09-12-2015, 03:57 AM
سارا نوشته: از کرامات شیخ ما اینست
شیره را خورد و گفت شیرینست
یک کرامات دیگرم دارد
ابر را دید و گفت می بارد!!
یعنی واقعا برای گفتن همچین بدیهیاتی باید از جملات گوهرباراستادتان نقل قول کنید :)))) خوب است منم از استادم که هزاران برابر از استاد شما در ادبیات نام آورتر است و اصلا زبان پارسی بخاطر او هنوز می تپد نقل قول بیاورم برای اثبات بدیهیات!!!!!!!!! استادی که دانشگاه پرینستون خودش را کشت تا ایشان بروند آنجا تا دانشکده ی ادبیات پارسی را تاسیس کنند !!
شما چون نا خدا باورید فکر کنم این مسئله خیلی برایتان تازه و شگفت انگیز باشد ولی برای خدا باورها نه ! چون می دانند آنکه تغیر نپذیرد خداست و اینکه اگر کسی را در شب دیدید که گناهی کرده است فردایش به چشم یک گناهکار به او نگاه نکن شاید همان شب توبه کرده باشد!! این یعنی هر آدمی حتی در آنی می تواند از اینرو به آنرو شود!
همان شعری که در "فلسفه هنر" نپسندیدش
نومید هم مباش که رندان باده نوش
ناگه به یک خروش به منزل رسیده اند
خدایا شکرت که زمخت بینم و ریز بین نیستم چون اینجوری بدیهیات را می توان تشخیص دهم و در درک یک شعر هم عاجز نیستم!!
من گمان بردم از روی نوشتههایِ پیشین میگویید "همفکر", اگرنه همفکری ما اینجا بسیار کمتر از آن
است که برای خود من همفکر واژهیِ درخوری باشد و این همفکری در چیزهایی خودآشکاره
(برای ما) همچون اینکه خدایی نیست و فرگشت هست و دیگرها, کوتاه میشود; به دیگر زبان, پیش پا افتاده.
--
میشود اینجور هم برداشت که شاید بیرون از این گروه اینجور به چشم [شما] میاید که همفکری درون گروه بسیار بالا باشد,
مانند دو برادر که درون خانواده خودشان را بسیار متفاوت از هم میدانند, ولی بیرون از خانواده آن دو را بسیار نزدیک و همانند میبینند.
.Unexpected places give you unexpected returns