[مزدك بامداد]

با این حال شرایط اینجا بسیار غیر عقلانی و بد است! و من دارم همه روزه جان میکنم و از ماحصل جان کندنم مالیات بالای 30% به دولت میدهم که بریزد در خیک آن مفت خورهای سوسیالیستِ تن پرورِ گدا گشنه.

خوب اگر کمی بیشتر می اندیشیدید میدید که سامانه آلمان به شما راه را داده که
بگفته ی خودتان پولدار بشوید، پس سامانه ی خوبی است و مالیاتی که میدهید
برای آن است که این سامانه و قانون و .. نگه داری بشود. در یک سامانه ی
دیگر چه بسا نه این راه را داشتید و نه این مشتری و این خریدار را. خب اگر
جایی مردم "گدا گشنه" باشند، میخواهید فراورده و کار خود را به کلاغها بفروشید؟
نه، همه درآمد شما، در پایان محاسبه، از درآمد دیگران بدست میاید و بوارونه.
به این میگویند چرخه ی سرایداشتیک که گویا شما سر از ان در نمیآورید و نمیدانید
که اگر یک سرش را ببرید، سر دیگرش هم دیگر کار نمیکند! برای همین هم در
سرمایه داری هی بحران میشود و هی بیکاری و بدبختی است، چون این زالوها،
برای سود بیشتر هی مزد کمتر میدهند و هی می خواهند مالیات کمتر هم بدهند
و سپس شگفت زده میشوند که چرا کسی نیست که جنس و کالا و خدمات اینها
را بخرد! :D خوب جانم، بهش پولی ندادی که چیزی بخرد!!، پول مشتری ها که از
سیاره ی مشتری نمیاید.، آنها هم یک جایی کار میکنند و مزد میگیرند! ولی خب،
این ها کمی برای هوش کردن، بویژه برای جوانان خامی که تنها دورتر از دماغ و
شکم خود را نمیبینند، دشوار است واگر زمانی سفته باز ها و سهام بازها، سرمایه ی
خود شمارا بالا کشیدند تازه شاید دوزاری تان بیفتد !! اونم اگر و شاید !!
:e057:

•


پارسیگر