08-18-2015, 08:20 PM
سلام و صبح بخیر:)
سارا خانم همین چیزهایی که تا الان گفتم باید حداقل یه جرقه ایی در شما میزد ولی شما مثل اینکه حسابی عاشقی و بحث کردن با عاشق کار معقولی نیست. چون که عاشق (حتی از لحاظ علمی هم ثابت شده) دامنه دیدش محدود میشه و غیر از اونچه میخواد نمیبینه.
اما در مورد ابن سینا, که یکی از اشخاص مورد علاقه منه باید بگم که ایشون هم نه مثل شما که بلکه بیشتر مثل من فکر میکرد. کسی بود که مغز چیزها رُ در نظر میگرفت و نه ظاهر اونها رُ. و مسلماً هر کسی به چیزی سجده میکنه که عقلش نشونش میده (این جمله رُ یکی از عارفان بزرگ گفته که الان خاطرم نیست کی بود.)
ابن سینا علّت بیماری که در نهایت باعث مرگش شد رو اینچنین یادداشت کرده : مبتلاء به قولنج شدم به سبب کثره الجماع و شرب الخمر
و این موضوع هیچ عجیب نیست که ایشون اعتقاد داشتن که نوشیدن شراب برای فرد عامی حرام است و برای شخص دانشمند حلال.
و بعضی عقیده دارن که اون میوه ممنوعه که خوردنش باعث رانده شدن انسان از بهشت شد نه سیب و نه گندم بلکه آگاهی بود. و آگاهی چیزی بود که انسان رُ در ردیف خدا قرار میداد و خدا این رُ نمیپسندید. و تمام مذاهب و فرقه در جنبه معنوی خودشون به دنبال باز پس دادن اون آگاهی هستن تا دوباره انسان به بهشت برگرده. ولی انسان به بهشت بر نمیگرده. انسان در کره زمین بوجود اومده و در گوشهایی از همین کره خاکی محو میشه. در ناکجای جهان.
شاید اگه از شما بپرسن کره زمین کجاست؟ بتونید بگید منظومه شمسی, بعد اون کجاست؟ کهکشان راه شیری و بعد این کهکشان؟ و درنهایت کهکشانها و ستارهها و سیاره ها در کجا قرار دارن؟ فضا؟ خلاء؟ اون فضا در کجاست؟ این ظرفی که همه اینها رو در بر گرفته کجاست؟
واقعیت اینه که ما در اتاقی از یک کشتی هستیم که در یک اقیانوس سرگردانه و تنها همینو میدونیم. نه میدونیم اون اقیانوس کجاست و نه اینکه چه اندازه است.
سارا خانم همین چیزهایی که تا الان گفتم باید حداقل یه جرقه ایی در شما میزد ولی شما مثل اینکه حسابی عاشقی و بحث کردن با عاشق کار معقولی نیست. چون که عاشق (حتی از لحاظ علمی هم ثابت شده) دامنه دیدش محدود میشه و غیر از اونچه میخواد نمیبینه.
اما در مورد ابن سینا, که یکی از اشخاص مورد علاقه منه باید بگم که ایشون هم نه مثل شما که بلکه بیشتر مثل من فکر میکرد. کسی بود که مغز چیزها رُ در نظر میگرفت و نه ظاهر اونها رُ. و مسلماً هر کسی به چیزی سجده میکنه که عقلش نشونش میده (این جمله رُ یکی از عارفان بزرگ گفته که الان خاطرم نیست کی بود.)
ابن سینا علّت بیماری که در نهایت باعث مرگش شد رو اینچنین یادداشت کرده : مبتلاء به قولنج شدم به سبب کثره الجماع و شرب الخمر
و این موضوع هیچ عجیب نیست که ایشون اعتقاد داشتن که نوشیدن شراب برای فرد عامی حرام است و برای شخص دانشمند حلال.
و بعضی عقیده دارن که اون میوه ممنوعه که خوردنش باعث رانده شدن انسان از بهشت شد نه سیب و نه گندم بلکه آگاهی بود. و آگاهی چیزی بود که انسان رُ در ردیف خدا قرار میداد و خدا این رُ نمیپسندید. و تمام مذاهب و فرقه در جنبه معنوی خودشون به دنبال باز پس دادن اون آگاهی هستن تا دوباره انسان به بهشت برگرده. ولی انسان به بهشت بر نمیگرده. انسان در کره زمین بوجود اومده و در گوشهایی از همین کره خاکی محو میشه. در ناکجای جهان.
شاید اگه از شما بپرسن کره زمین کجاست؟ بتونید بگید منظومه شمسی, بعد اون کجاست؟ کهکشان راه شیری و بعد این کهکشان؟ و درنهایت کهکشانها و ستارهها و سیاره ها در کجا قرار دارن؟ فضا؟ خلاء؟ اون فضا در کجاست؟ این ظرفی که همه اینها رو در بر گرفته کجاست؟
واقعیت اینه که ما در اتاقی از یک کشتی هستیم که در یک اقیانوس سرگردانه و تنها همینو میدونیم. نه میدونیم اون اقیانوس کجاست و نه اینکه چه اندازه است.