نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

هنجارشکنی
#16

Dariush نوشته: در تعارض است با این:

من که تعارضی نمی‌بینم داریوش جان. شما گمان می‌کنید هنجار شدن ِ هنجارشکنی از مشکل بودن آن می‌کاهد، که درست است، اما «مشکل» بودن آن را برطرف نمی‌کند، چراکه مشکل عدم ثبات اخلاقی، کاهش اعتماد عمومی و سقوط نظم، فرهنگ و خودآگاهی در جامعه است. زمانی که نمایش ِ نوگرایی و هنجارشکنی و آنچه در انگلیسی edgy بودن لقب داده‌اند مهمتر از مسئولیت‌پذیری، وظیفه‌شناسی و نمایش ایمان به ارزشهای مشترک در جامعه می‌شود یک مشکل بوجود می‌آید. این مشکل بیرون از پروسه‌ی مورد بررسی ماست ولی به آن وابستگی دارد.

Dariush نوشته: ببینید همانطور که گفتم شما ظرفیت‌ها و پویایی فرهنگی جوامع
بخصوص در ایران را به کلی نادیده می‌گذارید و در مدل‌های خود
موجوداتی را به تصویر می‌کشید که از یک مسیر خطی پیروی
می‌کنند، این کاملا خلاف واقع است. در جامعه‌ای نزدیک به
صد میلیون نفر که دوره‌های مختف تاریخی و رویدادهای متنوع
اجتماعی را پشت سر گذاشته‌اند، نمی‌توان به این راحتی
تعمیم به خرج داد. بیشمار آدم هستند که در مقابل هنجارشکن
جور دیگری فکر می‌کنند و فقط به کنش هنجارشکنانه‌ی او توجه
نمی‌کنند بلکه به محتوای عمل‌اش نیز نگاه می‌کنند. آدمهای
بسیاری هستند که قضیه مورد قضاوت منتطقی و عقلانی
قرار می‌دهند و ... .

کنش خودآگاه قطعا رخ می‌دهد، احتمالا آن پیشگامان هنجارشکنی در آغاز راه چنین مردانی بوده‌اند. پس از نرمال شدن این کنش اما دیگر روش کار مهم نیست، خود آن اهمیت پیدا می‌کند. ممکن است شما پس از اندیشیدن و تعمق و آزمایش و خطا و بررسی علمی و ... به یک فقره ارزش اخلاقی خوب برسید(فرض بگیرید که از چنین راهی می‌شود به چنان چیزی رسید و ... برای خاطر استدلال)، و آنرا به جامعه‌ی میزبان معرفی می‌کنید. فارغ از کارکردی که ممکن است هنجار شما داشته باشد و خاستگاه آن و ارزش حقیقی آن و ... کسی پیدا می‌شود که به آن بی‌اعتنایی می‌کند و عملکرد آنرا مختل می‌کند. این مشکلی نیست که به این سادگی‌ها قابل حل باشد. مخالفان آغازین سیستم‌های کلاسیک همگی آدم‌های والامنش ِ بسیار باشعوری بودند که می‌پرسیدند چرا به مردان دلیر و عالم و مومن مشتی شاهزاده‌ی خرفت ِ زورگوی ِ تن‌پرور و فاسد باید حکومت بکنند. راه‌کار آنها هم ولی قربانی همین مکانیزم شد. پس هر سیستم بهنجار اجتماعی نیازمند راه‌هایی برای جلوگیری از بروز این مشکلات است.

Dariush نوشته: در اینجا در واقع همان سندرومی که به گفته‌ی
شما مهربد بدان مبتلا است دیده می‌شود؛ این اندازه زحمت به
خرج دادن برای بیرون کشیدن قوانین و قواعد از جامعه و بعد
پیش‌بینی کردن رفتارها در آینده با استفاده از آنها، اینها
از علائم همان سندروم است. نتایج‌اش هم در سطح کلان قبلا بارها دیده
شده.

من آنچه رخ داده را توصیف می‌کنم، آنچه می‌تواند یا ممکن است رخ بدهد برای من مهم نیست.


Dariush نوشته: از این گذشته، شما باید بدانید که رشد جمعیت در جهان
غیرقابل کنترل و تصاعدی‌ست.

نه.
اینرا من دیدم جای دیگری هم به طور تلویحی بیان کرده‌اید که خیلی ساده اشتباه است. جمعیت جهان رو به پیری‌ست، افزایش آن به دلیل پیشرفت تکنولوژی و پزشکی بوده که از سوی دیگر مانع مرگ و میر شده‌ایم، و نه افزایش زاد و ولد. این آماری‌ست از میزان زاد و ولد کشورهای مختلف. «شاخص بازسازی جمعیت» در کشورهای پیشرفته ۲.۱ و در ایران به گمانم ۲.۳ است:

List of sovereign states and dependent territories by fertility rate - WiKi

این ترند در تمام کشورهایی که «مدرن» می‌شود بوجود می‌آید و به نوعی بیماری مدرنیته است. بحث درباره‌ی دلیل آن مفصل و نامرتبط به موضوع مورد گفتگوی ماست، اما جالب است نگاهی به جایگاه ایران در میان کشورهای جهان، و به خصوص در مقایسه با آمار چهل سال پیش آن بیاندازید. آمار ایران از ۶.۴ در سال ۱۹۷۰ به ۱.۸ در سال ۲۰۱۵ رسیده و پائین‌تر از کشورهایی مثل سوئد، فنلاند، نروژ، بلژیک و فرانسه قرار گرفته. افزون بر این، ما فقط با کاهش زاد و ولد روبرو نیستیم، مشکل حتی بزرگتر دیسژنی‌ست، هرچه ضریب‌هوشی، میزان تحصیلات، درآمد ناخالص ملی و بی‌دینی بالاتر می‌رود احتمال بچه‌دار شدن کمتر می‌شود!

مدرنیته که بناست «کارآمد» باشد هنوز مشکل را به درستی تشخیص نداده و درپی کنترل جمعیت و «گرمایش زمین» و ... برچسب زدن به زخم از طریق وارد کردن مهاجر جهان‌سومی به درد نخور و ... است. چرا؟ چون مدرنیته برخلاف تصور شما یک جنبش غیرایدئولوژیک نیست، و فقط پیرامون یکسری «هنجارها» هنجارستیز است، و فقط در یک جهت حرکت می‌کند. مشکلاتی که نیازمند هرگونه اتحاد(به جای فردیت)، ایمان(به جای تفکر انتقادی)، جنگاوری(به جای صلح‌طلبی) و دیگر ارزشهای «بدوی» باشند لاینحل می‌مانند. این درباره‌ی تمام جنبشهای مدرن، از جمله فاشیسم و نازیسم هم صادق است. آنها در ظاهر و در باطن درپی نظم و اتحاد و دلیری و مردانگی و ... بودند، اما به دلیل ذات مدرنیته نتیجه‌ی عمل چیزی متفاوت از آب در می‌آمد(که غیرقابل تفکیک و شناسایی از اعمال مثلا استالین و مائو بود).

زنده باد زندگی!
پاسخ


پیام‌های این موضوع
هنجارشکنی - توسط Mehrbod - 09-08-2015, 05:27 PM
هنجارشکنی - توسط iranbanoo - 09-08-2015, 08:40 PM
هنجارشکنی - توسط Mehrbod - 09-09-2015, 06:05 PM
هنجارشکنی - توسط Alice - 09-09-2015, 06:50 PM
هنجارشکنی - توسط iranbanoo - 09-11-2015, 11:19 AM
هنجارشکنی - توسط iranbanoo - 09-11-2015, 11:24 AM
هنجارشکنی - توسط Mehrbod - 09-12-2015, 01:32 AM
هنجارشکنی - توسط Ouroboros - 09-12-2015, 02:21 PM
هنجارشکنی - توسط Alice - 09-12-2015, 06:38 PM
هنجارشکنی - توسط Dariush - 09-14-2015, 09:32 PM
هنجارشکنی - توسط sonixax - 09-15-2015, 01:03 AM
هنجارشکنی - توسط Ouroboros - 09-15-2015, 08:52 AM
هنجارشکنی - توسط Dariush - 09-16-2015, 12:45 AM
هنجارشکنی - توسط Ouroboros - 09-16-2015, 12:29 PM
هنجارشکنی - توسط Dariush - 09-17-2015, 12:23 PM
هنجارشکنی - توسط Ouroboros - 09-18-2015, 12:48 PM
هنجارشکنی - توسط Dariush - 12-07-2015, 12:44 AM

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان