08-08-2014, 10:19 AM
Ouroboros نوشته: ما جایی در اعماق وجودمان به خوبی میدانیم که این مهملات یکسره بیارزش هستند، و هرگز مشتاق به رسیدن به آنها نیستیم و برایمان چیزی فراتر از ژستهای درونتهی برای جلب نظر مساعد تماشاگران نیست، و از هر تلاشی برای حقیقتا اجرایی کردن آنها ابا داریم. اگر بخواهم کلبیمسلکی را به اوج متصور برسانم میگویم ما اصلا عامدانه میرویم سراغ ایدهها و عقایدی که میدانیم احتمال و امکان ِ عینی کردنشان صفر مطلق است تا شاید هرگز با حقیقت آن روبرو نشویم.
از این منظورم ایدهآل گرایی سیاسی نیست، مثلا آنارشیسم اجراناشدنیست پس من بروم آنارشیست بشوم و ژستهای آنارشیستی بگیرم بیآنکه به راستی به آن مومن باشم و ... منظورم بیشتر امکانناپذیری موفقیت خود چیزهاست، مثلا اگر هم کمونیسم مهمل نمیبود(که هست)، اگر هم موثر میبود (که نیست)، اگر هم در نتیجه همان میشد که مارکس خواب دیده بود(که نشد)، باز جامعهای که پدید میآورد نه با طبع ما که با یک ایدهآل ِ موهوم «ناحقیقی» منطبق بود و باز متعارض با آنچه ما به راستی میطلبیم و آنچه به آن نیازی وجودشناختی داریم.
زندگی کردن ِ باورهایتان بهترین روش است برای سنجیدن درستی و یا نادرستی آنها.
زنده باد زندگی!