نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نگرستیزی پیرامون فندآوری و هومنی, در پرتویِ آن
#10

چیزی که ما درباره ی همکاری وند ها در تراز های گوناگون گفتیم، از روی پـُرنگریستن به جهان بیرونی است
و به آرزوی ما پیوندی ندارد. ما داریم میبینیم که اسید های امینه باهمدیگر یاخته هارا ساخته اند و یاخته ها،
باهمدیگر، پیکر ها را ساخته اند پیکرها باهمدیگر دودمان هارا ساخته اند و دودمان ها با همدیگر، پاترم ها
(ملت) هارا ساخته اند و هّا داریم میبینم که پاترم ها نیز با همدیگر چیزی مانند "اتحادیه ی اروپا" را ساخته اند
و این درست است که این روند دارای سمت و سو و راستاست و آماج مند بنگر میرسد، چرا که پیرو قانون
فیزیکی و ترمودینامیکی افزایش انتروپی ( و سرد شدن جهان) است. اگر زمین آتشفشانی سرد نمیشد، یاخته ها
برای یافتن انرژی، در پی راهبرد نوین، همبستگی را وا نمی یافتند، اگر به کشور های اروپا خوش میگذشت
و بازار تنگ نبود، باهمدیگر یگانه نمیشدند . پس روند و راستا را ، همان راستای آنتروپی در پیش نهاده و از ان
گریزی نیست و برای همین هم هرگز نمیتوان به گذشته باز گشت ! پس ما باید خود را برای جهانی سرد تر، و درپی
ان، جهانی پیچیده تر که بنماهی ها و گره های انرژتیک کمتری دارد، آماده سازیم، و گرنه سرنوشت ما مانند همان
آزتک ها و اینکاها میشود که سده ها خوردند و خوابیدند ( چون فراوانی بنمایه بود) در همان هنگامی که اروپایی
ها و .. از گرسنگی و تنگی زندگی به دریانوردی و فندآوری روی اوردند !
آری خود فندآوری از کمبود بنمایه ها و "سرد شدن جهان" = تنگی زیستمایه ها و ... پدید امده و تخم ژن ها از
همین راه خشکاد ها و اَبردریاهارا را پشت سر میگذارد و هتا به ماه و ستارگان نیز دست خواهد یافت چون
چاره ای جز گریز از تنگی ندارد! چه کسانی امریکا و استرالیا را ساختند، گروهی " اضافی" ! که در اروپا و بویژه
در انگلیس جای و بنمایه های زیستی نداشتند و بیشترشان دزد و آدمکش و .. بودند و یا زنان روسپی یا ندار
بودند که برای مردان کوچگر فرستاده میشند و اگر کشتی و دانش آهنربایی و فند ناوبری و اینها نبود، هرگز تخم
آدمی پراکنده نمیگشت و در پی تنگی ناچار همدیگر را پاره میکردند ( همیگونه که اکنون هم میکنند ولی بسی بیشتر)
پس فندآوری به ما یاری کرده که براستی زندگی بهتری از این سناریو داشته باشیم. درست با همین روش هم آدمی
و بهمراه او جانوران دیگر به کیهان نیز خواهند رفت.
* * *
همانگونه که بار پیشین هم نوشتم ، نمیتوان گناهان سامانه ی بهره کشی را به پای فندآوری نوشت. یک گروه
بهره کش و انگل. از انرژی اتمی برای فرمانروایی و چاپیدن جهان کژسود میجوید و دیگری با همین فندآوری،
یاخته های چنگاری را درمان کرده و یا خانه های مردم را روشن و گرم می سازد.
اینکه فندآوری برای نمونه دلواره ( قلب مصنوعی) درست کرده که جای یاخته های بیمار را بگیرد، زنگ نابودی
برای یاخته ها نیست چرا که هرکس، دل زیوند و طبیعی خودش را برتر میگزیند و تنها در گاه بیماری و ناچاری،
برای اینکه یاخته های دیگر نیز از میان نروند، تن به کاشتن دلواره میسپارد.
stem cell technology
فزون بر این، اکنون فندآوری بُن‌یاخته ها در دست فرزامش است که با ان، میتوان گوش و روده و دل و کلیه و جگر ساخت!
به زبان دیگر، آنها دیگر اندام‌واره ها ( اندام های ساختگی و مکانیکی و الکترونیکی و سایبرنتیکی) به پس رانده
خواهند شد. آدمی از اینرو نخست به فندآوری نازیوند روی اورده که فندآوری زیوند و دانش زیستی او بسیار کمتر
است، برای نمونه هنوز از کارکرد مغز چیز فراوانی نمی دانیم و برای همین با فندآوری رایانه ای داریم در این زمینه
" ورزش" میکنیم که از بیخ، داستان داده پردازی، یادگیری، اندیشه ورزی، فرنودساری و .. را فرا بگیریم و با
همین ابزار فندین، مانند اسکنرهای پیکری و .. دانش و آگاهی درباره ی "خودمان" گردهم آوریم تا بتوانیم کم کم
یاخته بسازیم، پشه و موش بیافرینیم و سرانجام همه دردهای پیکری و پزشکی خود را ( هتا پری و مرگ) را برکنار سازیم.
روشن است که خود فندآوری هم در روند فرگشت است، خوردو های چه میدانم ۶۰ سال پیش، نه زینهاربند (کمربند ایمنی)
داشت و نه بادکیسه (ایربگ) و نه دیگر آراستگی های زینهارین. ولی چون شمارشان کم بود، نیاز بدان سهیده نمیشد.
اکنون که شمارشان فزونی گرفته و سامه های نوین پدید امده، هم با رج‌کشی های خیابان و قانون های راهنمایی و رانندگی
و هم با آراستگی ها و سامانه های زینهارین و هم با بمیه و ... این فندآوری رو به فرزامش فرگشتیک میرود. درست است
که از روی نوشته شما ، همه ساله هزاران تن در پی برخوردهای خودرو ها و .. از میان میروند ولی باید بیاد داشت که
شمار مردم جهان، درست با سود بردن از همین فندآوری به بالای هفت میلیارد رسیده است که اکنون چند میلیونی از ان ،
در پی سود بردن نادرست و یا نافرزام از فندآوری و یادنگرفتن قانون های گسارش فندآوری و نخواندن دفترچه ی
راهنمای خوردو ! از میان میروند! ( در آمریکا، یکی وان خود را روی تمپومات گذاشته بود و رفته بود پشت قهوه بخورد
که پس از چندی، از انجا که بزرگراه بسیار راست بود، خورد به کنار جاده! سپس دادخواهی کرد که چرا در دفرچه ننوشته
است که تمپومات نمیتواند خودرو را براند! یا یک زنی که سگ خود را پس از شستشو در میکروویو خشک کرده بود، بسیار خشک !!)
پیشتر که هواپیما نبود، خب، سرنگونی و بدآمد های هواپیمایی هم نبود، آیا ما باید از برتری های هواپیما دست بکشیم
چون گاهی یکی در پی ناکارآمدی یک مکانیک یا یک خلبان سرنگون میشود؟ تازه بیشتر دیده شده که چون سرمایه داران
نمیخواهند برای وارسی هوپیما، هزینه ی بالایی بپردازند، آنرا با همان ابزار کهنه و یا پینه شده بکار میگیرند که به
سرنگونی آن و کشته شدن مردم میانجامد.
در رانندگی هم همین است، تهران کمتر از پاریس خودرو ندارد ولی چون فرهنگ رانندگی ندارند، آمار مرگ و میر
برخاسته از ترابری و رانندگی بسیار بالا تر است! تازه چندی است که وارسی فندی خوردو ها در ایران قانون و
بایا شده، پیش از ان یارو بی چراغ و ترمز درست و درمان هم میامد به میان اتوبان!
پس چیزی که مهند است این است که سامانه را بهسازی کنیم، ریسک هارا به پایین ترین مرز برسانیم ( درست مانند
بخش کنترل کیفیت کارخانه ها)، آگاهی بیشتر به مردم بدهیم. گوشمالی های سنگین تر برای سرپیچان از قانون بگذرایم،
چپیره ی مردم جهان را از ۷ میلیارد، به ۴ میلیارد یا کمتر کاهش دهیم و .. کوتاه سخن، فندآوری را در راستای بهزیستی
همه جهانیان بکار گیریم و نه بهزیستی گروه چپاولگر و اندسالارهای جهان ( اندسالار= اولیگارش)
و همه ی اینها نمیشود، جز اینکه هومن دریابد که ارزش نخستین، زندگی و هومنی است و نه سود !
در باره ی ابزارهای شستشوی مغزی هم همین است: چرا باید از فندآوری برای شستوشوی مغزی سود جست؟ این کار
را تنها در جایی میکنند که کسانی در پی سود نادادوند و چاپیدن دیگران باشند و بخواهند که آنها به چاپیده شدن خود پی نبرند.
پس ما اگر سامانه ی چاپیدن را از میان ببریم، خودبخود از پتیاره ی شستشوی مغزی هم رها میشویم و اگر از میان نبریم،
چه با فندآوری و چه بی فندآوری ، جهان و جهانیان بسوی سرنگونی و تباهی و رنج و سیاهی خواهند رفت، و دانسته
نیست که ایا آنگاه با فندآوری تند تر نابود خواهیم شد یا بی فندآوری! چیزی که روشن است این است که فندآوری مارا نابود
نمیکند، خود ما ( بهره کشانی که دست از ستم بر نمیداند و بهره دهانی که این ستم را تاب میاورند) آن گناهکارانی
باشیم که به نابودی خود کوشیده ایم.
اکنون کمی هم به آمار مرگ و میز ترابری شما بپردازیم: روشن است که جایی که مردم فراوان هستند و
خودرو هم فراون است ، اندازه ی اَوست مرگ و میر هم فراوان است، ولی ما باید به اند اوست ( قدر
مطلق) نپردازیم، به برخ اینها بپردازیم. برای نمونه برخ مرگ و میر ترابری آمریکا، نزدیک به دو سدم/
درسدِ شمار خوردو های ان ( از روی جدول شما) است و برخ آن به چپیره ی ۳۰۰ میلیونی آن چیزی
پایین تر از یک سدم /درسد است ولی همین امار جمهوری آفریکای مرکزی ، ١۳۶۵ درسد! شمار خودروها
و برخ آن به چپیره ی انجا ( ۵ میلیون) همان یک سدم /درسد است. ( هر خودرو مایه ی مرگ ١۳ تن است!)
این تنها نشان میدهد که آنها واپسمانده اند و فرهنگ رانندگی ندارند ( مانند ایران و خاورمیانه) !
بزبان دیگر، فند باید در دست فندشناس باشد و اگر فند را بدست ناآگاهان و نادانان بدهیم، خود را کشته ایم!
پس:
فند در اینجا گناهکار نیست، فند خودآماج نیست و از آماج ما پیروی میکند، اگر ما درسامانه و رفتار
خود کژی داشته باشیم، فندآوری مانند یک آمپلی فایر، آن کاستی را سترگ تر و مرگبار تر میسازد و
سود آن در این است که ما ناچار میشویم که رفتار خود را بهبود بخشیم .


***

سخنی کوتاه هم در باره ی اینکه گویا ما در گذشته آزادتر بودیم و اکنون
باید چشمان به رج کشی جاده و چراغ راهنمایی باشد. نه هرگز ما اینچنین
آزاد نبودیم و هتّا پرندگان هوایی هم آزاد نیستند هر جا بخواهند پرواز
نمایند، بساکه آنها یک قلمرو هوایی دارند و اگر به قملرو دیگری بروند
ناچار باید با خداوند آن قلمرو جنگ کنند، برای شیر و ببر و پلنگ هم
همین بوده و برای آدمیان در هر زمان هم همین بوده، تنها آزادی (!)
شما این است که بروید به کویر و بیابان و جایی که کسی هنوز بر
ان داو خاوندی ننموده است. هّا در خانه ی خود هم شما ازاد نیستید
اگر خانواده داشته باشدی، اگر به اتاق فرزندتان هم میخواهید بروید
باید در بزنید! دگسانی گذشت و اکنون تنها در انی است که فندآوری،
مرز هارا روشن تر و رجکشی ها را بسامان تر نموده، از نبرد ها
کاسته است ( بجایش میروید دادگاه و قباله ی خانه تان را میبرید )
پس باز انیجا هم فندآوری، زندگی را آسان تر و آزادی را بهتر کرده است.

پارسیگر

خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
پاسخ


پیام‌های این موضوع
نگرستیزی پیرامون فندآوری و هومنی, در پرتویِ آن - توسط Mehrbod - 11-06-2014, 05:39 PM
نگرستیزی پیرامون فندآوری و هومنی, در پرتویِ آن - توسط مزدك بامداد - 11-06-2014, 11:22 PM
نگرستیزی پیرامون فندآوری و هومنی, در پرتویِ آن - توسط Mehrbod - 11-07-2014, 01:31 AM
نگرستیزی پیرامون فندآوری و هومنی, در پرتویِ آن - توسط مزدك بامداد - 11-07-2014, 12:12 PM
نگرستیزی پیرامون فندآوری و هومنی, در پرتویِ آن - توسط Mehrbod - 11-09-2014, 11:42 PM
نگرستیزی پیرامون فندآوری و هومنی, در پرتویِ آن - توسط مزدك بامداد - 11-11-2014, 01:12 PM
نگرستیزی پیرامون فندآوری و هومنی, در پرتویِ آن - توسط Mehrbod - 11-13-2014, 03:33 AM
نگرستیزی پیرامون فندآوری و هومنی, در پرتویِ آن - توسط مزدك بامداد - 11-13-2014, 12:23 PM
نگرستیزی پیرامون فندآوری و هومنی, در پرتویِ آن - توسط Mehrbod - 11-16-2014, 07:19 AM
نگرستیزی پیرامون فندآوری و هومنی, در پرتویِ آن - توسط مزدك بامداد - 11-17-2014, 02:51 PM
نگرستیزی پیرامون فندآوری و هومنی, در پرتویِ آن - توسط Mehrbod - 11-20-2014, 01:48 AM
نگرستیزی پیرامون فندآوری و هومنی, در پرتویِ آن - توسط مزدك بامداد - 11-20-2014, 02:43 PM
نگرستیزی پیرامون فندآوری و هومنی, در پرتویِ آن - توسط مزدك بامداد - 11-21-2014, 09:32 AM
نگرستیزی پیرامون فندآوری و هومنی, در پرتویِ آن - توسط Mehrbod - 11-29-2014, 11:37 PM
نگرستیزی پیرامون فندآوری و هومنی, در پرتویِ آن - توسط مزدك بامداد - 12-03-2014, 05:17 PM
نگرستیزی پیرامون فندآوری و هومنی, در پرتویِ آن - توسط Mehrbod - 12-22-2014, 11:06 PM

موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
آخرین ارسال توسط
کمتر‌از 1 دقیقه قبل

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان