04-08-2020, 12:37 AM
در آمریکا، گرچه لابی از داخل با قوانین بیشتری همراه شده اما اعضای حکومت باید به خودشان ببالند که بهتازگی دارند تدارکات یک لابی از این جنس را مهیا میکنند و به کنگره میرسند. اعضای کنگره و بوروکراتها اساسا چون به رای ملت نیاز ندارند خیلی راحتتر میتوانند تقاضای Interest Groupهای سیاسی را برآورده کنند، به ازای اینکه آن گروه نسبت به باقی رقبایش سر کیسه را بیشتر شل کند. وقتی صادق خرازی در سال 2006 گفت ما باید نفوذ به سیاست آمریکا را فراهیم کنیم در اوهام به سر نمیبرد.
اینکه تا الآن قدرت لابی نایاک فراتر از صرفا مخدوش کردن تصویر ما نرسیده به این معنا نیست که اینها برای عملی کردن سیاستهایشان این سالها تلاش نکرده باشند. اگر این برنامۀ نایاکیها عملی شود و لابد در انتخابات آینده هم گابارد و بایدن و سندرز و رفقا بیاییند آن زمان چه مانعی برای برداشته شدن تحریمها به نفع ایران هست؟
بعید است اگر عبور و مرور سیوسهبارۀ مدیر قبلی این سازمان در کاخ سفید به صرف چای و کلوچه ختم شده باشد و اینها در جوش دادن توافق هستهای نقشی نداشته باشند. این توافق هم اگر یک درس داشته باشد چنین بود: حکومت ملاها با مماشات مدرن نمیشود، و نباید انتظار داشت که معممها فردایش کراوات بزنند و دامت برکاتهها بشوند موسیو و جونیور. شما که در لالالند نیستید و به این مسائل اشراف دارید. میدانید سرهنگ و اسد و صدام و طالبان هم همانقدری اصلاحپذیر هستند که جمهوری اسلامی.
نئوکانها در تصمیمگیریهای سیاسی آمریکا دیگر نقش موثری ندارند و غرب هم خیلی وقت است که سمت انزواگرایی میرود. به قول خودتان کسی دنبال هزینه نیست و بهجایش همان شیوۀ تحریم را اعمال میکنند که نه برای تغییر رژیمها بلکه برای محدود کردن توانایی کشورها در صدور انقلابشان است. بنابراین بحث ما سر «مداخلۀ خارجی» به صورت کلی بود و نه به صورت جزئی و برای زمان فعلی.
باقی فرمایشات شما دربارۀ جامعۀ چندتکۀ ایران هم صحیح است. ایران آن قومیتها و خردهفرهنگهایی نیست که در زمان باستان بر اساس صفا و انسونیت و یکپارچه زندگی میکردند. گرچه به نظر میرسد این ویژگی تمام کشورهای قبیلهای با احساسات تند قومی-هویتی باشد که البته همین هم باعث شده تا حکومتها این شکافها را بهانهای برای مشروعیتبخشی وجودشان بدانند و حافظ ثبات کشور. آیا این بهانۀ موجهی برای باقی ماندن این حکومتهاست؟ سینهسوختههایی که فرزندانشان در گورستان خاوران خوابیدهاند را باید از ترس عمیق شدن این شکافها ساکت نگه داریم؟
مخالفین این حکومتها هم فقط اسلامگرانی نیستند که «کلهبرانی» راه بیاندازند. از جامعۀ افغانستان مثال زده شد که احتمالا مرتجعترین ملت خاورمیانه باشد که هیچ آشنایی با ارزشهای جهان بیرونی نداشت، مقابل حملۀ انگلستان هم مقاومت سختی نشان داد و داغ مستعمره شدن را به دل آن کشور گذاشت، اما میبینیم که امروز هواپیمای آمریکایی را ویتامین میخواند و مردم ایران و عراق هم موشک هلفایر را (مسئول بیسر کردن سردار) مولتیویتامین. در تاپیک کناری صحبت کردیم که مردم برای پذیرش اندیشهها سراغ «الگوی موفق» میروند، شما گفتید «الگوی انقلابی/نیازمودهشده»، که باز هم اسلامگرایی و فاشیسم و امثالهم در هیچکدام از این دستهبندیها جا نمیگیرد. مخالفان اسد که فقط داعش نیستند، SDF هم هست. زمانی در ایران «لیبرال» فحش بود و کسانی با تعجب گفتند بنیصدر در دفترش «ش ی ر ق ه و ه» میخورد. امروز چه؟ مردم متمایل به همان طیفی هستند که در بیوگرافی پروفایلشان مینویسند «لیبرال» و نه «مجاهد خلق».
شما وقتی تریبون مشروع داشته باشید و پشت قبالهتان هم به انواعی از مدارک دانشگاههای عالیه مزین باشد کفایت میکند تا اطرافیان را قانع کند، چنانکه آنها اینگونه هستند. از ما انتظار خاصی نداشته باشید.
انقلابها برای موفقیت به همان درصد کم نیازمندند نه تک تک ملت، اما این هم خودش به چند «انشانویسی» و «متلکپرانی» دیگر نیازمند است که حتما باعث خستگی شما خواهد شد. شاید در تاپیکی دیگر...
اینکه تا الآن قدرت لابی نایاک فراتر از صرفا مخدوش کردن تصویر ما نرسیده به این معنا نیست که اینها برای عملی کردن سیاستهایشان این سالها تلاش نکرده باشند. اگر این برنامۀ نایاکیها عملی شود و لابد در انتخابات آینده هم گابارد و بایدن و سندرز و رفقا بیاییند آن زمان چه مانعی برای برداشته شدن تحریمها به نفع ایران هست؟
بعید است اگر عبور و مرور سیوسهبارۀ مدیر قبلی این سازمان در کاخ سفید به صرف چای و کلوچه ختم شده باشد و اینها در جوش دادن توافق هستهای نقشی نداشته باشند. این توافق هم اگر یک درس داشته باشد چنین بود: حکومت ملاها با مماشات مدرن نمیشود، و نباید انتظار داشت که معممها فردایش کراوات بزنند و دامت برکاتهها بشوند موسیو و جونیور. شما که در لالالند نیستید و به این مسائل اشراف دارید. میدانید سرهنگ و اسد و صدام و طالبان هم همانقدری اصلاحپذیر هستند که جمهوری اسلامی.
نئوکانها در تصمیمگیریهای سیاسی آمریکا دیگر نقش موثری ندارند و غرب هم خیلی وقت است که سمت انزواگرایی میرود. به قول خودتان کسی دنبال هزینه نیست و بهجایش همان شیوۀ تحریم را اعمال میکنند که نه برای تغییر رژیمها بلکه برای محدود کردن توانایی کشورها در صدور انقلابشان است. بنابراین بحث ما سر «مداخلۀ خارجی» به صورت کلی بود و نه به صورت جزئی و برای زمان فعلی.
باقی فرمایشات شما دربارۀ جامعۀ چندتکۀ ایران هم صحیح است. ایران آن قومیتها و خردهفرهنگهایی نیست که در زمان باستان بر اساس صفا و انسونیت و یکپارچه زندگی میکردند. گرچه به نظر میرسد این ویژگی تمام کشورهای قبیلهای با احساسات تند قومی-هویتی باشد که البته همین هم باعث شده تا حکومتها این شکافها را بهانهای برای مشروعیتبخشی وجودشان بدانند و حافظ ثبات کشور. آیا این بهانۀ موجهی برای باقی ماندن این حکومتهاست؟ سینهسوختههایی که فرزندانشان در گورستان خاوران خوابیدهاند را باید از ترس عمیق شدن این شکافها ساکت نگه داریم؟
نقل قول:علاقهای هم به صحبت کردن درباره نیروهای دارایی ضریب نفوذ اجتماعی لازم برای رسیدن به و ماندن در قدرت در خاورمیانه نشان نداید، جای سرزنشی نیست، منهم اگر جای شما بودم همین کار را میکردم و از اشاره به این مسائل خطرناک که پتانسیل نابود کردن انشاهایم را دارند دوری میگزیدم. از اصل ماجرا کم نمیکند که تنها گروههای دارای قدرت و سازماندهی و نفرات لازم برای جایگزین کردن دول کنونی در همهی جای خاورمیانه بجز ایران، اسلامگرایان هستند، و ما از ۵۷ تا امروز صدبار از چالهی شاه و ژنرال به چاه مفتی و ملا افتادهایم و هنوز قرار است یاد نگرفته باشیم و در جستجوی سوئیسشدن بشویم لیبی.
مخالفین این حکومتها هم فقط اسلامگرانی نیستند که «کلهبرانی» راه بیاندازند. از جامعۀ افغانستان مثال زده شد که احتمالا مرتجعترین ملت خاورمیانه باشد که هیچ آشنایی با ارزشهای جهان بیرونی نداشت، مقابل حملۀ انگلستان هم مقاومت سختی نشان داد و داغ مستعمره شدن را به دل آن کشور گذاشت، اما میبینیم که امروز هواپیمای آمریکایی را ویتامین میخواند و مردم ایران و عراق هم موشک هلفایر را (مسئول بیسر کردن سردار) مولتیویتامین. در تاپیک کناری صحبت کردیم که مردم برای پذیرش اندیشهها سراغ «الگوی موفق» میروند، شما گفتید «الگوی انقلابی/نیازمودهشده»، که باز هم اسلامگرایی و فاشیسم و امثالهم در هیچکدام از این دستهبندیها جا نمیگیرد. مخالفان اسد که فقط داعش نیستند، SDF هم هست. زمانی در ایران «لیبرال» فحش بود و کسانی با تعجب گفتند بنیصدر در دفترش «ش ی ر ق ه و ه» میخورد. امروز چه؟ مردم متمایل به همان طیفی هستند که در بیوگرافی پروفایلشان مینویسند «لیبرال» و نه «مجاهد خلق».
نقل قول:تلاشی که شما مایل هستتید برای اخذ تائید و افزایش مقبولیت نزد بشر غربی بکنید اگر متوجه قانع کردن این بخش از هموطنان ما بشود بهتر خواهد بود.
شما وقتی تریبون مشروع داشته باشید و پشت قبالهتان هم به انواعی از مدارک دانشگاههای عالیه مزین باشد کفایت میکند تا اطرافیان را قانع کند، چنانکه آنها اینگونه هستند. از ما انتظار خاصی نداشته باشید.
نقل قول:بحث درباره شمار و درصد و عده نیست، میزان قدرت یک بخش از جامعه خیلی مهمتر است. آن یک تا پنج درصد طرفدار نظام جمهوری اسلامی مسلح هستند، آماده کشتن و کشته شدن در راه دفاع از آن هستند(و این را اثبات کردهاند)و همه منابع کشور را نیز در اختیار دارند. اگر جدیجدی تصور میکنید ۲-۳ درصد جماعت میتوانند این نظام را ساقط کنند من نمیدانم به این چه بگویم که از ترجیح داعش به اسد هم مضحکتر است.
انقلابها برای موفقیت به همان درصد کم نیازمندند نه تک تک ملت، اما این هم خودش به چند «انشانویسی» و «متلکپرانی» دیگر نیازمند است که حتما باعث خستگی شما خواهد شد. شاید در تاپیکی دیگر...