05-17-2014, 08:49 PM
سه کیلو نیم لاغر شدم. صفحه یواشکی ها، دفترچه یک روزنامه نگار است که از زنان خواسته تا از آن آزادی هایی که در ایران حق شان نیست و بلکه یواشکی است بنویسند. با سیلی از عکس ها و دل نوشته ها مواجه می شوم و آنها به کنار با سیل اتهام ها و انگ ها و تهمت ها باید کنار آمد. می آیم ولی کاش یک نفر این روزهای مرا از نزدیک فیلم می گرفت. اصلا می آمد توی خانه ام و از نزدیک می دید که پشت این صفحه هیچ کسی نیست. می دید این زنان چقدر تنها هستند. از یک طرف اصولگرایان حمله می کنند و کل این زنان را فاسد می خوانند، از طرف دیگر اعتدال گرایان زخم زبان می زنند که الان چه وقت طرح این خواسته است و زنان ما فهمیده تر از آن هستند که خواسته شان برداشتن روسری در کوه و دریا باشد، از طرف دیگر براندازان طعنه می زنند که چرا یواشکی و اعتراض زنان به یواشکی بودن آزادی و برداشتن روسری از سر را با قصه پادشاه و گوز مقایسه می کنند و سطح دغدغه زنان را تا این اندازه پایین می آورند . مهمتر از همه مردانی که با لودگی زنان را تمسخر می کنند و صفحه های طنز راه انداخته اند که ما خواستار ادرار کردن در ملا عام هستیم و ادرار کردن ما هم نباید یواشکی باشد....پشت این صفحه هیچ کسی نیست. خودم هستم، استکبار جهانی خونخوار نیست. من هستم و دو سه دوست و همخانه ای مهربان که گاهی غذایی به دهانم می رسانند که از شوق کار نمیرم و یاری که از فاصله فریاد می کشد بخواب که از بی خوابی نمیری. من عاشق کارم هستم. همین. در این خانه باز است حتی برای متوهم ترین خبرنگار صدا و سیما و فارس هم باز است که بیایند دو ماه، سه ماه، اصلا شش ماه زندگی ام را رصد کند و ببیند که چه شفاف و سربلند و مستقل زندگی کرده ام. یاد گرفته ام برای آنکه زبانم دراز باشد، حسابم پاک باشد.
مسیح علی نژاد
مسیح علی نژاد
یک روزی ملت ما آزاد می شود و این روز زیاد دور نیست. فرهنگ همیشه غالب می شود بر زور و ستم و قلدری!
"فریدون فرخزاد"