گستاخی آخوندها! یعنی تا این حد؟ -
Scary - 04-01-2020
اخیرا یک کلیپ از خبرگزاریهای داخلی ایران دیدم که چندتا کارتن چیده بودن و گزارشگر میگفت اینها کمک برای مردم مستضعف آمریکا هستش و قرار بود بفرستن سوئیس و بعد آمریکا، این آخوندها خودشون میدونن آمریکا نیازی به کمک ندارد اما فکر میکنم دارن به شعور ملت ایران توهین میکنند و میگن ما میتونیم کمک کنیم و شما با وجود این همه کمبودها و بدبختی و فقر هیچ غلطی نمیتونید بکنید!
و از طرفی با این حرکت به دنیا جوری القا کنند که داخل ایران همه چی گل و بلبل است و ما هیچ چیزی کم نداریم و مردم اوضاعشون خوبه و حتی میتونیم به مردم آمریکا کمک کنیم!
RE: گستاخی آخوندها! یعنی تا این حد؟ -
Angela - 04-02-2020
اصلا فکرشو نکنین، به دنیا القا نمیشه همچین چیزی 😀
RE: گستاخی آخوندها! یعنی تا این حد؟ -
Thanks - 04-02-2020
(04-02-2020, 12:57 AM)Angela نوشته: اصلا فکرشو نکنین، به دنیا القا نمیشه همچین چیزی 😀
«مرگ به علاوۀ ده سال حبس» را راجر کوپر نوشت بهعنوان تجربهاش در زندان آیتاللهها و اینکه چطور او را صرفا برای انگلیسی بودن وادار میکردند که اعتراف کند جاسوس است. نویسندهای گفت نگاه شهروند غربی نسبت به ایران با چنین متونی شکل میگیرد. اما نگاه شهروند غربی نسبت به لالاند آریایی-اسلامی و مجموعا خاورمیانه با این متون شکل نمیگیرد.
چامسکی زمانی گفت در چین مائو نوعی از دموکراسی هست که در آمریکا هم نیست. در جلسهای هم گفت حقوق بشر در ایران در مقایسه با عربستان مثل بهشت میماند و با خندۀ موافقت حضار روبهرو شد. کسی که سبیل این فیلسوف قرن را چرب نکرده بود تا اینطور از حکومتهای واپسمانده دفاع کند، اما آنهایی که بعدها دلارهای خشک و تانشده گرفتند حرفهای بهمراتب جالبتری زدند. ب.ن، چون سوریه شعبۀ مکدونالد نداشت پس آمریکا در آن اغتشاش ایجاد کرد، وگرنه بشار اسد که یک «لیبلار» واقعی بود.
واکنش شهروند غربی و جهان همچنان در حد همان لالالند است و کافی است اگر زمان تروریستی خواندن سپاه و مرگ سردار آن هشتگها را دنبال میکردید تا واکنشهایشان را زنده ببینید که بیشتر انگشت اتهام به سوی امپریالیسم غرب بود. هم شهروند و هم سیاستمدار کارکشته میگفت با مرگ سردار زودا که در خاورمیانه جنگ و آشوب ایجاد شود. طفلک فرنگی سادهدل که تصور میکند سردار تا قبلش در خاورمیانۀ زیبا، مثل ابوذر دم خانهها صبحبهصبح نان و پنیر و گردو میبرد.
میان ملل خاورمیانه شایع است که بگویند دلیل ناکامیهای ما دخالت استیکبار جهانی است. در مرزهای خودشان گرچه هر روز فریاد میزنند «میخوایم انقلابومونو صادر بوکونیم» اما در سازمان ملل با لهجهای دیگر میگویند «ما فقط داشتیم ماست خود را میخوردیم». این حرف را اینجا جدیجدی گفتند و شوخیشوخی در غرب همینها را باور کردند. هنوز میگویند افغانستان با وجود طالبان، لیبی با وجود سرهنگ، سوریه با وجود بشار اسد، عراق با وجود صدام، و کوبا با وجود کاسترو همگی در مسیر ترقی و پیشرفت بودند و اگر این دخالتهای امپریالیسم و تحریمهای ظالمانه نبود میدیدیم که این حکومتها، لابد به قول چامسکی، وضعیت حقوق بشرشان مقابل غرب مثل بهشت میشد یا شاید هم بعدها کشف میکردند انواعی از دموکراسی در ایران هست که در هیچ لالالندی نیست.
حکومت تا دیروز برای مقاصدش یدالله قصاب و فتحالله پهلوون مکتبگریخته جمعآوری میکرد و امروز مهرداد سپندارمذگان و کیکاووس کوروشیان را با مدرک دکترا به خارجه میفرستد تا خونها را بشوید و چهرهای بزکشده از حکومت برای جهان بسازد. با ژستی صلحطلبانه مداخلههای اِمریکا (به کسر الف) را «امپریالیسم» میداند و با ژستی دیگر همان رفتار را اگر از سوی پوتین و اسد و خامنهای سر بزند «محور مقاومت» میخواند و توجیهپذیر.
چندان جای تعجب نیست اگر پسفردا نایاک همین خبر را برود در شبکهای خارجی بهعنوان سند «آرامش در ایران» ثبت کند. ماها که در لالالند آنها زندگی نمیکنیم و از نشیمنگاههای شکلاتیشان بهخوبی خبرداریم. ولی ما حکومت نیستیم که برای غسل تعمید اعمالمان پیش چشم جهانیان بتوانیم همان دلارهای تانشده و خشک را به این حاجآقا دکتر مهندسها بدهیم تا بازوی رسانهای ما در غرب باشند. در چشم شهروند غربی ما همان عمال سرمایهداری و جنگطلبان اغتشاشگر هستیم که صبح با بلیط خریداریشده از سوی استیکبار میآییم آشوب درست میکنیم و شب هم با هواپیما برمیگردیم.
RE: گستاخی آخوندها! یعنی تا این حد؟ -
Ouroboros - 04-02-2020
(04-02-2020, 10:26 AM)Thanks نوشته: «مرگ به علاوۀ ده سال حبس» را راجر کوپر نوشت بهعنوان تجربهاش در زندان آیتاللهها و اینکه چطور او را صرفا برای انگلیسی بودن وادار میکردند که اعتراف کند جاسوس است. نویسندهای گفت نگاه شهروند غربی نسبت به ایران با چنین متونی شکل میگیرد. اما نگاه شهروند غربی نسبت به لالاند آریایی-اسلامی و مجموعا خاورمیانه با این متون شکل نمیگیرد.
نگاه شهروند غربی چه اهمیتی برای ما یا کس دیگری دارد؟ مگر اینکه در غرب زندگی بکنید و به این چیزها اهمیت بدهید. سردمداران غربی چنان میکنند که صلاح میدانند و باورهای مردم آن کشورها کوچکترین تاثیری در این تصمیمات ندارد. اکثریت قاطع مردم اروپا و آمریکا مخالف مهاجمت ِ بشر جهانسومی به سرزمینهای خود هستند اما به جای شنیده شدن و نماینده پیدا کردن اتهام نژادپرستی میخورند در خیابان جلیقه سبز فسفری به تن با باتون کتک زده میشوند. اگر تجلی ارادهی عمومی در سیاستهای جاری معیار باشد دموکراسیها به شدت خرافهزده شدهاند چنان برای ایدئولوژی برابریطلبی (از جان و جیب و آینده مردم) فداکاری میکنند که ج.ا هرگز حاضر نیست برای اسلام بکند.
(04-02-2020, 10:26 AM)Thanks نوشته: اما آنهایی که بعدها دلارهای خشک و تانشده گرفتند حرفهای بهمراتب جالبتری زدند. ب.ن، چون سوریه شعبۀ مکدونالد نداشت پس آمریکا در آن اغتشاش ایجاد کرد، وگرنه بشار اسد که یک «لیبلار» واقعی بود.
کجای این سخن اشتباه است که بشار اسد به آرمانهای «لیبرالی» نزدیکتر است از «مخالفان میانهرو» که با میانهروی گردن میزنند؟ مسلمان ِ غیر ایرانی به دلیل مداخلهی غربی جماعت پس از فاجعهی ۵۷ هرگز اجازه پیدا نکرده که دوران ِ باور ِ عمیق به اثربخشی و مفید بودن مذهب در سیاست را شخصا و رأسا تجربه بکند و به ناکارآمدی آن در پدید آوردن یک جامعهی مدرن ِ پیشرفته پی ببرد. این است که هرجا ذرهای آزادی و دموکراسی و انتخابات و اینها برقرار بشود بلادرنگ اسلامگرایان به رأس هرم قدرت سیاسی صعود میکنند. سوریه هم از این قاعده مستثنی نبود و نیست. شما ممکن است مثال تونس را بزنید، ولی سوال این است، آیا سطح و شدت فاجعه در لیبی تلاش و بها دادن برای دست ِ بالا تونس شدن را توجیه میکند؟ جواب ِ آدم عاقل : نه نه نه!
(04-02-2020, 10:26 AM)Thanks نوشته: این حرف را اینجا جدیجدی گفتند و شوخیشوخی در غرب همینها را باور کردند. هنوز میگویند افغانستان با وجود طالبان، لیبی با وجود سرهنگ، سوریه با وجود بشار اسد، عراق با وجود صدام، و کوبا با وجود کاسترو همگی در مسیر ترقی و پیشرفت بودند
«پیشرفت» به سمت چه؟ «ترقی» در کدام جهت؟ پیشرفت و ترقی الفاظ تهی از بار ِ ضمنی که صرفا به حقایق ِ عینی قابل اندازه گیری در فضای سیاست اشاره میکنند نیستند. اینها مفاهیمی هستند از بنیان ِ چپ، و منظور از progress حرکت در جهت عملیاتی کردن واپسین گروه از باورهای پذیرفته شده در کرسیهای جامعه شناسی و مطالعات زنان ِ هاروارد و سوربن است. به روز شدن بر اساس جدیدترین آپدیتهای توهمات ِ پرفسور کالج و انتلکشوال اونیوغسیته از توان آدمهای سالم و عادی خود مغرب زمین هم خارج است چه برسد جوامع در گل ماندهی جهان سومی با آن کیفیت نازل آدمها و چیزها. چرا اصلا باید از آن پیروی بشود؟ که شما ما را تائید بکنید و بهبه چهچه بکنید؟ اینهم که آخر اتفاق نمیافتد و حتی جاستین ترودو هم اتهام نژادپرستی و زنستیزی و ... میخورد. پس چه؟ دستاوردهای عینی این سیاستها؟ : تبدیل انگلستان از ابرقدرتی که جهان را کنترل میکرد به کشوری ناتوان و درمانده که نمیتواند در قلب لندن از کودکان و شهروندان خود در مقابل مهاجمان ِ مستعمرات سابق دفاع بکند! اگر این «پیشرفتها» با انگلستان و فرانسه و اسپانیا و ... که جهانگشا و «مستکبر» و نیرومند بودند چنین کردند قرار است با ما چه بکنند؟
پس اگر پیشرفت و ترقی را لحظهای کنار بگذاریم و بجای آن داشتن آب قابل شرب و لحظهای از امنیت و غذای قابل خوردن را معیار برتری نظام ِ قبلی به شرایط فعلی(که نمیتوان حتی به آن لقب نظام داد)تلقی بکنیم، بله، آنها که لیست کردید جملگی برتر و بهتر هستند و بودند و خواهند بود.
بدبختی بزرگتر این ایرادات بنیاسرائیلی شما: حتی با معیاری چپکی شما هم لیبی قذافی بهتر از این لیبی جدید بود. یا شاید من اشتباه میکنم و از جدیدترین توافقات چپ ِ نوین بیخبر هستم و در این چند وقته بردهداری داشتن بهتر از بردهداری نداشتن شده!
نقل قول:حکومت تا دیروز برای مقاصدش یدالله قصاب و فتحالله پهلوون مکتبگریخته جمعآوری میکرد و امروز مهرداد سپندارمذگان و کیکاووس کوروشیان را با مدرک دکترا به خارجه میفرستد تا خونها را بشوید و چهرهای بزکشده از حکومت برای جهان بسازد. با ژستی صلحطلبانه مداخلههای اِمریکا (به کسر الف) را «امپریالیسم» میداند و با ژستی دیگر همان رفتار را اگر از سوی پوتین و اسد و خامنهای سر بزند «محور مقاومت» میخواند و توجیهپذیر.
چندان جای تعجب نیست اگر پسفردا نایاک همین خبر را برود در شبکهای خارجی بهعنوان سند «آرامش در ایران» ثبت کند. ماها که در لالالند آنها زندگی نمیکنیم و از نشیمنگاههای شکلاتیشان بهخوبی خبرداریم. ولی ما حکومت نیستیم که برای غسل تعمید اعمالمان پیش چشم جهانیان بتوانیم همان دلارهای تانشده و خشک را به این حاجآقا دکتر مهندسها بدهیم تا بازوی رسانهای ما در غرب باشند. در چشم شهروند غربی ما همان عمال سرمایهداری و جنگطلبان اغتشاشگر هستیم که صبح با بلیط خریداریشده از سوی استیکبار میآییم آشوب درست میکنیم و شب هم با هواپیما برمیگردیم.
اینها درست است اما اشتباه استراتژیک نظام «جمهوری» اسلامیست که گمان میکند تظاهر نفرتانگیز و درونتهی و نخنمای آن در آویزان شدن از «مردم» میتواند کوچکترین کمکی به آینده آن بکند، چه در ایران، چه در غرب. این انتخابات اخیر احتمالا به آنها یاد بدهد که مردم چه باشند چه نباشند شما تا وقتی تفنگ و فشنگ و آمادگی برای قتل عام دستکم یک میلیون نفر وسط خیابان را داشته باشید هیچکس بجز گروهی با تفنگ و فشنگ و آمادگی برای اعمال خشونت حتی بیشتر خطری برای شما نیستند و موجودیت بیخطر کمکی هم نمیتواند بکند زیرا قدرت لفظی برای توصیف همین تواناییهاست. حکومت سالم بجای این نمایشهای دلبهم زن و نفرتانگیز در خارج و داخل برای اثبات محبوبیت، کار ِ درست ضروری را انجام میدهد بیهیچ نگاهی به بازخورد اجتماعی آن.
برای آنکه یک انسان بتواند به نحوی مسئولانه و مفید در یک جامعهی مدرن رأی بدهد باید آگاهی ِ بسنده از تاریخ، سیاست، اقتصاد، علوم تجربی و شرایط روز جهان و منطقه داشته باشد. شهروند متوسط ِ یک دموکراسی ثروتمند ِ غربی برای پیدا کردن سوراخ مقعد خودش نیاز به نقشه دارد، ما که کارمان مشخص است.
چپگرا به میزان تخریب ِ باورنکردنی که گلهی انسانی یکجا جمع شده میتواند ایجاد بکند نظاره میکند و نتیجه میگرد منشاء قدرت در جامعه «مردم» هستند. او خبر ندارد که قدرت سازنده با قدرت مخرب دو موجودیت به کلی متفاوت هستند نه نیرویی در طبع یکسان که در جهتی متفاوت به کار رفته. بله گله میریزد و میبرد و میخورد و میسوزاند و مصادره میکند و محاکمه میکند... اما گله نمیتواند بسازد. ج.ا هم گمان میکند «ما مردم را اگر داشته باشیم کارمان ردیف است»، جماعت طرفدار کسیست که گاری ِ سیبفروش محل را چپه میکند و همه میتوانند در شلوغی پیش آمده حمله کرده سیب مفتی به نیش بکشند. کشورسازی حسابی مستلزم برنامهریزی، صبوری، مسئولیتپذیری و بها دادن طولانی مدت برای آسایشی کوتاه است. با سوال کردن از جماعت که «چه میخواهید» کار به جایی نمیرسد. خریت ج.ا هم نشانهی درستی پیشفرض آنها نیست. نمیدانم چرا اشتباه در یکجا میشود گواه درستی در جای دیگر؟
مشکل جمهوری اسلامی سرکوبگر بودن آن، خشن بودن آن، غیردموکراتیک بودن آن، ایدئولوژیک بودن آن و یا «ترقیخواه نبودن» آن نیست، اینها ایرادات ایدئولوژیک آدمهای به شدت جنونپیشه یا به شدت درخودمانده است، گروه اول دستشان از جیب مردم کوتاه است و میخواهند باند طبهکاران خودی جایگزین باند طبهکاران فعلی بشود، گروه دوم در ذهنشان زندانی هستند و واقعیات عینی جهان سیاست را درک نمیکنند. مشکل جمهوری اسلامی هیچکدام از اینها نیست. مشکل جمهوری اسلامی، ناکارآمد بودن و فاسد بودن آن است. اینها ممکن است ریشه در آنها داشته باشند ممکن هم هست نداشته باشند. به احتمال زیاد ندارند، چون جاهای دیگر هم که آن شبهمشکلات گروه اول نیست این مشکلات حقیقی گروه دوم وجود دارد. حالا شما تا صبح مرثیه سر بدهید که دوبی ترقیخواه نیست، دموکراتیک نیست، سکولار نیست، فمینیست نیست، همجنسگراپذیر نیست... آدم عاقل اگر حق انتخاب داشته باشد ده ثانیه هم برای بله گفتن به پرسش «دوست داری ایران مثل دوبی بشود»؟ نمیاندیشد.
RE: گستاخی آخوندها! یعنی تا این حد؟ -
sonixax - 04-02-2020
(04-02-2020, 08:05 PM)Ouroboros نوشته: نگاه شهروند غربی چه اهمیتی برای ما یا کس دیگری دارد؟ مگر اینکه در غرب زندگی بکنید و به این چیزها اهمیت بدهید. سردمداران غربی چنان میکنند که صلاح میدانند و باورهای مردم آن کشورها کوچکترین تاثیری در این تصمیمات ندارد. اکثریت قاطع مردم اروپا و آمریکا مخالف مهاجمت ِ بشر جهانسومی به سرزمینهای خود هستند اما به جای شنیده شدن و نماینده پیدا کردن اتهام نژادپرستی میخورند در خیابان جلیقه سبز فسفری به تن با باتون کتک زده میشوند.
اگر به راستی ضد مهاجرین در اکثریت بودند در سیستمهای دموکراتیکی مثل فرانسه و آلمان و ... دیر یا زود اکثریت کرسی ها را هم به دست میاوردند و کنترل دولت را و نهایتن به خواسته هایشان میرسیدند. مثل برخی کشورهای اروپای شرقی که امروز دست پوپولیستها و افراطیون افتاده و سیاستهای به شدت مهاجر ستیزانه اعمال میکنند.
RE: گستاخی آخوندها! یعنی تا این حد؟ -
Ouroboros - 04-02-2020
(04-02-2020, 10:12 PM)sonixax نوشته: (04-02-2020, 08:05 PM)Ouroboros نوشته: نگاه شهروند غربی چه اهمیتی برای ما یا کس دیگری دارد؟ مگر اینکه در غرب زندگی بکنید و به این چیزها اهمیت بدهید. سردمداران غربی چنان میکنند که صلاح میدانند و باورهای مردم آن کشورها کوچکترین تاثیری در این تصمیمات ندارد. اکثریت قاطع مردم اروپا و آمریکا مخالف مهاجمت ِ بشر جهانسومی به سرزمینهای خود هستند اما به جای شنیده شدن و نماینده پیدا کردن اتهام نژادپرستی میخورند در خیابان جلیقه سبز فسفری به تن با باتون کتک زده میشوند.
اگر به راستی ضد مهاجرین در اکثریت بودند در سیستمهای دموکراتیکی مثل فرانسه و آلمان و ... دیر یا زود اکثریت کرسی ها را هم به دست میاوردند و کنترل دولت را و نهایتن به خواسته هایشان میرسیدند. مثل برخی کشورهای اروپای شرقی که امروز دست پوپولیستها و افراطیون افتاده و سیاستهای به شدت مهاجر ستیزانه اعمال میکنند.
شاید. شواهد خلاف آن را گواهی میدهند. به جای آن دولت ِ مداوم(بروکراتهای میانردهی غیرمنتخب که تمام ارگانهای دولتی را در سراسر اروپا و آمریکا در اختیار دارند)با کمک سیاستمداران جناح اقلیت و مطبوعات و مسمدیا و آکادمی و ... تا جایی که ممکن است در روند اجرایی تصمیمات کارشکنی میکنند تا انتخابات بعدی برسد. رجوع بکنید به کارشکنیهای انجام شده بر ضد ترامپ در آمریکا، و این حقیقت که ترامپ در زمان ِ گذشته از ریاست جمهوری خود شمار کمتری مهاجر غیرقانونی از اوباما اخراج کرده.
پ.ن: اینهم هست اینطرف آنطرف پست میشود:
RE: گستاخی آخوندها! یعنی تا این حد؟ -
Thanks - 04-02-2020
نقل قول:نگاه شهروند غربی چه اهمیتی برای ما یا کس دیگری دارد؟ مگر اینکه در غرب زندگی بکنید و به این چیزها اهمیت بدهید.
ایران هستم، و اتفاقا برایمان مهم است اینها که حرفشان در این شبکهها خریدار دارد نروند به نیابت از ما بگویند «ما انتخاب کردیم اینگونه زندگی کنیم» یا با ماجراجویی در کشورهای همسایه موافق هستیم و لابد هم هر سال خمس و زکاتمان را برای مدافعین بیبی فاطمۀ زهرا اهدا میکنیم. جنگهای توییتری و هشتگهای مستعارنویسها اهمیتی ندارد، چون روسیه قبلا همین کار را در دفاع از خودش بهقدری لوث کرد که شهروند آنوری بهسختی میتواند تشخیص دهد اینهایی که هشتگ میزنند «خامنهای کبیر» ربات هستند یا اینهایی که میگویند «خامنهای ویروس». طبیعتا کسی به حرف این اکثریت که تریبونی ندارد اهمیتی نمیدهد. مهم نایاک و ژورنالیستهایی هستند که تریبون دستشان است. این حاج آقا دکتر مهندس فلانیها هستند که با تریبون در اختیارشان نگاه جهان را به ما مشخص و حتی علیه ما لابی میکنند، نه ما مستعارنویسهای «ربات و خودفروخته».
نقل قول:مسلمان ِ غیر ایرانی به دلیل مداخلهی غربی جماعت پس از فاجعهی ۵۷ هرگز اجازه پیدا نکرده که دوران ِ باور ِ عمیق به اثربخشی و مفید بودن مذهب در سیاست را شخصا و رأسا تجربه بکند و به ناکارآمدی آن در پدید آوردن یک جامعهی مدرن ِ پیشرفته پی ببرد. این است که هرجا ذرهای آزادی و دموکراسی و انتخابات و اینها برقرار بشود بلادرنگ اسلامگرایان به رأس هرم قدرت سیاسی صعود میکنند. سوریه هم از این قاعده مستثنی نبود و نیست.
نقل قول:بدبختی بزرگتر این ایرادات بنیاسرائیلی شما: حتی با معیاری چپکی شما هم لیبی قذافی بهتر از این لیبی جدید بود. یا شاید من اشتباه میکنم و از جدیدترین توافقات چپ ِ نوین بیخبر هستم و در این چند وقته بردهداری داشتن بهتر از بردهداری نداشتن شده!
اگر عبدالفتاح یونس و عبدالرحمان شلقم که خودشان حکومت لیبی را بهتر میشناختند و در رأس آن بودند آنگونه در سازمان ملل لابی نمیکردند تا ناتو را علیه حملۀ به سرهنگ قانع کنند، درگیری لیبی امروزی به شدت سوریه تا امروز میتوانست جریان داشته باشد. شهر سرت که آسیبدیدهترین شهر نزاعهای لیبی است حتی قابل مقایسه با خرابی شهر داریا در سوریه نیست. تصاویر ماهوارهای آن هم موجودند. هر دو جهانبینی ویرانه ساختهاند، اما آنهایی که لیبی را ویرانه کردند کجا و آنها که سوریه را.
باز هم طفلک فرنگی سادهدل: سرهنگی که به بدنامی زندان ابوسلیمش شهره بود و درآمد نفتیاش خرج تربیت چریکهای 57ای میشد و بر فرقهگرایی جامعۀ بدتر فرقهگرای لیبی دامن میزد، قرار بود لیبی بهتری تحویل دهد؟
فعلا میبینیم که محور مقاومت و آقایان ضدامپریالیسم در سوریه با ژست «مسائل داخلی به خودشان مربوط است» چه چیزی ساختهاند. اینکه سرهنگ نتوانست به قول خودش «شبر شبر، بیت بیت، دار دار، زنگه زنگه» (خانهبهخانه، کوچهبهکوچه) مخالفین را مثل «سوسک» سلاخی کند چپهای ضدامپریالیست را خوش نیامد. لابد بهتر بود رژیم بعث و طالبان و ارتش جمهوری صرب بوسنی هم سریعتر شبر شبر و بیت بیت و دار دار سر مخالفین را بر میادین شهر میزدند تا بعد تازه «باور عمیق و اثربخشی مذهب» را بفهمند. پس درمان بهتر از پیشگیری.
نقل قول:کجای این سخن اشتباه است که بشار اسد به آرمانهای «لیبرالی» نزدیکتر است از «مخالفان میانهرو» که با میانهروی گردن میزنند؟
بله، اسد لیبلار و سکولار است همانقدری که صدام هم لیبلار و سکولار بود و همانقدری که جمهوری اسلامی هم جمهوری اسلامی است. رژیمهای بعثی ناصری عرب که اساسا جمعگرا هستند کِی به آرمانهای لیبرال نزدیک شدند؟ مخالفان هم اگر منظور داعش است که بخشی از همین گروه هم بقایای همان لیبی و رژیم سرهنگ هستند.
نقل قول:اینها درست است اما اشتباه استراتژیک نظام «جمهوری» اسلامیست که گمان میکند تظاهر نفرتانگیز و درونتهی و نخنمای آن در آویزان شدن از «مردم» میتواند کوچکترین کمکی به آینده آن بکند، چه در ایران، چه در غرب. این انتخابات اخیر احتمالا به آنها یاد بدهد که مردم چه باشند چه نباشند شما تا وقتی تفنگ و فشنگ و آمادگی برای قتل عام دستکم یک میلیون نفر وسط خیابان را داشته باشید هیچکس بجز گروهی با تفنگ و فشنگ و آمادگی برای اعمال خشونت حتی بیشتر خطری برای شما نیستند و موجودیت بیخطر کمکی هم نمیتواند بکند زیرا قدرت لفظی برای توصیف همین تواناییهاست. حکومت سالم بجای این نمایشهای دلبهم زن و نفرتانگیز در خارج و داخل برای اثبات محبوبیت، کار ِ درست ضروری را انجام میدهد بیهیچ نگاهی به بازخورد اجتماعی آن.
بنده هم میپذیرم داشتن تفنگ و فشنگ اولویت است، اما شما هنوز به ما این توضیح را بدهکارید که چرا چنین حکومتی هنوز آدم میفرستد تورنتو و پاریس و لندن که ساعتها حکومت و استراتژیهایش را غسل تعمید کند؟
نقل قول:«پیشرفت» به سمت چه؟ «ترقی» در کدام جهت؟
صحبت از ترقی و پیشرفت هم واضحا از زبان آن دیگرانی نقل شده که خودشان هم نمیدانند وقتی میگویند مثلاً ممالک ما در چنین مسیری بودند و بهخاطر دخالتهای دیگران از این مسیر خارج شد دقیقا یعنی چه. شاید بهتر است از ترقی و پیشرفت برای کسانی صحبت کنید که هنوز به آن باور دارند، نه کسانی که کلاً به نفس تمدن و دستاوردها و آیندهاش مشکوک هستند.
RE: گستاخی آخوندها! یعنی تا این حد؟ -
sonixax - 04-02-2020
(04-02-2020, 10:37 PM)Ouroboros نوشته: شاید. شواهد خلاف آن را گواهی میدهند. به جای آن دولت ِ مداوم(بروکراتهای میانردهی غیرمنتخب که تمام ارگانهای دولتی را در سراسر اروپا و آمریکا در اختیار دارند)با کمک سیاستمداران جناح اقلیت و مطبوعات و مسمدیا و آکادمی و ... تا جایی که ممکن است در روند اجرایی تصمیمات کارشکنی میکنند تا انتخابات بعدی برسد. رجوع بکنید به کارشکنیهای انجام شده بر ضد ترامپ در آمریکا، و این حقیقت که ترامپ در زمان ِ گذشته از ریاست جمهوری خود شمار کمتری مهاجر غیرقانونی از اوباما اخراج کرده.
من در مورد یک نفر صحبت نمیکردم که بشود در سر راه تصمیماتش کارشکنی کرد!
در مورد احزابی که اکثریت پارلمان را در دست میگیرند صحبت میکنم. وقتی اکثریت پارلمان در دست جناح های ضد خارجی باشد اقلیت نمیتواند کارشکنی کند.
چرا احزاب ضد مهاجر اکثریت پارلمان را به دست نمیاورند آن هم در کشوری مثل آلمان؟ و برعکس حزبی به مانند FDP شوت میشود میرود رد کارش طوری که همان یک کرسی اش را هم از دست میدهد؟ دلیل ساده است اکثریت مردم موافقش نیستند. حتا شمار طرفداراناشان در حدیست که به زور یک کرسی به دست میاورند.
کسی با کارشکنی در سیستم شفافی مثل آلمان نمیتوان آرای یک حزب دیگر را ماست مالی کند. در اینجا مرکل تصمیم گیرنده نیست! در آمریکا شایدیک نفر بتواند تک نفری تصمیم بگیرد و با مخالفت سنا و کنگره و ... مواجه شود، اینجا نمیشود.
اکثریت جامعه دست کم در آلمان مخالف مهاجر پذیری نیستند. بلکه مخالف بی رویه راه دادن مهاجران هستند حتا خود مهاجران. و میبینیم که همه روزه فیلترهای قبول مهاجر بیشتر میشود که تا آدم حسابی تر ها وارد شوند به جای گند و گوز (جای مزدک خالی
) و تروریست.
RE: گستاخی آخوندها! یعنی تا این حد؟ -
Ouroboros - 04-03-2020
(04-02-2020, 11:02 PM)Thanks نوشته: ایران هستم، و اتفاقا برایمان مهم است..
چرا برایتان مهم است؟ مشالله آنقدر خشمگین هستید و متلکپرانی میکنید که آدم به سختی میتواند ارتباط میان چیزهای مختلفی که میگویید را دنبال بکند. من ندیدم توضیح بدهید که چرا؟ یعنی حرص و ناراحتی شما این است که چرا ج.ا برای خودش تبلیغ میکند؟ یا اینکه تبلیغ آن دروغ است؟ من فکر میکنم اینها همه درباره تمام دولتها حقیقت دارد. در آمریکا که ماجرا اصلا به کمدی شبیهتر است و هرکس سر قدرت باشد تمام ِ کارهای آن ِ دیگری را تخریب مداوم میکند. ترامپ زمانی که رئیس جمهور نبود لاف دوستی با ایران را میزد و از مخاصمه با آن پروا میداد، حالا هم دموکراتها دارند آن کار را میکنند. نیاک هم بین آنها شنونده پیدا کرده چون درپی پیام ِ آن بودند، همان بحث «به هنگامی» اینجا هم مطرح است. نیاک نبود بیباک، ج.ا مزدور نمیفرستاد یک کسخلی پیدا میشد همین حرفها را میزد، به خصوص که این حرفها در قالبی که دارند غیرعقلانی هم نیستند.
(04-02-2020, 11:02 PM)Thanks نوشته: نروند به نیابت از ما بگویند «ما انتخاب کردیم اینگونه زندگی کنیم» یا با ماجراجویی در کشورهای همسایه موافق هستیم و لابد هم هر سال خمس و زکاتمان را برای مدافعین بیبی فاطمۀ زهرا اهدا میکنیم
پس یعنی جمهوری اسلامی هیچ طرفداری ندارد؟ آیا ابراهیم رئیسی دستکم نیمی از آرایی که برایش خواندند را به دست نیاورده بود؟ آیا مراسم ختم پاسدار مرده را ندیدید؟ اینها را فضاییها یا به قول خودتان «استیکبار جهانی»
سرکار آورده و دارد برایشان خون میدهد؟ این میشود همان رهیافت ج.ا به مخالفان خود: مخالفان ما موجوداتی هستند همگی مزدور و الکی و خیالی و اجنبی، یا آیا میپذیرد که دستکم بخشی ولو کوچک اما میلیونی از جامعهی ایران پشت این جانوران ایستاده؟شما میخواهید با اینها چه بکنید؟
(04-02-2020, 11:02 PM)Thanks نوشته: باز هم طفلک فرنگی سادهدل: سرهنگی که به بدنامی زندان ابوسلیمش شهره بود و درآمد نفتیاش خرج تربیت چریکهای 57ای میشد و بر فرقهگرایی جامعۀ بدتر فرقهگرای لیبی دامن میزد، قرار بود لیبی بهتری تحویل دهد؟
تحویل داده بود. اعداد و ارقام را نمیشود با انشانویسی به چالش کشید، اعداد و ارقام دروغ نمیگویند:
https://en.wikipedia.org/wiki/Casualties_of_the_2011_Libyan_Civil_War
https://en.wikipedia.org/wiki/Libyan_Civil_War_(2014%E2%80%93present)
(04-02-2020, 11:02 PM)Thanks نوشته: فعلا میبینیم که محور مقاومت و آقایان ضدامپریالیسم در سوریه با ژست «مسائل داخلی به خودشان مربوط است» چه چیزی ساختهاند. اینکه سرهنگ نتوانست به قول خودش «شبر شبر، بیت بیت، دار دار، زنگه زنگه» (خانهبهخانه، کوچهبهکوچه) مخالفین را مثل «سوسک» سلاخی کند چپهای ضدامپریالیست را خوش نیامد. لابد بهتر بود رژیم بعث و طالبان و ارتش جمهوری صرب بوسنی هم سریعتر شبر شبر و بیت بیت و دار دار سر مخالفین را بر میادین شهر میزدند تا بعد تازه «باور عمیق و اثربخشی مذهب» را بفهمند. پس درمان بهتر از پیشگیری.
این اتفاق خواهد افتاد چه بخواهید چه نخواهید. هرچه زودتر بیاید و بگذرد بهتر است. به قول کسروی «این مملکت یک حکومت به آخوندها بدهکار است». اروپا هم بدون صد میلیون جسد اروپا نشد. حالا من مرده، شما زنده، ببینید فردای رفتن نیروهای شیطان بزرگ از افغانتسان چه کسی به آسانی قدرت را در اختیار میگیرد. یا همینطور امیدوار به دموکراتیک ماندن دموکراسیهای اسلامی سماق بمکید!
یک ترکیه بود که آنهم به سلامتی دارد میآید پیش خودمان!
تازه ترکیه نژادگرایی و میهنپرستی را جایگزین دین مبین کرده بود نه سکولاریسم و دموکراسی این چرندیات را.
(04-02-2020, 11:02 PM)Thanks نوشته: بله، اسد لیبلار و سکولار است همانقدری که صدام هم لیبلار و سکولار بود و همانقدری که جمهوری اسلامی هم جمهوری اسلامی است. رژیمهای بعثی ناصری عرب که اساسا جمعگرا هستند کِی به آرمانهای لیبرال نزدیک شدند؟ مخالفان هم اگر منظور داعش است که بخشی از همین گروه هم بقایای همان لیبی و رژیم سرهنگ هستند.
بعثیگری نزدیکتر به لیبرالیسم است تا اسلامگرایی النصره و القاعده و احرار الشام و داعش. کمونیسم و فاشیسم هم برادران ِ ناخواندهی لیبرالیسم هستند و باز به آن نزدیکتر هستند از اسلامگرایی. فاصله خیلی مهم است. آدم باید با نزدیک در مقابل دور متحد بشود نه آنکه خود را به کوچه علیچپ بزند که «یا همه چیز یا هیچ چیز».
(04-02-2020, 11:02 PM)Thanks نوشته: بنده هم میپذیرم داشتن تفنگ و فشنگ اولویت است، اما شما هنوز به ما این توضیح را بدهکارید که چرا چنین حکومتی هنوز آدم میفرستد تورنتو و پاریس و لندن که ساعتها حکومت و استراتژیهایش را غسل تعمید کند؟
خریت. مگر کره شمالی اینها را ندارد اما بمب اتمی دارد کسی جرئت میکند به آنها تعرض بکند و ژنرالشان را کتلت بکند؟ شما نباید توجهتان از هدف غایی منحرف بشود.
نقل قول:صحبت از ترقی و پیشرفت هم واضحا از زبان آن دیگرانی نقل شده که خودشان هم نمیدانند وقتی میگویند مثلاً ممالک ما در چنین مسیری بودند و بهخاطر دخالتهای دیگران از این مسیر خارج شد دقیقا یعنی چه. شاید بهتر است از ترقی و پیشرفت برای کسانی صحبت کنید که هنوز به آن باور دارند، نه کسانی که کلاً به نفس تمدن و دستاوردها و آیندهاش مشکوک هستند.
آیا به نظر شما اگر ایران تحریم نمیشد و غرب به موشدوانیهای سپاه محل نمیگذاشت و به جای آن شدیدا به پیشرفت زیرساختهای اقتصادی جامعهی مدنی و طبقهی متوسط شهرنشین ایرانی کمک میکرد ما به رهایی نزدیکتر بودیم یا دورتر؟ آیا به نظر شما جمهوری اسلامی از سال ۵۷ هیچ تکانی در روش و منش نخورده؟ اگر خورده، به نظر شما به کدام سو رفته؟ «ارتجاعی»تر شده یا «مدرن»تر؟ اکثریت قاطع سپاهی و بسیحی و اینها هم سرانجام باید آدم بشوند اگرنه ما باید نسلکشی میلیونی داشته باشیم برای رسیدن به باورهای مترقی مورد پسند شما.
اینها به هر حال مسائلی پیچیده به نظر میرسند.
RE: گستاخی آخوندها! یعنی تا این حد؟ -
Thanks - 04-04-2020
@Ouroboros
موسیو مار دنبخوار یکجا نشسته و کاری به کسی ندارد، اما مهمانهایی که اینجا متونش را میخوانند فردا آن را تحریف کرده و میگویند او فردی بود که تا لحظۀ آخر در دفاع از اسلام شمشیر زمین نگذاشت و «با قلبی مطمئن و خاطری آسوده» خودش را برای مقام عظمای ولایت شهید کرد. اگر کسی جدیجدی این حرفها را به شما منسوب کند و این را در اخبار بینالمللی با زبان جهانی تکرار کند واکنشتان لابد مثل الآن بیتفاوتی خواهد بود. شاید هنوز قانع نشده باشید که افرادی در دنیا هستند که دید دیگران نسبت به آنها مهم است. ما داریم گفتوگوی جدی میکنیم یا در پارک فوتبال میزنیم؟
اما یک فرق دارد. آنها مستقیماً و احتمالاً میتوانند با این اخبار روی زندگی ما تأثیر بگذارند: پشتیبانی از نیروهایی که دوباره ما را به برجام برگردانند تا نظام مقدس همچنان با درآمد نفتی در اقتدار باقی بماند و وجوهات نقدی هم خرج فشنگ و گلوله در قلب مردان و زنان سوری و عراقی شود. انقلابهای اخیر خیلی وقت است که بدون دست کمک دراز کردن به سوی کشورهای خارجی به بار نمیشینند، چنانکه پنجاه و هفتیها هم با همان کمک سرهنگ و حافظ اسد، که به نظرتان خیلی هم لیبرال هستند، نمیتوانستند نیروی انقلابی اسلامگرا تربیت کنند. به قول حسینعلی راشد، مقابل حکومتی که «سرباز دارد و آن سرباز تفنگ دارد و آن تفنگ فشنگ دارد» نمیتوان با «میدان میلیونی» کاری کرد، اما حداقل تحریمها و قطع بازوی مالی آنها این امکان را ایجاد میکند که آن سرباز بماند اما نه تفنگ داشته باشد و نه پولی برای فشنگ.
اخیراً هم گفتند اگر نتوانستند بحران کرونا را در کشور کنترل کنند، نتیجۀ تحریمهاست. گفتند بیایید تا دارو و وسایل لازم را به شما بدهیم، اما جواب دادند که اگر راست میگویید بیایید پول نقد دهید. منظورشان این بود: دارو و وسایل پزشکی که تفنگ و گلوله برای حشدالشعبی و حزبالله نمیشود. راحت میتوان تصور کرد اگر بهجای ترامپ الآن جو بایدن یا برنی سندرز سر کار بودند نایاکیها میتوانستند به همین بهانه دوباره به رژیم کمکرسانی کنند. برای همین وقتی میگویید بهجای تحریم ایران اگر روی زیرساختها و مدرنکردنش تلاش میکردند بهتر میشد، ما به این حرفها مشکوک میشویم. یک رژیم ایدئولوگ زیرساختها را خرج بسط ایدئولوژیاش میکند نه مدرن کردن زیرساختهایش و نرمال شدن، مگر اینکه به نظرتان ایران بهخاطر آزاد کردن استفاده از پیراهن آستینکوتاه خیلی مدرن و فرق کرده باشد نسبت به چهل سال پیش.
لیلی هلمز، نایاک شعبۀ افغانستان هم، همینطور در غرب برای طالبان لابی میکرد. به نظرش برقع اجباری جزو فرهنگ افغان بود و طالبان را هم حافظ امنیت و ثبات کشور معرفی میکرد. اینکه شما میگویید پسفردا در همین افغانستان و ملل مشابه مردم به کدام سو میروند از الآن و خیلی وقت پیش مشخص است:
نقل قول: نوشته: The delegates overwhelmingly favored a larger U.S. and international presence. I found hardly a trace of the xenophobia that had informed the Afghan national attitude of the past. I remember one exchange in particular that I had with an elderly delegate from eastern Afghanistan who didn’t realize that I was the U.S. ambassador. “I want to visit this country of America someday,” he told me. “Imagine what has happened. Their country was attacked from Afghanistan—many people were killed. America’s military then knocked down the Taliban government. And what did they do next? They did not kill Afghans in vengeance. They did not force us to change our religion. Instead, they are helping us establish a new government and rebuild schools and even mosques. I have to see this America. It must be a very special place.”
Confidence in the United States was sky-high. Afghans often commented that any military problem could be solved by “vitamin B-52.”
I was also impressed by the importance delegates placed on addressing the problem of warlord militias. One delegate told me quite forcefully, “America should focus only on the problems that Afghans cannot solve on their own. We can build schools, and we can rebuild our towns and cities. However, we cannot solve the problem of militias without your help.”
The Envoy: From Kabul to the White House, My Journey Through a Turbulent World
منظور از ویتامین B-52همان هواپیماهایی هستند که بر سر طالبان بمب ریختند. لیلی هلمزها و نایاکها به جهان خواهند گفت اینها استعمار بود اما آن مرد بدوی قبیلۀ افغان که میخواهد دخترش را به مدرسه بفرستد به آسانی اسمش را میگذارد ویتامین B-52. جای تعجب نیست وقتی میبینیم مردم ایران امروز به چنان مرحلهای رسیدند که خواهان جنگ از سوی ترامپ با ایران هستند. به نظر میرسد که این ملتها همان لیبرالیسم و ابزار استعمار را بارها به جایگزینهای معرفیشده در کشورشان ترجیح میدهند.
صرف اینکه خاورمیانه هم حتما همان راه اروپا را باید برود بیشتر حرف کسانی است که تصور میکنند صرف ارجاع به وقایع تاریخی میتوانند آینده را پیشبینی کنند یا حداقل برای آن احتمالاتی در نظر بگیرند، اما تاریخ بیشتر تصادفی و غیر قابل کنترل به نظر میرسد تا منظم و دارای هدف و راهی-از-قبل-مشخص-شده.
رایهای رئیسی هم مربوط به سالها پیش بود. به یک سال نکشید که دیماه در شعارها اصل نظام را نشانه رفتند و طی این سالها همان ذرهای از محبوبیت هم که برای رئیسی مانده بود از میان رفته و بعید است اگر امروز کسی برای ایشان تره خرد کند. در نبود کارت الکترال هم که، یکی دیگر از دستاوردهای نظام مقدس است، بهسختی میتوان این آمار و ارقام را جدی گرفت. وقتی گفتند بیاییم رایگیری را الکترونیکی کنیم دامت برکاتههایی گفتند ممکن است کامپیوترها به ویروسهای استیکبار آلوده باشد. گرچه عدهای آنها را دم کیس بردند و نشان دادند خبری از جن لای این مادربورد نیست اما این قضیه باز به فراموشی سپره شد. به صلاح نیست که اینگونه حداقل کمی شفافسازی شود در جمعیت و رأیگیریهای سال قبل. با همان کارت الکترالش هم تقلب میکنند چه رسد به رسمی که هنوز مینیبوس میآورند تا جلوی دوربین بیعت زوری بگیرند. نظرات همانهایی که به نظرتان بیاهمیت است هم باعث شد جماعتی میلیونی قانع شوند انگشتهایشان را بنفش کنند، که فردایش ظریف به همگان بگوید «اگر مردم ناراضی بودند که اینقدر به ما رای نمیدادند.»
حرفتان دربارۀ سوگوار شدن ملتی برای سردار بیسر هم درست است و باعث تعجب کسانی شد که شعار میدادند «دیگه تمومه ماجرا». اینکه با اینها چه خواهد شد را باید از انقلابیون نسلهای آینده پرسید، اما انقلابها برای پیروزی نهایتاً به همراه کردن 2-3 درصد جمعیت نیاز دارند و اگر بر فرض یک میلیون هم سوگواری کردند بر اصل مسئله تاثیر ندارد.
نقل قول: نوشته: تحویل داده بود. اعداد و ارقام را نمیشود با انشانویسی به چالش کشید، اعداد و ارقام دروغ نمیگویند:
https://en.wikipedia.org/wiki/Casualties_of_the_2011_Libyan_Civil_War
https://en.wikipedia.org/wiki/Libyan_Civil_War_(2014%E2%80%93present)
اگر مانده بود باید این ارقام را چه بسا ضربدر دو و سه میکردید و هنوز همانقدری لیبی کشتار گسترده میداد که امروز سوریه میدهد. تصاویر ماهوارهای هم مثل اعداد شواهدی عینی هستند که دروغ نمیگویند.
آسیبدیدهترین شهر لیبی، قبل و بعد:
داریا در سوریه، که اندازۀ حلب و درعا و دیر الزور هم آسیب ندیده است:
نقل قول: نوشته: اینها به هر حال مسائلی پیچیده به نظر میرسند.
تاریخ امروز را فردا در کتابها ثبت خواهند کرد، اما احتمالا فقط سیگنالهای آنها را. ما وسط مسئله هستیم و درگیر با نویزهای بیشمار و جعل و تقلب که مسائل را از آنچه هست در نظرمان پیچیدهتر میکند. باید اعتراف کرد که در این متون هم میتواند خطاها و سهلانگاریهایی باشد تا حداقل تمام پلهای پشت سرم را خراب نکرده باشم.