01-03-2015, 10:35 PM
Crusader نوشته: هدایت خودش تصریح کرده بود "بوف کور" مانیفست او و نوعی سرگذشت زندگی و فلاکتش میباشد. از دید روانکانه کاملا بدیهی و طبیعیست هدایت را روانپریش بنامیم. بطور مثال سه قطره خون را ببینید که داستان اول و اصلی مجموعه از زبان اول شخص (هدایت) روایت میشود و راوی دیوانه و روانپریش است. درد او درد عشقیست و به خاطر آن دیوانه شده و سر از تیمارستان درآورده و... تمام داستانهای هدایت همینست. چیزی که از رواشناسی داستانهای او برمیاید چیزی نیست جز «شکست عشقی» منتج از رابطه با زنان.
توصیفی به شدت قابل تعمیم در مورد تمام نویسندگان نهیلیست که هیچ در مورد تمام نویسندگان ِ ادبی شاخص جهان!
هنرمند جدی و حرفهای اساسا موجودیست که در غار زندگی میکند، حداقل تا یک قرن گذشته اینچنین بوده است.
کسشر هم تعاونی؟!