03-21-2015, 07:47 AM
sonixax نوشته: :)))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
اسمش هست معجزه زبان برنامه نویسی جاوا !
برنامه ای که این رو باش نوشتن اسمش چیه؟
نقل قول:در زمان شاه صفوی، سفیری که در علوم ریاضی و نجوم مهارتی تمام داشت و گاهی هم از ضمایر و اسرار و اخبار غیبیه خبر می داد، از طرف دولت استعمارگر فرنگ به ایران آمد. در آن زمان پایتخت ایران اصفهان بود، سفیر وارد اصفهان شد تا تحقیقی درباره ی اسلام کند و دلیلی برای آن پیدا نماید.
سلطان وقتی او را دید و از منظور او آگاهی پیدا کرد، تمام علمای شهر اصفهان را برای ساکت کردن و محکوم کردن آن شخص خارجی دعوت نمود که از جمله آنها مرحوم آخوند ملا محسن فیض کاشانی قدس سره معروف به فیض کاشانی نیز حضور پیدا کرد.
مرحوم فیض کاشانی رو به آن سفیر فرنگی نمود و فرمود: قانون پادشاهان آن است که برای سفارت، مردان بزرگ و حکیم و دانا و فهمیده و با سواد را انتخاب می کنند. چطور شده است که پادشاه فرنگ، آدمی مثل تو را انتخاب کرده است؟!
سفیر فرنگی خیلی ناراحت شد و بر آشفت و گفت: من خودم دارای علوم و سرآمد تمام عالمها هستم، آن وقت تو به من می گویی که حکیم و دانا نیستم؟!
مرحوم فیض کاشانی فرمود: اگر خود را آدم دانا و فهمیده و دارای اسرار غیبی و تحصیل کرده می دانی، بگو ببینم در دست من چیست؟
سفیر مسیحی به فکر فرورفت و پس از چند دقیقه ای رنگ صورتش زرد شد و عرق انفعال بر جبینش پیدا شد.
مرحوم کاشی لبخندی زد وفرمود: این بود کمالات تو، که از دانستن این امر جزئی عاجز شدی؟ تو که می گفتی از نهان و اسرار انسانها خبر می دهم! پس چه شد؟
سفیر گفت: قسم به مسیح بن مریم، که من متوجه شده ام که در دست تو چیست و آن خاکی از خاکهای بهشت است، لکن در حیرتم که تربت بهشت را از کجا بدست آورده ای؟!
مرحوم آخوند فیض کاشانی فرمود: شاید در محاسباتت اشتباه کرده ای و قواعدی را که در استکشاف این مسئله بکار برده ای، ناقص بوده است؟! سفیر مسیحی گفت: خیر اینطور نیست! لکن تو بگو تربت و خاک بهشت را از کجا آورده ای؟!
مرحوم فیض فرمود: آیا اگر بگویم اقرار بحقیقت دین اسلام می کنی؟! آنچه در دست من هست تربت پاک حضرت سیدالشهداء علیه السلام است، سپس دست خود را باز کرد و تسبیحی را که از تربت کربلا ساخته شده بود به سفیر نشان داد و فرمود: پیغمبر ما صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند که کربلا قطعه ای از بهشت است. این روایت مطابق با سخن
توست. تو خود اقرار کردی و گفتی قواعد و علوم من خطا نمی کند پس بنابراین به صدق حدیث حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم اقرار و اعتراف کردی؟
پسر پیغمبر ما در این تربت که قطعه ای از بهشت است، مدفون هستند و اگر دارای حقانیت نبود، در بهشت و تربت آن مدفون نمی شد! سفیر فرنگی چون قاطعیت این برهان و دلیل را مشاهده نمود، مسلمان شد.
ما در عالمي زندگي ميكنيم كه جلوهگاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديدههاي عالم تا كوچكترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستيشناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهادهاند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازيهاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني