11-23-2015, 11:58 PM
سارا نوشته: ویکنشتاین به راسل می گوید : "گمان نکن هر انچه تو نمیفهمی نادرست است"
نکته گیرا اینجاست که خود این عارفان هم نمیفهمند چه میگویند, ولی میخواهند دیگران آنرا دربسته بپذیرند.
سارا نوشته: حال این شده است حکایت ما، بنده هر چه بگویم قبول نمی کنید چون قادر به درک عالم معنا نیستید. بقول نیچه تنها خلوت نشینان و متفکرین ِ دلزده از جامعه قادر به درک ِ آن می باشند.چرا که برای درک آن باید وارد آن عالم شدباید در هوای آن نفس کشید پس از اینرو من مانده ام شما چطور در مورد عالمی که آن را درک نکریده اید چنین با قطعیت جکم صادر می کنید!!
برای کسیکه کور زاده شده همچُنان میتوان گفت بینایی چیست و او همچنان میتواند
آنرا دریابد, اگرچه نتواند درک کند. پس برای دریافت یک چیز بباید نیازی به وایافت (= ادراک) آن نیست.
سارا نوشته: در ضمن عالم معنا # عالم پندار
چون معنا برابر با پندار نیست!
ما از برابر درستتر بهره گرفتهایم.
سارا نوشته: در ضمن تاکنون هر کس که وارد این عالم شده و به مراتب بالای آن رسیده است در آخر به حضرت حق رسیده است! پس این سخن شما که فرمودید پیوندی به خدا و معنویات ندارد از بیخ غلط است و نشان به آن نشان که "معنویات" از "معنا" می آیند پس عجیب به هم زلف گره زده اند و ربط دارند!
حضرت حق و دیگر یاوهها.
سارا نوشته: بنده می دانم چرا شما قادر به درک آن نیستید بخاطر ساختار زبانی است که استفاده می کنید پارسی سره! بله می دانم که جناب احمد کسروی پارسی نویسی را پیشنهاد کرد تا زبان عربی یا زبان اسلام از زبان مردم ایران دور و در مرحله ی بعد از دل مردم دور گردد. برای همین است که پندار را برابر با معنا گرفته اید که از بیخ نادرست است و با همین نظر اشتباه ،در آخر به این نتیجه رسیده اید که این عالم پیوندی با معنویات ندارد! در حالی که اگر از همان ابتدا آن را عالم معنا می نامیدید این اشتباه را مرتکب نمی شدید!
بوارونه, زبان پارسیک خود تواناست و برابر معنی همان «چَم» است, چُنانکه در پارسی میانه
در کنار «چه را —> چرا = for what reason = why» نیز داشتهایم «چَم رای —> چمرای =for what purpose».
هر آینه, چم تنها زیرگردآیهای از پندار است, هنگامیکه این جهان همان جهان پندار یا بهتر بگوییم, virtual میباشد.
سارا نوشته: در ضمن خوب است که از افلاطون نام برده ام و گمان نمی برم که ایشان عارف یا شاعر بوده باشند! ایشان اصلا اصلِ عالم معنا را در کشف حقیقت هستی که همانا حضرت ِ حق است دانسته اند!
در ضمن شهاب الدین سهرودی که یک فیلسوف بی نظیر است در باب این عالم نوشته هایی دارد و ایشان در عمر شریفشان یک بیت شعر هم نگفته اند!
تا اینجا تنها گفتید که دیگران چه گفتهاند, بی اینکه روشن شود منطق این جهان پندار
چیست و چرا باید سخن این و آن را چش مبسته و کورکورانه پذیرفت, آنهم جاییکه خودشان هم درنیافتهاند چه دیدهاند.
بهمین شیوه اگر پیش رود, باید کم کم سخن دیوانگان و مسکالینزدگان را هم پذیرفت, چون آنها
هم گاه میگویند در دیوانگی به حقیقت دست یافتهاند بی اینکه بتوانند بگویند چه حقیقت یا چرا.
سارا نوشته: بقول اوشو که مسلمان هم نیست! قرآن کتابی است که نباید آن را خواند بلکه باید آن را سرود! باید قرآن را طوری بخوانید که گویی بر شما نازل می گردد. بله اسلام همان است که در قرآن آمده ولی آیا شما براستی به حقیقت قرآن رسیده اید؟
قرآن ظاهری دارد و باطنی ! نباید تنها به کلمه هایی که پشت سر هم آمده اند دل بست که پشت هر کلمه ، کلامی است که باید آن را شنید!
مالهکشی.
سارا نوشته: بنده از روی عمد بجای واژه از کلمه استفاده می کنم چرا چون کلمه و کلام و تکلم از یک ریشه اند و به هم پیوند دارند . براستی که "زبان" برای درک هستی بسیار مهم است! و حتما خوب هم می دانید که چرا ابن سینا و بقیه ی فیلسوفان ایرانی از زبان عربی استفاده می کرده اند و کتاب هایشان به زبان عربی است نه پارسی!
این را هم آگاهی بسنده ندارید, زیرا یکی از کهنترین کارواژهها پارسی همان «واختن» است:
واختن (≈> گفتن) —> واژ
که «واژه» را از همان برگرفتهاند, چُنانکه «وات = حرف» نیز از همان میاید.
نقل قول:https://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D9%88%D8%A7%D8%AA-1
وات . (اِ) سخن . (برهان )(آنندراج ) (جهانگیری ) (رشیدی ) (ناظم الاطباء). || حرف . (برهان ) (جهانگیری ) (رشیدی ) (ناظم الاطباء). ترجمه ٔ حرف . و هر سخنی که از دو وات آمیخته باشد دو حرفی خوانند همچون سر و دم و بر. (آنندراج ).
.Unexpected places give you unexpected returns