08-25-2015, 11:50 PM
سارا نوشته: راستی این امضایتان به زبان آلمانی است؟ معنی اش چه می شود ؟ در حقیقت انگیزه هایتان ناپدید می شوند ؟؟
In der Tat, verschwindet sich meine zwielichtige Triebfeder.
این یک گفتهای است از خود من که از چندجا ریشه گرفته. کلیدواژه اینجا Triebfeder است
که آنرا از بافتار فلسفهیِ کانتین (kantian) وامگرفتهام با آنچه برداشت من از واژه بوده,
که کانت این واژه که معنی واژهیِ به واژهیِ آن میشود فنر+رانه (Trieb+Feder) {که در ساخت
ساعت به کار میرود} را در جایگاه نیرویی بکار برده که خود سرچشمهیِ دیگر رانههاست; در باور او این رانه
نه یک انگیخته (معلول) بساکه خود انگیختار (علّت) کنشها است و از یک خواست درونی و رها سرچشمه و نیرو میگیرد.
واژهیِ دوم zwielichtig است که در انگلیسی همان twilight (دو-شید) میباشد, ولی در آلمانی
بسختی معنی "گرگومیش" را میدهد و بیشتر معنای "دورو", "تاریک و روشن" و "گنگ" را دارد.
In der Tat نیز همان In Fact است (در رُخکرد) و verschwinden همان ناپید شدن, با:
sich = خودش
meine = من
meine = من
اکنون اگر همهیِ اینها کنار هم چیده شود:
در رُخکرد, فنررانهیِ گنگ و تاریک من ناپدید میشود (در آلمانی: خودش را ناپدید میکند {گم و دور میکند}).
که معنی دریافتنیترش میشود:
[تنها] در عمل است که انگیزههایِ دورو و ناروشن من به کنش روشن و پیدا میانجامند.
و اینجاست که یکبار دیگر شما سخن را درست گرفتهاید, ولی همان sonixax نمونهوار هنوز نگرفته است,
آنهم اینکه من همانجور که شما دریافتید, بسیار خوب به جامعهیِ مدرن سازواری یافتهام و اگر با سنجههایِ
"تئودور کازینسکی" (اندیشمندی که گفتمان تکنولوژی ما از او بسیار ریشه گرفته) نیز مرا بسنجند, من
خود یک فندگرا و هتّا شاید فندسالار (technocrat) به شمار بروم. به دیگر زبان, شرایط خود من بهتر از
آن اند که بخواهم از بدیهایِ تکنولوژی بنالم, چه بسا وارونه, من از این شرایط ویژه بهره میبرم و همین
امروز با ابزارهای در دسترسم که میوهیِ تکنولوژی باشند, بخوبی از دیگران بهرهمیکشم (exploit) و پول
آسان و یامفتی هم به جیب میزنم; کمتر کسی میتواند به اندازهیِ من از پیادهروی در شهر, خندیدن به ریش
مردم کارگر که سگدو میزنند, گپ زدن با چند تا از دوستان انگشتشمار خود در کافیشاپهایِ گران و
خوش چشمانداز یا لم دادن تنها در یکی از آنها با چایی و کیک خوب و کتابی خواندنی در دست, لذت ببرد.
و جدای همهیِ اینها, خیرهسری بالایی (= sonixax) میخواهد که کس نتواند ببیند برای من که بیشتر
زندگیام با رایانه و سر و کله زدنهایِ خوشیآور با آن سپری شده (که این یکی را هم کسی اینجا بسختی
سر در میآورد, برای شما نرمافزار شاید یک چیز پیش پاافتاده باشد, برای من ولی برزش اندیشه و چیستانهایِ
خوشایند و ور رفتن با چیزهای انتزاعی و کنجکاویهایِ حرفهای و همهیِ اینهاست), چگونه میتواند "تکنولوژی" چیزی "اخی" باشد.
هرآینه, با مغز دوراندیش و خردین (rational) میتوان بخوبی دید که این
شرایط هم ناپایدار اند هم گذرا, و هم برای همه به اندازهیِ یک شخص من خوب نیستند.
--
پس, در اینجا من در جایگاهی بودم که دو انگیزه دارم:
١- از سویی نمیخواهم از زندگی خوشایند خودم دست بکشم, اگرچه من به بسیاری بدیهایِ پنهان و ناپنهان
زندگی مدرن پیبردهام, ولی توانستهام دستکم برای خودم هم که شده, بسیاری از آنها را از میان بردارم.
٢- از سویی نمیخواهم بگذارم خودخواهی و کوتهاندیشی و سودجویی خود
من به راه بروشن نادرست بیانجامد: در برابر تکنولوژی افسارگریخته باید ایستاد.
زندگی مدرن پیبردهام, ولی توانستهام دستکم برای خودم هم که شده, بسیاری از آنها را از میان بردارم.
٢- از سویی نمیخواهم بگذارم خودخواهی و کوتهاندیشی و سودجویی خود
من به راه بروشن نادرست بیانجامد: در برابر تکنولوژی افسارگریخته باید ایستاد.
ازینرو, پس از دیری درماندگی در این وضعیت ندانمگرایی و دوراهی بیفرجام به این فرجام رسیدم
که تنها در عمل است که کسی میتواند از این یا آن راه برود و این رفتن خود به خود,
همچون همان فنررانه, به کنشهایِ پسین و روشنگرانه خواهد انجامید (جـَست); از این یا آن راه میروید, کمی با
واقعیتها دست و پنجه نرم میکنید, طعم تلخ ناتوانی و ناکامی را میچشید و میکوشید گام پسین را بهتر و سنجیدهتر بردارید.
در این رفتن پس راه روشنتر و روشنتر میشود, در ایستادن و درجا زدن و جلق زدن بیهوده با "خردگرایی" و "فلسفهورزی", نه.
ازهمینرو نیز پیشنهاد من به خوانندگان این جستار این است که سخن را به چکیدهترین و خردپذیرترین
بخش خود کوتاه کنند و بکوشند رفتار و کنشی را بیابند که در راستای سخن پیشبرنده باشد.
به دیگر زبان و برای شما که چامه دوست دارید:
دو سد گفته چون نیم کردار نیست.
.Unexpected places give you unexpected returns