03-27-2015, 09:24 PM
ابله اومده اینجا دنبال آب و نون میگرده!
خدای منم خدای بخیل و کینه توز و بیرحم و متناقض ادیان نیست که آب و نونم رو منوط به باور و اطاعت دربست نسبت به خودش بکنه.
خدای من فراتر از این حرفهاست. بخشنده تر از این حرفهاست. دلیلی نداره که همینطور بی شرط و دلیل هم نبخشه! اصلا آدم خودش عقل سلیم داشته باشه وجدان بکنه میفهمه. ولی شما نادان ها عقل درست و حسابی ندارید.
خدا فراتر است. بله. شاید اینجاست که باید گفت الله اکبر! خدا از تصورات مشتی نادان هم فراتر است. در یک مشت کاغذ پاره در یک مشت تئوری هم جا نمیگیره. در ظرفیت مردم و توده های زمان و زمانهای خاصی نمیگنجه.
خدای من هیچوقت خدایی نبود که طرف گفته «بهشت را به بها دهند نه بهانه».
هیچوقت نتونستم قبول کنم کمال مطلق خدا رو در این ببینم با این سازگار بدونم.
حتی یک انسان ثروتمند هم بارها ثابت کرده که فراتر از اینه در بخشش و سخاوت.
و حتی خود اون ادیان چنین انسانهایی رو پس چرا ستایش میکنن چرا اینطور کارها رو روا میدونن؟
خودم رو گذاشتم جای خدا گفتم من اگر قدرت مطلق ثروت تمام نشدنی داشته باشم چرا باید اینقدر سختگیر باشم چرا باید اینقدر شرط و شروط سخت بذارم چرا باید مشتی مخلوق عاجز و ضعیف رو محروم کنم و رنج بدم، درحالیکه میل خودمه و میتونم عکسش هم رفتار کنم چیزی هم بابتش ازم کم نمیشه بلکه عین کمال و حقیقت نیکی من در این است. فکر کردم دیدم کرامت و بخشش خودم از خدای ادیان بیشتره. گفتم مگه میشه خدا از من کمتر باشه؟ مگه میشه خیر و بذل و بخشش او از چیزی که من که مخلوق او هستم دریافت و وجدان میکنم و ظرفیتش رو دارم و ممکن، بلکه بهتر، میبینم، کمتر باشه؟ برای چی به رایگان نبخشم؟ بالاترین و خالص ترین، حقیقی ترین، طبیعی ترین نوع بخشش اینه!
نه نمیشه!
نمیشه! قسم به حقیقت که نمیشود!
توصیه میکنم اگر هنوزم مذهبی هستی و اصرار داری روی اینکه حتما مذهب و کلیشه و فرمالیته داشته باشی، حداقل برو مثلا مکاتبی مثل بودایی رو که میگن فرصت زندگی انسان فقط یک بار نیست بخون، شاید از این تفکر بسته و بخیلانه دربیای. بدونی که خدا خیلی بیش از این به همه فرصت میده و کمک میکنه. ضمنا در اسلام هم ما مکتبی داریم که پیروانش به نظام زندگیهای چندگانه اعتقاد دارن و من شخصا یک زمانی کتابهاش رو خوندم خیلی جالب بود شاید ته مانده ای از اعتقاد و امید به کرامت و عدالت و در نتیجه حقیقت خداوندگاری اگر در وجودم مونده بخاطر هموناس؛ وگرنه احتمال وجود خدا رو نمیدادم یا خیلی کمتر میشد در نظرم، چون اصولا مفهوم خدای قادر مطلق و نیک و کمال مطلق ادیان و هدف از خلقتش با اون ساختار و قوانین و سرنوشت، از نظر تئوریک و منطقی به تناقض و بن بست میرسید. راهی نداره که بشه مفهوم چنان خدایی رو با عقل و منطق آشتی داد. تناقض داره. بی معناست. بگم که من حتی از بچگی متوجه تناقضات و غیرقابل درک بودن این تعاریف میشدم. هنوزم در شگفت هستم از اینکه چطور عدهء زیادی از بشریت چنین اراجیفی رو باور میکنن و این ایرادات رو نمیبینن.
خدای منم خدای بخیل و کینه توز و بیرحم و متناقض ادیان نیست که آب و نونم رو منوط به باور و اطاعت دربست نسبت به خودش بکنه.
خدای من فراتر از این حرفهاست. بخشنده تر از این حرفهاست. دلیلی نداره که همینطور بی شرط و دلیل هم نبخشه! اصلا آدم خودش عقل سلیم داشته باشه وجدان بکنه میفهمه. ولی شما نادان ها عقل درست و حسابی ندارید.
خدا فراتر است. بله. شاید اینجاست که باید گفت الله اکبر! خدا از تصورات مشتی نادان هم فراتر است. در یک مشت کاغذ پاره در یک مشت تئوری هم جا نمیگیره. در ظرفیت مردم و توده های زمان و زمانهای خاصی نمیگنجه.
خدای من هیچوقت خدایی نبود که طرف گفته «بهشت را به بها دهند نه بهانه».
هیچوقت نتونستم قبول کنم کمال مطلق خدا رو در این ببینم با این سازگار بدونم.
حتی یک انسان ثروتمند هم بارها ثابت کرده که فراتر از اینه در بخشش و سخاوت.
و حتی خود اون ادیان چنین انسانهایی رو پس چرا ستایش میکنن چرا اینطور کارها رو روا میدونن؟
خودم رو گذاشتم جای خدا گفتم من اگر قدرت مطلق ثروت تمام نشدنی داشته باشم چرا باید اینقدر سختگیر باشم چرا باید اینقدر شرط و شروط سخت بذارم چرا باید مشتی مخلوق عاجز و ضعیف رو محروم کنم و رنج بدم، درحالیکه میل خودمه و میتونم عکسش هم رفتار کنم چیزی هم بابتش ازم کم نمیشه بلکه عین کمال و حقیقت نیکی من در این است. فکر کردم دیدم کرامت و بخشش خودم از خدای ادیان بیشتره. گفتم مگه میشه خدا از من کمتر باشه؟ مگه میشه خیر و بذل و بخشش او از چیزی که من که مخلوق او هستم دریافت و وجدان میکنم و ظرفیتش رو دارم و ممکن، بلکه بهتر، میبینم، کمتر باشه؟ برای چی به رایگان نبخشم؟ بالاترین و خالص ترین، حقیقی ترین، طبیعی ترین نوع بخشش اینه!
نه نمیشه!
نمیشه! قسم به حقیقت که نمیشود!
توصیه میکنم اگر هنوزم مذهبی هستی و اصرار داری روی اینکه حتما مذهب و کلیشه و فرمالیته داشته باشی، حداقل برو مثلا مکاتبی مثل بودایی رو که میگن فرصت زندگی انسان فقط یک بار نیست بخون، شاید از این تفکر بسته و بخیلانه دربیای. بدونی که خدا خیلی بیش از این به همه فرصت میده و کمک میکنه. ضمنا در اسلام هم ما مکتبی داریم که پیروانش به نظام زندگیهای چندگانه اعتقاد دارن و من شخصا یک زمانی کتابهاش رو خوندم خیلی جالب بود شاید ته مانده ای از اعتقاد و امید به کرامت و عدالت و در نتیجه حقیقت خداوندگاری اگر در وجودم مونده بخاطر هموناس؛ وگرنه احتمال وجود خدا رو نمیدادم یا خیلی کمتر میشد در نظرم، چون اصولا مفهوم خدای قادر مطلق و نیک و کمال مطلق ادیان و هدف از خلقتش با اون ساختار و قوانین و سرنوشت، از نظر تئوریک و منطقی به تناقض و بن بست میرسید. راهی نداره که بشه مفهوم چنان خدایی رو با عقل و منطق آشتی داد. تناقض داره. بی معناست. بگم که من حتی از بچگی متوجه تناقضات و غیرقابل درک بودن این تعاریف میشدم. هنوزم در شگفت هستم از اینکه چطور عدهء زیادی از بشریت چنین اراجیفی رو باور میکنن و این ایرادات رو نمیبینن.