03-01-2017, 12:56 AM
Rationalist نوشته: درود!
شوربختانه شما نیز عظمت فلسفه ی دکارت را درنیافته اید!
زیرا فلسفه ی او با تامل(شک) در جهان آغاز شده و پس از استنتاج آنچه خودتان گفتید، [HIGLIGHT]"یک چیزی هست که میاندیشد"[/HIGLIGHT] در ادامه، فربودی شناخت شناسی را در "وجود خویش" نمایان می سازد.
یعنی موجودی خودآگاه که هستی اش ضروریست، جهانی را دریافت می کند که کاملا فریبنده و توهم انگیز است. بر این اساس میز، اتاق، درخت، حیوانات و انسان ها تنها در ترازی تقلیل یافته تر از وجود وی جایگاهشان مشخص می شود.
اینکه یک چیزی هست که انگار میاندیشد با اینکه این من ام که میاندیشم
دو چیز جداگانه اند و نمیشود فرنودانه از یک به دو رسید مگر آنکه پایِ «باور» به میان آورده شود.
گیر به دکارت اینجا گیر شناختشناسانه است نه گیر کاربردانه, روشنه از دید کاربُردین (pragmatic) دستگاه دکارت بسیار نیک به بنداشتهای شناختشناسی نزدیک شده است, ولی همهی شناختشناسی در بنیاد و ریزترین تراز خود از «باور» سرچشمه میگیرد.
.Unexpected places give you unexpected returns