09-15-2015, 03:05 AM
سارا نوشته: در حالیکه اگر از کودکی می آموختند که برای رسیدن به دریا نباید آب یک رودخانه را گل کرد چرا که شاید آن طرفتر پرنده ای آب می نوشد و رهگذری خسته سیراب می گردد الان این وضع جهان نبود. راه حل ریشه ای این مشکل باید از جنس ریشه ی این مشکل باشد! یعنی خرد و ناچیز و دمِ دستی!! یعنی هرآنچه که نزدیکتر به ما است را در اولویت قرار دهیم و برای اصلاح آن بکوشیم و از خودمان به خودمان نزدیکتر کیست؟ بن
این چیزی بیشتر از آرزوپروری نیست, ولی از آنجاییکه روند فرگشت (تکامل) در آدمی
بیشتر زمان خود را در تیرههایِ نخستینی (primitive tribes) گذرانده است و از
آنجاییکه در این تیرههایِ نخستینی سخن آمده, یعنی آموزش کودکان و
آموزاندن هنجارهای کوچک کمابیش همواره بخوبی کار میکرده است, این باور
نادرست همگانی را پدید آمده که در جهان امروز و نوین نیز همین فرمول کار خواهد کرد¹.
برای نمونه, در جهان کهن آموزش کودک به اینکه آب را به گل
نیالاید هم بخوبی کار میکند (١), و هم بسیار مهمتر از آن, اگر کار نکند رویداد آنچنان
بزرگ و ناگواری رخ نداده است و آب بزودی به زلالی پیشین خود بازخواهد گشت (٢).
در جهان مدرن این دو هیچکدام کار نمیکنند. ١ ازینرو کار نمیکند که جهان امروز
برساخته از ≈٨میلیارد آدم میباشد و هیچکس نیست که بتواند به این همه آموزشی یکسان را بدهد.
و ٢ نیز کار نمیکند زیرا «دامنهیِ آسیب» پیوسته رو به بزرگی است. در جهان کهن اگر آدم نخستینی
چیزی هم از دستش در میرفت یا لغزشی هم میکرد, آسیب کوچکتر از آن بود که بخواهد دامنگیر
دیگران بشود و دست ِبیش, دامنگیر خود او یا نزدیکان وی میشد; هنگامیکه در سوی دیگر و در
جهان مدرن, میبینیم از میان میلیونها شرکت و ابرشرکت چندملّیتی, سرانجام یکی
هم مانند BP خواه ناخواه یافت² میشود — اگر نه تنها از روی قانون احتمالات — که آب را به نفت بیالاید.
پس چرا این راه و روش آرزوپرورانه است؟ زیرا قانون احتمالات را بسادگی نادیده گرفته و با خوشبینیای ساده
انگارانه, اینگونه میپندارد که بمانند جهان کهن, با کارهای کوچک و خُرد میشود برایندهایِ بزرگ و کلان
گرفت (به افزای اینکه, آنچه در جهان کهن بزرگ به شمار میرفته ≠ آنچه در جهان امروز بزرگ به شمار میرود).
سارا نوشته: [/B]یادم نمی آید این حرف کدام اندیشمند است که گفته است برای ایجاد مهربانی و انسانیت و از بین بردن نژادپرستی در جامعه باید موسیقی و ادبیات را به جامعه تزریق کنیم. حال حتما شما در این باره خواهید فرمود حتما کسانی دیگری هم هستند که همچنان به پخش نفرت و نژادپرستی در جامعه مشغولند پس این راه حل عملی نخواهد بود!
همه ی آن کسانی که باعث شدند تکنولوژی به این نقطه برسد آدمهایی بودند که به دوردست ها نگاه می کردند و اصلا به اطراف و اطرافیانشان توجهی نداشتند و اینکه برای رسیدن به آن دوردست ها باید چه قدر انسان و زندگانی انسانی قربانی بشود اصلا برایشان دغدغه نبوده است. در حالیکه اگر از کودکی می
...
اینکه هرکس میتواند با تغییر خود, به تغییر جهان برسد, یکی از پروپاگانداهای پُرهوادار
سیستم تکنولوژی میباشد, و اگر نیک در آن نگریسته شود, گفتهای سراسر نادرست هم نیست.
آری, هرکس میتواند با تغییر خود به تغییر جهان هم برسد, ولی اگر و تنها اگر (if and only if)
که این تغییر با رود و روندی همراه باشد که تکنولوژی میشارد (flows) و می پیماید.
برای نمونه, روند کلی جهان در این است که "آشتی" و "دوری جویی از خشونت" چیز خوبی ست و
دور از باور نیست که همانگونه که ب.ن. پس از جنگهایِ پُرشمار میانسدگان در اروپا, امروزه دستکم
در اتحادیهیِ اروپا به یک "سازش همگانی / consensus" رسیدهاند که دوری جویی از ستیز, دستکم میان
کشورهای هموند اتحادیهیِ اروپا باشد; ازینرو, هیچ کشوری امروزه در اروپا به خود ریسک جنگافروزی
را نمیدهد, زیرا بوارونهیِ سدههایِ گذشته تنها با یک یا دو کشور دشمن روبرو نبوده و بساکه با همهیِ
اتحادیهیِ اروپا روبرو خواهد بود و این هزینهیِ جنگ را آن اندازه بالا برده که بازدارندگی نزدیک به ١٠٠% بدارد.
همین روند را میتوان دربارهیِ همهیِ جهان نیز انگاشت و برای همین
دور از باور نیست که همچو "سازش همگانی"ای روی کرهیِ
زمین پیدا بشود و جنگ برای همیشه برچیده بشود.
--
ازینرو, در جایی که خواست آدمی همسو با خواست سیستم باشد, ب.ن. ستیز با نژادپرستی,
جنگ پرهیزی و .. آدمی آزاد است که خود را با روند همراه نموده و همروند و همروان باشد, یا اینکه ساز
مخالف را زده و در هیاهوی صدای مخالفان ناپیدا بگردد. ولی این همسویی تنها یکسویه است و تنها
تا جایی کار میکند که خواست آدمی باشد که با خواست سیستم همسو شده باشد, و نه وارونه.
همسو نمودن خواست سیستم با خواست آدمی همان «راستادهی به روند پیشرفت تکنولوژی» میباشد
و این روند از دامنهیِ کنترل آدمی بیرون است. برای نمونه اگرچه در کنار نژادپرستی, کنترل
مغزی هم یک چیزی است که نبود آن از خواستههایِ آدمی ست, ولی این خواسته
نمیتواند به این آسانیها, اگر هرگز, برآورده بشود زیرا خواست سیستم "پیشرفت تکنولوژی" و "
خشونت پرهیزی" میباشد و "پیشرفت و گسترش تکنولوژی" با "بازداشت و ایستاد تکنولوژی" سازگار
نیست; بویژه اینکه ابزار کنترل مغزی یکی از بهترین ابزارها در گسترش "خشونت پرهیزی" میباشد.
بهمچنین, در سیستم تکنولوژیک نمیتوان پیشرفت گونهای از تکنولوژی را بدلخواه به دیر و زود
افکند و نمونهیِ آشکار همین را نمونهوار در گسترش جنگافزار اتمی میتوان دید, که اگرچه در
آن بسفت و سختی کوشیده شده از گسترش آن پیشگیری بشود, همچنان کشورهای
گوناگونی که نمیبایستی به آن دست میافتند, دست یافتهاند و همچنان دست میابند.
¹
یکی از سختیهایِ بزرگتر در دریافت "پرسمان تکنولوژی" همین است که خود شیوهیِ اندیشیدن ما
آدمها بسیار لغزشمند میباشد; ما همچنان میکوشیم الگوهایی که در جهان نخستینی بخوبی
کار میکردهاند را به جهان نُوین وابگسترانیم, هنگامیکه این دو هیچگونه سازگاریای با همدیگر دیگر ندارند.
²
آنهم با آسیبی که دامنگیر یک کرهیِ زمین است.
.Unexpected places give you unexpected returns