04-03-2015, 10:26 AM
بیاییم از تلاش برای اثبات خدا و ماوراء دست برداریم!
اگر خدا اثبات شدنی بود، تا کنون این کار انجام شده بود و بشریت دیگر مشکلی در این باب نداشت.
اگر خدا میخواست واقعا به شکل عقلانی و علمی و این حرفها ثابت شود، خودش این قدرت را داشت و این کار را میکرد.
دین ها قابل اثبات نیستند. خدا قابل اثبات نیست. حداقل نه به شکلی عمومی و تردیدناپذیر.
شخص هر کسی مسئله ایست که میتواند تا حد زیادی متفاوت باشد، چون هرکس تجربه های شخصی و دریافتهای درونی خودش را دارد، اما اینها لزوما قابل انتقال و اثبات به دیگران نیستند.
هرچند شاید کسانی باشند که بتوانند براستی نشانه ها و معجزات و اثبات هایی از خدا و ماوراء نیز ارائه کنند. کسی چه میداند! ولی من تاکنون این موارد را ندیده ام. راستی اصولا چه اهمیتی دارد؟ آیا خیلی مهم است؟ آیا در عمل تغییرات مهمی ایجاد میکند؟ من شک دارم اینطور باشد. چون مثلا شخص خودم، تاحدی که در زندگی توان داشته ام سعی کرده ام و خویش را اصلاح کرده ام، بیش از این دیگر توان و ظرفیت چندانی ندارم؛ حتی اگر از نظر منطقی/علمی وجود خدا و حتی حقانیت منشاء ادیان ثابت بشود، بازهم خیلی مسائل پیچیده و مهم و دشوار بر سر راه است. اینکه صفات این خدا چیست، منطقش چیست، براستی چطور ما را قضاوت خواهد کرد، چطور نسبت دادن همه چیزی که در ادیان آمده است به خدا ثابت میشود، نقش دریافت های درونی و تجربه ها و وجدان و قضاوت شخصی و شناخت ما از توانایی های واقعی خودمان در این جریان چیست، ... .
تازه فکر کن اگر خدا ثابت شود، چقدر این پیروان نادان و افراطی ایشان جان و بهانه میگیرند و چه بر سر بشریت خواهند آورد!
اصلا شاید به همین دلیل باشد که خداوند تاکنون خودش را بصورت عمومی ثابت نکرده است!!
زندگی ساده نیست. هیچ چیزی ساده نیست. همه چیز پیچیده است. اما پیروان ادیان معمولا مطلق گرا و ساده انگار هستند. آنها ذهن های ضعیفی دارند. شک دارم که ایمان قوی ای نیز داشته باشند!
اگر خدا اثبات شدنی بود، تا کنون این کار انجام شده بود و بشریت دیگر مشکلی در این باب نداشت.
اگر خدا میخواست واقعا به شکل عقلانی و علمی و این حرفها ثابت شود، خودش این قدرت را داشت و این کار را میکرد.
دین ها قابل اثبات نیستند. خدا قابل اثبات نیست. حداقل نه به شکلی عمومی و تردیدناپذیر.
شخص هر کسی مسئله ایست که میتواند تا حد زیادی متفاوت باشد، چون هرکس تجربه های شخصی و دریافتهای درونی خودش را دارد، اما اینها لزوما قابل انتقال و اثبات به دیگران نیستند.
هرچند شاید کسانی باشند که بتوانند براستی نشانه ها و معجزات و اثبات هایی از خدا و ماوراء نیز ارائه کنند. کسی چه میداند! ولی من تاکنون این موارد را ندیده ام. راستی اصولا چه اهمیتی دارد؟ آیا خیلی مهم است؟ آیا در عمل تغییرات مهمی ایجاد میکند؟ من شک دارم اینطور باشد. چون مثلا شخص خودم، تاحدی که در زندگی توان داشته ام سعی کرده ام و خویش را اصلاح کرده ام، بیش از این دیگر توان و ظرفیت چندانی ندارم؛ حتی اگر از نظر منطقی/علمی وجود خدا و حتی حقانیت منشاء ادیان ثابت بشود، بازهم خیلی مسائل پیچیده و مهم و دشوار بر سر راه است. اینکه صفات این خدا چیست، منطقش چیست، براستی چطور ما را قضاوت خواهد کرد، چطور نسبت دادن همه چیزی که در ادیان آمده است به خدا ثابت میشود، نقش دریافت های درونی و تجربه ها و وجدان و قضاوت شخصی و شناخت ما از توانایی های واقعی خودمان در این جریان چیست، ... .
تازه فکر کن اگر خدا ثابت شود، چقدر این پیروان نادان و افراطی ایشان جان و بهانه میگیرند و چه بر سر بشریت خواهند آورد!
اصلا شاید به همین دلیل باشد که خداوند تاکنون خودش را بصورت عمومی ثابت نکرده است!!
زندگی ساده نیست. هیچ چیزی ساده نیست. همه چیز پیچیده است. اما پیروان ادیان معمولا مطلق گرا و ساده انگار هستند. آنها ذهن های ضعیفی دارند. شک دارم که ایمان قوی ای نیز داشته باشند!