09-28-2014, 12:01 PM
آری آنگاه است که آدمی خود قرآن و دین خود میشود!
من حقانیت قرآن شما را هرگز به یقین ندیده ام، اما ندای وجود خویش را، موجودی که رنج کشیده و التماس کرده و بی عدالتی و پوچی و عدم اعتبار را احساس کرده و هشدار داده است، بارها شنیده ام، درک کرده ام، لمس کرده ام، با تمام وجودم دریافته ام.
تو چه میگویی با من؟
آیاتی که میگویند از خداست؟
خدا چیست؟
آن پوچی، آن ظلم، آن بیچارگی و ناامیدی که من درک کردم؟
خدای تو آنگاه کجا بود؟
آیا خدای تو تنها در افکار و کلمات وجود دارد؟
خدای من از خدای تو برتر است.
خدای من وجود من است.
آنچه او میخواهد باید بشود.
اگر نشود، حاصلی جز پوچی محض نخواهد داشت.
دیگر هرگز از روی عجز و ترس به خدای شما پناه نخواهم برد.
این بی معناست... دیگر هیچ انگیزه ای، هیچ کششی، نسبت به او در من وجود ندارد. او به افسانه ها پیوسته است!
من حقانیت قرآن شما را هرگز به یقین ندیده ام، اما ندای وجود خویش را، موجودی که رنج کشیده و التماس کرده و بی عدالتی و پوچی و عدم اعتبار را احساس کرده و هشدار داده است، بارها شنیده ام، درک کرده ام، لمس کرده ام، با تمام وجودم دریافته ام.
تو چه میگویی با من؟
آیاتی که میگویند از خداست؟
خدا چیست؟
آن پوچی، آن ظلم، آن بیچارگی و ناامیدی که من درک کردم؟
خدای تو آنگاه کجا بود؟
آیا خدای تو تنها در افکار و کلمات وجود دارد؟
خدای من از خدای تو برتر است.
خدای من وجود من است.
آنچه او میخواهد باید بشود.
اگر نشود، حاصلی جز پوچی محض نخواهد داشت.
دیگر هرگز از روی عجز و ترس به خدای شما پناه نخواهم برد.
این بی معناست... دیگر هیچ انگیزه ای، هیچ کششی، نسبت به او در من وجود ندارد. او به افسانه ها پیوسته است!