01-03-2014, 07:23 PM
نکته جالب اینجاست که پیامبر و خلیفه مسلمین مریض می شود ولی واقعا کسی نیست که صلاحیت درمان کردنش را داشته باشد و برای همین هم می بینیم که هیچ نشانه بدردبخوری از بیماری محمد ثبت نشده تا بیماری اش تشخیص داده شود. تنها سه نفر برای درمان محمد بر بالینش حاضر می شوند. یکی زنی به نام اسماء که یک قابله بوده. پدر عباس، پسرعموی محمد، که چون اندکی در عراق بوده مثلا کمی دانش پزشکی از اطبای ایرانی بلد بوده و فقط یک پزشک که تنها پزشک مدینه بوده و آن هم یهودی بوده و چون اعراب خود علم پزشکی نداشتند او را از شهر بیرون نکرده بودند که تشخیص همه اشتباه بود. خود محمد هم برای درمان خودش دستور داد که از هفت چاه مدینه هفت ظرف آب برایش بیاورند! علی هم که ظاهرا هنوز امام نشده بود که علم لدنی پیدا کند و فریاد سلونی قبل ان تفقدونی سر بدهد!
حالا شما ببینید مسلمین چقدر در اینباره حرف می زنند که پیامبر به علم اندوزی دستور داده و طلب علم را بر زن و مرد واجب می دانست ولی دو صد گفته چو نیم کردار نیست وگرنه هر عمله ای می داند که علم اندوزی کار خوبی است. تا زمانی که جهاد فی سبیل الله و مفت خوری است که نیازی به علم اندوزی نیست. بعد از محمد هم دیدیم که مسلمانان به خاطر جهاد و غارت کردن، از علم مردمان سایر کشورهایی که اشغال کرد بهره مند شدند.
حالا شما ببینید مسلمین چقدر در اینباره حرف می زنند که پیامبر به علم اندوزی دستور داده و طلب علم را بر زن و مرد واجب می دانست ولی دو صد گفته چو نیم کردار نیست وگرنه هر عمله ای می داند که علم اندوزی کار خوبی است. تا زمانی که جهاد فی سبیل الله و مفت خوری است که نیازی به علم اندوزی نیست. بعد از محمد هم دیدیم که مسلمانان به خاطر جهاد و غارت کردن، از علم مردمان سایر کشورهایی که اشغال کرد بهره مند شدند.