02-21-2014, 03:37 PM
iranbanoo نوشته: من هیچ دوست ندارم صندلی داغ شما را به صحنه ی نبرد زنامردانه تبدیل کنم.اما خوب با وجود اینکه شما را برای داشتن چنین دیدگاهی نسبت به زنان محق میدانم اما فکر میکنم جامعه ی آماری شما این دیدگاه را به شما داده و نه اینکه چنین مسائلی برای زنان حقیقت داشته باشد.جامعهی آماری من و جامعهی آماری جامعهیِ آماریِ من اینها را البته به من گفتهاند:))
شاید هم برعکس زنانی که من با آنان مواجه شده ام چیزی دیگر به من نشان داده اند.
من در بین هول ترین دوستانم که تنها کارشان جلوی آینه بوده و اوج استقلالشان این بوده که سکس را برای خود حقی مسلم می دانسته اند هم نشانه هایی از آرزوی استقلال دیده ام.
حتی وقتی که ازدواج کرده اند و حتی وقتی که بچه دار شده اند و اگر ترس از دست دادن شوهرانشان(عشقشان,همراه زندگیشان) نبود قطعا مستقلانه تر رفتار میکردند.
استقلالی که حتما هزینه ای دارد ولی نه به بهای قربانی شدن!
_____
سوال من از شما:
چنین زنی که خود را به بهای اینکه مستقل شود قطعا قربانی خواهد شد, زنی خردمند می بینید یا احمقی که خلاف جهت جریان شنا میکند و احتمالا جایش ته پرتگاه است؟
ولی گذشته از شوخی، اینکه همش اشکالِ جامعهی آماری اندک و غیرقابل به ما گرفته میشود، بیجاست از این جهت که دیدهها و شنیدههای جمعی وقتی به سمتِ درستی گزارهای در مورد جامعه، جایی که آمار و تحقیقاتِ علمی درست و درمان موجود نیست، اگر چه همچنان نمیتواند پایهی تصمیماتِ کلان و پیشداوری شود، اما میتواند برای استدلال کردن به درستی مورد استفاده قرار گیرد. چنانکه خود شما و دوستانِ شما خیلی وقتها این استدلالها را رد نکردهاند، چرا که با مشاهداتِ شما نیز انطباق دارند، تفاوت تنها در این است که هرکدام علتها را متفاوت میبینیم.
استقلالطلبی امریست طبیعی چرا که امنیت میآورد. اما استقلال هزینه دارد، هزینههایی که ممکن است برای برخی به صرفه نباشد. یعنی نسبتِ هزینه به مزایای وابستگی ممکن است به صرفه تر از همان نسبت برای استقلال باشد. یک موردش، رابطهی زن و مردِ سنتیست. برای زن میصرفید که همهی عمرش وابسته به خانواده یا شوهرش باشد، چرا که این مدلی از زیست را به همراه داشت که اگرچه شامل هزینههایی از جمله سلب برخی اختیارات بود، اما بار تامین امنیت و رفاهش، که در جامعهی سنتی بسیار پراهمیتتر از اختیاراتِ شخصی بود ،را بر دوش دیگرانی مینهاد.
امروز جوامع نسبت به صد سال پیش بسیار متمدنتر شده و دولتهای مدرن خود را مسئول تامین رفاهِ شهروندانِ خویش میدانند (با گرایشی به تامین امنیتِ بیشترِ زنان). مردِ امروزی همچنان خویش را مسئولِ رفاه و امنیتِ زنانِ خانهی خویش میداند، از آنسو اما زنِ امروزی هم آن امنیتِ مردِ غیرتمندِ خانه را می طلبد و هم آن اختیارات! این موضوعیست اساسی در این تعارض فرهنگی!
این مقدمهایست برای پاسخ دادن به پرسش شما. من از زنی که استقلال مالی و ... را میجوید اما همچنان غیرتِ مرد را(غیرت در انواعِ مدرن و غیر مدرناش) ارزش میشمارمد و او را همچنان مسئولِ امنیت چه در سطحِ خانواده و دور و بریها(برادر، پدر، دوستپسر ، شوهر و... ) و چه در سطح کلانتر و جامعه (سربازی و پلیس و ... ) میشناسد را موجودی سودجو و پست میدانم. اما آن زنی که خود در پی استقلال است و برای پذیرفتن مسئولیتهای اجتماعی آماده است، احترام زیادی را در من برخواهد انگیخت.
پ.ن:پوزش از دوستان بابتِ تاخیر!
کسشر هم تعاونی؟!