08-20-2015, 11:56 AM
dr.mcclown نوشته:سلام , روز بخیر
این جمله معنیش اینه که "هر کسی هر چیزی رُ درک کنه دوستش هم خواهد داشت."
خب حالا که این عدم درک من رُ قطعی فرض نکردید, پس میشه کسی متن را درک کرده باشه و دوستش هم نداشته باشه..
پس بالاخره قطعاً درکش نکردم؟؟
سلام دوست عزیز
چرا از واژه ی "درک" استفاده کردم ؟ چون این نوشته یک تجربه ی عارفانه است و هرکسی با هر درکی که از عالم معنا بدست آورده به درکی از آن می رسد وا ینکه می گویید خوشم نیامد چون اصلا ندانستید داستان چیست!!!! چون این داستان "خوش آمدن " و " خوش نیامدن" در آن مطرح نمی شود!!
dr.mcclown نوشته: اون هم به دلیل اینکه اشخاصی بر اون تفسیر نوشتن؟شما اصلا می دانید در اینجا "تفسیر" یعنی چه؟! پیشتر هم گفته ام هر کسی با توجه به تجربه ای که در عالم خیال داشته است از داستان معنایی می گیرد . و هر بار که این داستان را می خواند به معنایی جدید می رسد که رد کننده معنای پیشین نیست. البته با این سوالاتی که شما مطرح کرده اید معلوم است که از مفاهیم اولیه خیال و معنا هیچ ندانید.
خب با همین فرض اگه پیش بریم:
1. پس شما هم قاعدتاً چیزی از این کتاب نباید فهمیده باشید.
2. یا اینکه خودتون یکی از همین مفسرین هستید.
در صورتی که یکی از این مفسرین باشید باید گفت: باید گفت قبل از شما هم تفسیر نوشته بودن و سارا خانم میگه چون اشخاص دیگری بر این کتاب تفسیر نوشتن شخص دیگری نمیتونه این کتابُ درک کنه! تا میرسه به اولین مفسر. پس عملاً شما تفسر از این کتاب رُ جز برای نفر اولی که قبلش کسی تفسیر نکرده بود ناممکن کردید.
dr.mcclown نوشته: بله شما تصور میکنید اهل ادعا نیستید و ادعای دیگران هم برای شما سنگین و دشوار میاد.:))))))))
dr.mcclown نوشته: ابداً اینطور نیست, شما با مفاهیم پایه فلسفه هم آشنایی ندارید و نمیدونید که معرفت به اقامه دلیل نیازمنده ولی ایمان یعنی پذیرش بدون دلیل. بر طبق همین مثالی که گفتید, شما پرنده در حال پرواز رُ نمیبینید ولی ادعا میکنید پرندهایی وجود داره که پرواز میکنه و پر هم داره. . ولی غیر از شما این کسی پرنده رُ نمیبینه شاید حتی خود شما هم نبینید ولی میگید مطمئنید که همچین چیزی هست, به این میگن ایمان.
سنت اگوستین قدیس میگه: تا ایمان نیاوری نمیفهمی!
بنده بر خلاف شما که مدام در حال ادعا کردن هستید و چنان مدعی هستید که حتی پیشتر عنوان کردید که باید حرفهایم جرقه ای را در تو ایجاد می کرد!!!!!!!:)))))
حرفهایی که حتی برای کودکان بین سه تا شش ساله هم پیش پا افتاده است!! البته با توجه به پستتان بنده متوجه شده ام که شما بین سه تا شش سالگیتان ضربه ی سختی را متحمل شده اید بخاطر همین است که در درک بدیهیات عاجز می باشید!! اصلا نمی دانید فلسفه چیست و بعد دیگری را متهم می کنید که مفاهیم پایه را نمی داند:))))
در باب معرفت ،دیگر این را حتی کودکان هم می دانند ولی خب با توجه به ضربه ی هولناکی که در کودکی متحمل شدید و قوه ی خرد و اندیشه اتان را دچار مشکل کرده است باز توضیح می دهم!!!
وقتی پیامبری در شرق ظهور کند و فردی در غرب باشد . چطور می تواند به آن پیامبر ایمان بیاورد؟! باید حداقل نامی از او را بشنود و سخنی از او را دریابد و به یک معرفتی ابتدایی برسد بعد بحث ایمان مطرح می شود!!! این مثل این می ماند که بشخصی بگویند ایمان بیاور ! طرف می گوید به چه به که؟؟ در جواب بشنود اول ایمان بیاور تا بفهمی!!! بعد لابد طرف هم ایمانی محکم و خدشه دار می آورد!!!!
ضربه ای که شما در کودکیتان تجربه کرده اید گویا سبب شده است که در درک زبان نیز دچار مشکل شدیدی گردید بطوریکه حتی در معنای کلمات ساده ای چون "معرفت"، "زاهد ، "عارف" چنین درمانده گردید!!
آن مثال پرنده هم اگر واقعا عقل سرخ را خوانده بودید دیگر چنین چیزی را مطرح نمی کردید!! چون در عالم مثال می توان آن پرنده را متصور شد!! این ادعای خواندن عقل سرخ هم از آن ادعا ها بود!!!!
dr.mcclown نوشته: نظر من اینه که شما در فاصله بین سه تا شش سالگی ضربهایی رو متحمل شدید که نتیجهاش شکل نگرفتن صحیح رابطه علت و معلولی در ذهن شماست. حدس من اینه که شخصی رُ که از لحاظ عاطفی به شما نزدیک بوده از دست دادید. شما آرامش ندارید و هر زمان که خیال میکنید به جایی رسیدید چیزی شما رُ به حرکت درمیاره برای تلاش بیشتر برای آرام کردن ذهنتون. بسیارهم بهتون امر منفی شده.
البته من شما رُ مقصر نمیدونم چون در بوجود اومدن این وضعیت, نقش چندانی نداشتید ولی توصیه میکنم با دوستاتون طوری برخورد کنید که دلگیر نشن.
دوست عزیز من نمی دانستم که شما چنین ضربه وحشتناکی را در کودکی تجربه کرده اید وگرنه هرگز با شما وارد بحث نمی شدم تا اینطور بیشتر سبب نا آرامی بیشترتان گردم. باشد بنده دیگر حتی اگر پستم را کوت کنید جوابی به آن نخواهم داد تا بیش از این موجب رنجش روحی شما نگردم.
همیشه گفته اند کافر همه را به کیش خود پندارد. همیشه برایم سوال بود چرا نمی گویند مسیحی یا مسلمان همه را به کیش خود پندارد! که امروز جوابم را گرفتم :)))
شما هم بهتر است بروید جستاری باز کنید و از این تجربه ی وحشتناکی که در کودکی دیده اید صحبت کرده و از دیگران کمک بگیرید اینجا دوستان روانشناس و روانپزشک هم هستند و می توانند شما را کمک کنند.اینطوری هم برای خودتان بهتر است و هم برای دوستان و اطرافیانتان .
در ضمن بهتر است در جستارهایی که سواد و درکش را ندارید وارد نشوید که بیشتر سبب مغشوش شدن روح و روانتان می گردد و آنوقت چیزهایی را که دقیقا در مورد خودتان مصداق پیدا می کند به دیگران نسبت می دهید که این نه تنها اصلا خوب نیست بلکه خنده آور هم خواهد بود!!