10-21-2015, 05:43 PM
Mehrbod نوشته: تا اندازهای درسته, ولی هر چیزی هم جایگاه خودش را دارد.
اینجا سخنگاه است و سخن ≠ گفته (حرف); سخن گفتهای باشد که در آن اندیشیده باشند:
گپ زدن < گفتگو کردن < سخن آوردن < پند دادن < اندرزیدن
پس در جایگاه نخست, اینجا بیرون و بگوییم پارک و پوستان نیست و کاربر نامبرده هم برای
آزمون و گسترش باورهای خود اینجا آمده بوده است و پس نیازی به ارج نهادن افزوده به باورهای او نبوده.
مهربد جان ما مخلص شماییم ولی خب قبول کن که یکم زیاده روی کردی در حد من نیستی و هر چی بگی رده و اینا و خب زیاد هم دعواش کردی هر چن دلسوزانه بود ولی خب آدم طرفش رو هم می بینه طرفت آدم مظلوم و ساده ای بود باید یکم مراعات میکردی
Mehrbod نوشته: در دست دیگر, باورهای دیگران میتوانند تا آسمان هفتم کژ رفته باشند و نمونهوار همین را در «گفتمان تکنولوژی» داریم و چه در اینجا
چه جای دیگر, ارج نهادن به این باورها برابر است با پذیرش مرگ و نیستی برای خود و نزدیکان خود. برای نمونه همین political correctness
که شما آنرا میان آوردید یا «پرهیز از خشونت» که امروزه بسیار پُرهوادار است و در کوس و کورنا میشود, هر دو گرچه در کاهش
تنش و آشوب در اجتماع بسیار سودمند و کارا, ولی در پوشاندن حقایق و در بازداشتن مردم در رسیدن به آنها نیز بسیار کارا! میباشند.
برای همین هم گاه کشتیای که چند دیوانه سکان آنرا بدست گرفتهاند پُرگاه نیاز به خشونتورزی آنهم از جنس خونین دارد تا کنترل آن بازپس گرفته بشود.
یعنی شما با اعمال کازینسکی موافق هستین؟ بمب گذاری ها و اعمال تروریستی ایشون مورد تایید شماست؟ آخه تکنولوژی که دست یه نفر دو نفر نیس که با کشتنش بتونن بهش سر و سامون بدن بنظرم سر و سامون دادن تکنولوژی و بقولی management پیشرفتش نیاز به یک برنامه ی درس و حسابی و طولانی مدت (به واحد قرن !) است.
Mehrbod نوشته: سرانجام اینکه دینداری بویژه در جهان امروز یک چیز پیش پاافتاده و بی ارزش است, زیرا دین به جایگاه fashion فروافتاده است,پ چرا شما مشغول جنگ با دین و دیندارا هستین؟
بویژه در غرب. ازینرو نیازی به ستیز بیهوده با این باورها رویهمرفته نمیرود, بویژه زمانیکه گرفتارهای بزرگتر در دست میباشند.
Mehrbod نوشته: بایستی پذیرفت فرزند آدمی یک بُوندهیِ (being) جُداسَر است و برای همین و رویهمرفته میتوان تنها امیدوار بود که در زندگی راه درست را بگزیند.
خویشکاری (وظیفه) پدر و مادر نیز در اینجا تنها در دسترس نهادن ابزارها برای یافتن این راه است و نه گزیدن خود آن.
در جایگاه یک زادآور (والد) نیز رفتار من این میبوده که به فرزندم راه درستاندیشی (ب.ن. پرهیز از زمختنگری) و
بازاندیشی (reflexion) و دوراندیشی و... را بیاموزانم و در کنار آن دادههایِ نیازین را نیز در دسترس او بگذارم, مانند کتابهای خوب (و بد) و
چکیدهیِ آروینها (تجربیات) را در قالب داستانهایِ به یادماندنی برای او و سرانجام آزاد گذاشتن او و امیدواری به اینکه راه درست را بگزیند.
.
حرف شما صحیح ولی همین دوست ما یه تربیت کاملن غیر مذهبی و اروپایی داشت. وقتی بچه بوده یک چن سالی هم در خارج از ایران زندگی کرده. وقتی یازده دوازده ساله بود نماز خوندن رو شروع میکنه و اینا. پدر و مادرش عاشقشن همین یه بچه رو دران جفتشون . میگن بچمون رو این آخوندا می خورن بی زبونه مظلومه و راست هم میگن. من الان قمم نمیددونی اینجا چه خبره مرکز آخونداس از طرف شما نایب زیاره هستیم آقا مهربد :-) پره آخونده گردنشون رو هم نمیشه با تبر زد. مملکت دس ایناس ولی این رفیق ما واسه همین عالم معنا و عرفان و رسیدن به خدا اومده ایتجا نمیدونه اینجا جاییه که شیطون درس میگیره ازش :-)
Je pense, donc je suis