11-18-2015, 10:21 AM
سارا نوشته: با سلام و دروددرود بر شما
بنده راستش دیگر نمی خواستم در این فروم پست بگذارم ولی الان که در هم میهن داشتم پست هایی با نام کاربری شما را می خواندم ناگهان در کمال شگفتی دیدم همین نام کاربری اینجا از بنده نقل قول گرفته است! خب آمدم برای بجا آوردن رسم ادب .
خب در مورد خودم راستش را بخواهید نمی دانم چه بگویم فقط می توانم بگویم شما هم نمی توانید احوالات بنده را درک کنید چون سرگردانم! بنده می توانم حال ِ یک انسان خدا باور ِ دیندار را درک کنم چون معتقد است که خدایی هست و بهشت و جهنمی و تمام! و نیز حال یک بی خدا را که معتقد است نه خدایی هست و نه دنیایی بعد از این دنیا و تمام!
اما بنده سرگردانم چطور بگویم غمِ بنده ترس از نیستی نیست که بخدا نیستی بهتر از این هستی است چرا که در نیستی رنجی نیست! یا غم بهشت و جهنم را هم ندارم. از همان کودکی از اینکه بخاطر بهشت و از ترس جهنم بخواهم کارخوب انجام دهم بیزار بودم.
ترس بنده اینست که اگر واقعا در این دنیا حقیقتی باشد همان حقیقتی که اهل طریقت به آن اشاره داشته اند همان حقیقتی که عرفا نامش را خدا نامیده اند ، اکر براستی باشد و بنده آن را نیابم و بمیرم براستی که زیانکار خواهم بود!بی خدایان خود را خرد گرا و اهل تفکر می دانند و خداباوران خود را اهل یقین و حکیم خیام چه خوب سروده اند که :
قومی متفکرند اندر ره دینمنم از همان روز می ترسم!
قومی بگمان فتاده در راه ِ یقین
ترسم از آن که بانگ آید روزی
کای بی خبران راه نه آنست و نه این
بنده میدانستم که شما انسان شرعی نیستید و به طریقت وابسته
من میخواهم بگویم اگر منظورتان در مورد حقیقت در نظر عارفان و صوفیان و اهل طریقت حقیقتی خارج از مغز ان شخص است اشتباه میکنید ولی در مغز وی حقیقتی وجود دارد
رفتارها و سلوک عارفان از یکسری رفتارهای هست که بیشترش غدد مغز را تحریک میکند
رقص سماع و گرداندن سر باعث تحریک غده تمپورال میشود
اینها باعث افزایش احساسات و ترشح هورمنهایی میشود که جایش در این مبحث نیست
همه اینها سبب ایجاد خیال میشود
خیال در زندگی بسیار مهم است در مغز هم نقش بزرگی را ایفا میکند در تاریخ تکامل بشر هم شاید عجیبترین ویژگی مغز انسان بوده و نقش بزرگی را ایفا کرده در تاریخ علم نیز خیال مهمترین عامل پیشرفت بشر بوده
بنده میخواهم بگویم که زندگی با خیال زندگی خوبی هست و نه تنها مغز را ذایل نمیکند بلکه انرا قوت میبخشد
ولی منطق را دچار مشکل میکند
در هر صورت نیازی نیست که مهمه انسانها با عقل جهان بین و عقلی که طبیعت را توضیح دهد به پیرامون بنگردند
من میخواهم بگوییم انسانهای احساسی و متوهم و خال پرداز برای ملامتهای که تمدن برای بشر پدید اورده مرهمی هستند اینها وجودشان برای جامعه الزامی هست