07-20-2017, 09:30 PM
Mehrbod نوشته: به دید من اینها بیش از اندازه فانتزیپرورانه میایند, بویژه اینکه این نگرهی «روانیان در برابر درخودماندگان» بیش از اندازه سادهوارانه
آدمها را دو دسته کرده است, هنگامیکه در واقعیت بیشتر میخورد هر کس بسته به بافتار و پریستارهای پیرامون خود گه اینجور باشد
و گه آنجور.
همانجور که یک آلفا نیز همواره آلفا نیست, ولی ذهن آدمی از آنجاییکه بیش از اندازه نیرومند نیست همواره میکوشد چیزها
را به الگوهای ساده و هضمپذیر ساده کند اینجور میانگارد که آلفا همیشه آلفاست, هنگامیکه اگر نیک در زندگی یک مرد آلفا
نگریسته شود دیده میشود که در گذر سالها چه اندازه فراز و نشیب میگذراند و همین آلفا یکجا بتاست, یکجا آلفا و تنها رویهمرفته,
از آنجاییکه در نگاه ناظر بیرون, در بیشتر زمانها آلفا آمده ناگاه فرایافت آلفامنشی کسی از «بیشتر زمانها» به «همیشه» دگرگون شده.
این تغییر «۹۵% به ۱۰۰%» را بسیار میبینید, برای نمونه اگر شما بگویید «بیشتر دخترها در ریاضی بد اند» ناگهان میبینند که مشتی
آدم سرتان ریختهاند که میگویند «کی گفته همهی دخترها در ریاضی بد اند؟؟! من یکیشان را میشناسم که بهمان و بیسار و ...»
گفتمان فندآوری یک پرسمان اندیشیک است و آنرا نمیتوان «باور» خشک و خالی انگاشت. اگر بیشتر از هر چیز دیگری من
به آن میپردازم ازینروست که ارزش و اثرگذاریای که در زندگی ما دارد بسادگی, بیشتر از هر چیز دیگریست.
اینکه روباتهای هوشمند دارند ساخته میشوند از «باورهای درخودماندهی من» نیست, بساکه از واقعیتهای
پیش پا افتادهی پیرامون ما است. پیدایش و پیشرفت هوشوارهها یک امر واقعیست, دستکاری ژنتیکی
یک امر واقعیست و ساخت ابزارهای مغزخوانی و مغزشویی نیز بهمانند, امرهایی واقعیت و اندر رویداد.
همسنجی تکنولوژی با کمونیسم نیز همسنجی نابجاست, زیرا خود کمونیسم در بستر تکنولوژی تعریف میشود و دربارهی
برتری یا کهتری یک سیستم سخن میگوید, هنگامیکه تکنولوژی دربارهی نیستی یا هستی آدمی. زمانیکه آدمی به «تکینگی
فندین / technological singularity» دست یابد همهی آدمی میتواند بآسانی نیست و نابود شود و ازینرو گیر به
تکنولوژی نه «استثمار \ بهرهکشی» بساکه گرایشی ما, بویژه من, به فرازیستن (survival) و بردهی سیستم نشدن است.
[FONT=&]خب واقعیتش توی چند ماه اخیر من بطرز عمیقی درگیر این ایده بودم! من اعتراف میکنم که اوائل خیلی شیفته و تحت تاثیر مفهوم "جنون پیشه" با اون قدرت بالاش توی کنترل و دستکاری نرمال ها قرار گرفتم. ولی الان خیلی ملایم تر و واقعی تر دارم با این ایده برخورد میکنم.[/FONT]
[FONT=&]در حال حاضر عمیقا متقاعد شدم که هیچکدوم از اینها واقعن چیزی ضروری تر یا برتر از دیگری نیستن، همه لازمن![/FONT]
[FONT=&]*****[/FONT]
[FONT=&]اما درباره ایرادی که مهربد گرفته... بنظر من هم بله این تز یک تز کامل و نهایی نیست ولی خب کدوم تز اساسا یک تز کامل هست که این باشه؟
اساسا ما جهان رو بر پایه مدل سازی درک میکنیم، یعنی الگوها رو میبینم و به هم ربط میدیم و میکنیم مدل. مدل هم صرفا یک تقریب از واقعیت هست نه واقعیت محض. خب حالا بعضی از مدل ها تقریب درست تری از واقعیت هستن (درست تر بودنشون رو سازگار تر بودنشون با مشاهدات دیگه ثابت میکنه) برای من این مدل واقعن خیلی توضیح دهنده بوده، من میتونم به کمک این مدل بسیاری از مسائل رو براحتی تحلیل کنم (بسیار بهتر از قبل) و حتی پیشبینی کنم (یک مدل خوب مدلیه که پیش بینی هاش درست باشن!)[/FONT]
[FONT=&]پس اساسا ایراد مهربد ایراد اساسی نیست که کل مدل رو زیر سوال ببره، ایراد همیشگی تمام مدل هاست.[/FONT]
[FONT=&]*****[/FONT]
[FONT=&]چیزی که در حال حاضر ذهن من رو خیلی مشغول کرده اینه که چطور یک درخودمانده یک جنون پیشه رو کنترل میکنه؟[/FONT]
[FONT=&]من همونطور که قبلا هم گفتم باور دارم، که نرمال توان خودآگاه کافی رو برای اینکه داره چطوری به گا میره رو نداره! که اگه داشت دیگه نرمال نبود! جنون پیشه میشد.[/FONT]
[FONT=&]در نتیجه تمام تزهایی که بر اساس آگاه کردن و انقلابی کردن توده بنا میشن، تمام تزهایی که بدنبال بالابردن سطح آگاهی عمومی هستن و غیره بنظرم صرفا تزهایی خام هستن و تاریخ مصرف دارن و بسیار هم هزینه بر هستن![/FONT]
[FONT=&]اینچیزی که الان میخام بگم بنظرم حرف گنده ایه ولی خب درسته![/FONT]
[FONT=&]من وقتی به چیزی مثل دین اسلام نگاه میکنم (ورژن محمد) چیزی جز نبوغ خالص توش نمی بینم! هنوز که هنوزه، جنون پیشه های 1400 سال بعد از محمد که توی سیستم بانکداری کار میکنن با بحث "ربا" و حرام بودنش گلاویز میکنن.[/FONT]
[FONT=&]بنظر من هم جنون پیشه و هم درخودمانده، هر دو میدونن که تنها راه تحت تاثیر قرار دادن نرمال، از طریق عواطف، امیال، هیجانات و ... هست. اینه که هر دو دقیقا یک کار میکنن، ولی با اهداف متفاوت!
جنون پیشه، میل "براحتی پولدار شدن" نرمال رو دستکاری میکنه. و از طریق کلک های مالی و بانکی منابعش رو میخوره (امیال مادی و جسمانی رو هدف گرفته!)[/FONT]
[FONT=&]درخودمانده میل "جاودانگی" رو تحریک و بولد میکنه! میخای از این نکبت دربیای؟ جاودانه بشی؟ توی دنیای دیگه میتونی؟ ولی باید توی این دنیا دور بعضی چیزا رو خط بکشی؟ (اغلب چیزایی که به جنون پیشه سود میرسونن، مثلن همین ربا توی سیستم بانکی – برای توان بگادهندگی بانکدارها نگاهی کنید به وضعیت آمریکا)[/FONT]
[FONT=&]در واقع هر دو به یک روش دارن کار میکنن، و هر دو دارن نرمال رو کنترل میکنن. ولی یکی برای اهداف آسمانی و "والا" یکی برای اهداف "زمینی و مادی و شخصی".
اینه که وجود هر دو برای جامعه بشدت ضروریه!
[/FONT]