12-19-2016, 12:32 AM
Transcendence نوشته: احساسی که من بعد از درک این موضوع داشتم..باعث شد که روی همه کارهای دانشگاهیم تاثیر بزاره..بطوری که ازنوشتن مقالات مایوس شدم...انگار تلاش هام در جهت هر چه به جلو بردن ،سیستم هست..تحقق اهداف اون..یک زمانی دوست داشتم یک استاد موفق بشم و صدها مقاله علمی بنویسم ولی الان هرگاه می خوام دست به کار بشم حسی از این که ،بشر در این سیستم اینده ای نداره..تحقیقات علمی در جهت هر چه پیشبرد سیستم هست .... وجود من رو می گیره...
چه خوب! بجای دور ریختن زندگی و زمان گرانبها برای پیشرفت سیستم دست ِکم دستِ کم زمانتان را
برای خودتان میتوانید کنار بگذارید, چه که هتّا تنپروری و خوشی بردن از زندگی به بیهودهترین چهره
هنوز هودهمندتر از این است که جوانی و زندگی پای پیشبرد اهداف سیستم هزینه شود.
دریافت شما نیز درست است و هر چه ابزارها و سازوارههای ساختهیِ آدمی پیشرفتهتر میشوند بمانند دستانی میمانند که
گردن خودمان را سفتتر میفشرند و هر گامی که در راستای پیشرفت و بهکرد سیستم برداشته میشود این فشار را تنها شتاب میبخشد,
ولی نیز از آنجاییکه این فشار بسیار آهسته و پیوسته رخ میدهد کس نمیگیرد که این حسّ خفگی یک اندک ریز نیز برآمدهیِ کوششهای
خود اوست و ترفند سیستم تکنولوژیک در این میان نیز در همین است که میگوید برای "رهایی از این فشار" چه بهتر که کس هدفمند زندگی
کند و بنشیند بپژوهد مقالهی دانشیک بنویسد و به پیشرفت سیستم کمک کند تا حس و حال بهتری داشته باشد و زندگی اش را سودمند ببیند ..!
هر آینه, در پایان روز ما نمیتوانیم در برابر واقعیت وابدهیم و هر اندازه تلخ و ناخواستنی, واقعیتهای
امر همین است که است و ما ناگزیر از آنیم که در این رهگذر تنها چاره بیاندیشیم و بکوشیم برونیافتی
برای آدمی, و دستِ کم برای خودمان داشته باشیم که این دوّمی بی گمان بالا شدنیست.
راه ِیاری به آدمی نیز تنها و تنها از یک گذر میگذرد و آنهم انقلابی سترگ و زدن تودهنی و تیپّایی
به سیستم است تا همانجورکه کازینسکی نیز بخوبی گفته است, اگر خود انقلاب اینجا راهکار نبود
همینکه کوششی انقلابی برای سرنگونی سیستم میشود میتواند آنرا به راستای درست بیاورد.
در هر چهرهای, چه شما و چه دیگر دوست ما Nilftrondheim و شاید دیگر خوانندگان ناشناس اینجا بیگمان
نیاز به خردورزی بالا, منطق سفت و سخت و هوشی خوبی داشتهاند که توانستهاند این گفتمان سنگین
را از سر بگذارند و از همینرو بجای وادادن در برابر سیستم بایستی از این ابزارهایی که در دست دارند
نخست و پیش از هر چیز برای بهکرد زندگی خویشتن و سپس در جایگاه دوّمینه, برای بهکرد
زندگی آدمی که خود این نیز بگونهای همان بهکرد زندگی خویشتن است, بیشترینه ی بهره را بگیرند.
آنچه بخوبی روشن است, آگاهی به سازوکار یک فرآیند راه دگرگونی و واژگونی آنرا شدنی
میسازد و هر چه ما بیشتر به سازوکارهای سیستم و ترفندهای آن آگاه بشویم, بهتر میتوانیم
از هرز رفتن و بازی خوردن خودمان پیش بگیریم و بهتر میتوانیم در برابر آنرا بازی بدهیم. کمترین بارآورد این
خودآگاهی این است که از افتادن در گرداب افسردگی و تن دادن به رفتارهای بسیار فراگیر خودویرانگرانه, همچون روی آوردن
به موّاد روانگردان یا جذب گروهکهایِ خردباختهی فمینیسم و ماسکولیزم و نمیدانم گیاهخوار بآسانی میتوان جلوگیری کرد.
رویهمرفته در اینکه با این دانش چه میتوان و چه بایست کرد جای سخن بسیار است و شاید به آن بیشتر بپردازیم,
آنچه ولی در این میان سودمند است گسترش این آگاهی و درست کردن هستهای متمرکز, آگاه, هوشمند و خردورز است
که کوششهای من در این انجمن و دیگریها نیز در همین راستا بوده, که خود در پیروی از اندرز کازینسکی بودهاند.
.Unexpected places give you unexpected returns