01-24-2014, 11:04 PM
Anarchy نوشته: بدون احساس که زندگی خیلی بیهودست داریوش جان !!بیاحساسی خود احساسیست آنارشی نازنین؛ تنها چیزی که در احساسات مرا خوش میآید خاصیتِ غیرقابل قطعی بودن و غیرقابل پیشبینی بودن است؛ جز این من هیچ جیز از احساسات را نمیپسندم و گرچه ناخودآگاه از اینکه دوستدخترم عاشقانه به من خیره شود خوشی میبرم، اما وقتی با خود در خلوت میشوم میدانم که تمامِ اینها بازیهای فریبانهایست ارادهی حیات برای در بازی بودنِ ما تدارک دیده. من تنها آموختم که اگر نخواهم درونم جولانگاهی برای احساساتم شود بهتر است کاری به کارش نداشته باشم تا اینکه افسارِ این اسبِ چموش را بخواهم به دندان بگیرم.
اما چه میتوان کرد؟ اگر احساس نباشد چگونه از شاهکارهای هنری جهان لذت ببرم؟ چگونه حافظ و عراقی بخوانم؟ چگونه بادهگساری کنم؟ من بیموسیقی نفسم به شماره میافتد، بی احساس چگونه از موسیقی لذت ببرم؟
کسشر هم تعاونی؟!