03-27-2015, 05:08 PM
من این چند وقت عید رو هم داشتم مقاله های تخصصی و علمی میخوندم و برنامه نویسی میکردم. البته تاحدی هم خوشگذرانی و استراحت کردم طبیعتا. ولی واقعا احساس نیاز به مسافرت بخصوص راه دور رفتن با اون هزینه ها و خستگی و خطراتش نداشتم.
خیلی ها به خوشگذرانی و لذت های کلاسیک زیادی نیاز دارن که هزینه های زیادی هم داره. هم پولشون میره هم وقتشون هم عملا میگذره و چیز دیگه ای عایدشون نمیشه.
برای من خیلی مهمتر بود که قدرت خودم رو با استفاده از این فرصت تثبیت کنم و محک بزنم و یکسری چیزها که نیاز به وقت و آسایش بیشتر داشت سریع انجام بدم مثل کامل کردن همون برنامه. شاید در ظاهر لذت زیادی نبرده باشم، ولی بنظر من اون قدرت و چیزهایی که تونستم بخونم و یاد بگیرم و قدرت و غنای اراده و مغزم رو بیشتر کنم و به آزمون بذارم و تونستم یکسری کارهای نسبتا مهم نیمه تمام رو پیش ببرم، برای بقیهء زندگیم و آینده در کل بهتر خواهد بود و در کل باعث میشه رنج کمتری ببرم و/یا لذت بیشتری کسب کنم.
پس همینطوری نمیشه نگاه کرد که در کوتاه مدت و به شکل کلیشه ای چه کسی چکار میکنه چقدر و چطور تفریح میکنه چه لذتی میبره. همونطور که مثلا الان زندگی خیلی از بستگان که من میشناسم بنظرم از زندگی من سخت تره خودشون یا حداقل مثلا ننه هاشون هم که دارن میگن، حالا شاید عید یه لذتی بیشتر از من ببرن اما آخرش چی بازم باید بر گردن سر همون زندگی های سخت و پر از نقص و ضعف با خودهای ضعیف و نادانشون و اگر 100 واحد توی عید لذت بردن در عرض 3 ماه بعدی مثلا 200 واحد رنج میبرن و خب 200-100=-100. هنوز همون آدمهای ضعیف هستن، و این ضعف تا وقتی هست موجب رنج براشون خواهد بود.
برای من عید و غیرعید نداره، یک هدف بزرگ و اساسی دارم، که بطور مستمر ادامش میدم. من مثل آدمهای دیگه نیستم که وقت و انرژی و فرصتهای خودم رو بخوام به بطالت و صرف تفریح و لذت بگذرونم. من به فکر آیندهء خودم هستم.
خیلی ها به خوشگذرانی و لذت های کلاسیک زیادی نیاز دارن که هزینه های زیادی هم داره. هم پولشون میره هم وقتشون هم عملا میگذره و چیز دیگه ای عایدشون نمیشه.
برای من خیلی مهمتر بود که قدرت خودم رو با استفاده از این فرصت تثبیت کنم و محک بزنم و یکسری چیزها که نیاز به وقت و آسایش بیشتر داشت سریع انجام بدم مثل کامل کردن همون برنامه. شاید در ظاهر لذت زیادی نبرده باشم، ولی بنظر من اون قدرت و چیزهایی که تونستم بخونم و یاد بگیرم و قدرت و غنای اراده و مغزم رو بیشتر کنم و به آزمون بذارم و تونستم یکسری کارهای نسبتا مهم نیمه تمام رو پیش ببرم، برای بقیهء زندگیم و آینده در کل بهتر خواهد بود و در کل باعث میشه رنج کمتری ببرم و/یا لذت بیشتری کسب کنم.
پس همینطوری نمیشه نگاه کرد که در کوتاه مدت و به شکل کلیشه ای چه کسی چکار میکنه چقدر و چطور تفریح میکنه چه لذتی میبره. همونطور که مثلا الان زندگی خیلی از بستگان که من میشناسم بنظرم از زندگی من سخت تره خودشون یا حداقل مثلا ننه هاشون هم که دارن میگن، حالا شاید عید یه لذتی بیشتر از من ببرن اما آخرش چی بازم باید بر گردن سر همون زندگی های سخت و پر از نقص و ضعف با خودهای ضعیف و نادانشون و اگر 100 واحد توی عید لذت بردن در عرض 3 ماه بعدی مثلا 200 واحد رنج میبرن و خب 200-100=-100. هنوز همون آدمهای ضعیف هستن، و این ضعف تا وقتی هست موجب رنج براشون خواهد بود.
برای من عید و غیرعید نداره، یک هدف بزرگ و اساسی دارم، که بطور مستمر ادامش میدم. من مثل آدمهای دیگه نیستم که وقت و انرژی و فرصتهای خودم رو بخوام به بطالت و صرف تفریح و لذت بگذرونم. من به فکر آیندهء خودم هستم.