09-20-2015, 12:02 AM
Rationalist نوشته: چیزی که به مراتب در کتاب های پیرامون نیچه به چشمانم خورده و در کتاب "چنین گفت زرتشت" نیز در مورد آن نوشته شده، ستودن سلسله مراتب ارتش و فرمانبرداری سربازان در آن است
من همچو چیزی به یاد نمیاورم.
«چُنین گفت زرتشت» دربارهیِ پیامآوریست به نام زرتشت که پس از سالهای کنارهجویی از مردم و زندگی در
غاری بر فراز کوه, روزی ناگاه از آن فرود آمده و میکوشد فرزان بدست آمدهیِ خود از «ابرمرد» را با آدمیان در میان
بگذارد. این روند کلی داستان است و سخنانی که نیچه از زبان این زرتشت فرزان و
پیامآور میزند همگی استعارهای از فلسفه و جهانبینی او به شمار میروند. نمونهوار زرتشت میگوید که همهیِ آدمیان
را دوست دارد, چرا که این آدمها همانهاییاند که با کار و تکاپو و سرانجام به زمین فرورفتن (zu Grunde gehen) پُلی میشوند
برای ابرمرد فردا که از آن بگذرد. اینجا دانش به زبان آلمانی بکار میاید چون نیچه با واژهها بازی بالایی کرده است و نمونهوار همین
در زمین فرورفتن در آلمانی جدا از "مردن و خاک شدن" چم "از میان رفتن آهسته و افسَهیدن (perish)
را هم دارد و به دیگر زبان, نیچه مرگ آدم امروز را دارد بایستگی پدید آمدن ابرمرد فردائین برمیشمارد.
.Unexpected places give you unexpected returns