10-21-2014, 10:16 AM
U.S.CENTCOM نوشته: چرا بچه های کرد به جای نشستن در کلاس به عنوان نان آور خانه باید کیلومترها مسافت را با پای پیاده درسرما و گرما از کوههای پر پیچ و خم شرایط تصور ناپذیر بپیمایند تا از مرزها بصورت غیر قانونی رد شده تا لقمه نانی برای خانواده خود بدست بیاورند؟ و چرا ساکنان سیستانی بایستی سالیان سال با فقرو تنگدستی بدون کمکی از دولت به سر برند و یا مجبور به کوچ دستجمعی شوند؟ چرا این همه تبعیض و بی توجهی علیه مردم خود؟ و هدف از این تبعیضهای فاحش چیست؟ آیا قانون اساس ایران حامی اینگونه تبعیضات در مورد شهروندان می باشد؟ پس چرا اقدامی در کم رنگ کردن این شرایط نا بسمان گروهای اقلیت نمیکند؟؟؟
سیستمهای برابریطلب تاب مقاومت در برابر هویتهای معنادار و قدرتمند (همچون یک هویت ملی) را ندارد، و از طریق تقسیم و گذر دادن از چرخگوشت ِ این هویتها و تبدیل آنها به خردههویتهایی با هم در تضاد، اقدام به تضعیف سیستماتیک دستگاهی میکنند که در آن جایگاهی ندارند. ابزار این تقسیم، «قربانیسازی» از این و آن ، و نتیجهی آن هویتزدایی از گروههای اجتماعی که از طریق آن هویتها قوی میشوند و جایگزینی آنها با هویتهای کاذب، سطحی، غیرمتمرکز یا دستکم خردهپاتر است.
Intersectionality - WiKi
تشویق گروههای اجتماعی و افراد انسانی به پذیرفتن مقام و جایگاه «قربانی»(که در سیستم برابریطلب جایگاهیست در رأس سلسلهمراتب قدرت اجتماعی، No Irony detected!) روش بسیار خوبیست برای تضعیف پیوندهای میان آن گروهها و افراد. در نتیجهی این شامورتی بازیها، هویت ملی به هویت قومی تقسیم میشود، سپس به هویت جنسیتی، سپس به هویت جنسی، سپس به ناهویت قربانی و ... پس از مدتی تنها چیزی که باقی میماند ناهویت ِ آدمهای بازندهای است که احساس قربانی بودن میکنند و هیچ کاری برای تغییر این احساس ازشان برنمیآید.
شمای کلی این پروسهی تجزیه :
ایرانی > عرب، کرد، بلوچ، فارس، ترک ... > مرد عرب، زن عرب > مرد عرب همجنسگرا، مرد عرب دگرجنسگرا، زن عرب همجنسگرا ... > مرد عرب همجنسگرای پرولتری ، زن عرب همجنسگرای خردهبورژوا > دوجنسهی عرب پسابورژوایی ِ خود-زردپوست-پندار پرندهدوست ِ گیاهخوار.
این به راستی یک نمونهی بینظیر از استراتژی «اول از گله جدا، سپس شکار کن» دستهی کفتارهاست، و چپها استعدادی شایستهی تقدیر و ستایش در آن دارند. و فقط شامل نهادهای تمدن بشری نمیشود، کار تا سرحد اشغال کامل آنها ادامه پیدا میکند. اول نیروی انسانی را پراکنده میکنند، سپس نمادها را تصاحب میکنند، و در آخر پیکر عریان و درون تهی شده را تازیانه میزنند. طی کمتر از صد سال از «چرا انسانها را به خاطر آنچه در اطاق خواب میکنند مجازات میکنید» رسیدهایم به «چرا نمیگذارد همجنسگرایان در کلیساهای شما ازدواج بکنند»، آیا برای کسی تصور ناپذیر است که صد سال دیگر برسیم به «پاپ برای تطهیر گناهان تاریخی کلیسای کاتولیک شخصا باید روزی سه بار کون بدهد»؟
اگر «عصبیت» نیروی محرک اصلی تمامی تمدنهای موفق بشریست، ترقیخواهی ِ هویتزدا نقطهی مقابل آن است. نصیحت من به کسانی که میخواهند از این پرتگاه تاریخی بگریزند آنست که به ریسمان ابر-هویتهای تثبیتشده چنگ بزنید و پراکنده نشوید! اما اینهم مشکل ناگزیری افراط گرایی در برابر هجمهی ترقیخواهان را دارد، و امروز تنها راه مسلمان ماندن پیوستن به داعش است.
tl,dr : دیر یا زود، یا باید کون بدهید، یا باید بپیوندید به داعش! البته راه سومی هم هست، اینکه مثل کونیها حرف بزنید و مثل داعشیها رفتار بکنید:
[ATTACH=CONFIG]4450[/ATTACH]
زنده باد زندگی!