12-08-2013, 07:39 PM
Mehrbod نوشته: درسته!
تنها پراسنج در پیشرفت ولی فندآوری یا همان تکنولوژی نیست, امروزه ولی فندآوری همیشه همانا هموارترین راهِ پیش روی ما است.
روند پیشرفت هومنی را مانند آبی ببینید که از راهی میشارد که از همه هموارتر باشد: Path of least resistance - WiKi
این شیوه راهیابی از دیرباز تا به امروز کاربرد داشته و جان نیاکان ما را نجات میداده.
ب.ن. اگر میخواستید از جنگل رد شوید, از راهی میرفتید که دیگران پیش از شما رفته بودند:
یا زبانزد زیبایی که مزدک سرور آوردند:رَه برو بیرَه مرو هر چند که رَه دُشوار بُود.
به این میگویند یک یافتیگِ ناب, یا قانون سرانگشتی که با پیرویِ آن هومنی
برای میلیونها سال جان اش را بدر برده و در ژنهایِ من و شما خود را نِهادینه کرده.
نکتهیِ ریزی ولی در همهیِ اینها هست, آنهم اینکه هر رویکردی بازهیِ زمانیِ کارکرد و سودمندی خود اش را دارد.
این یافتیگ هم در جهانِ امروز دیگر مفت نمیارزد و بسا نه تنها نمیارزد, که آسیبرسانترین کُنشرویکردی است که میتوان در پیشگرفت.
در اینجا به همانندیِ اندیشمند نسیم طالب میتوانیم گذری بزنیم که بفرنام «پُرسمان بوقلمون» از آن نامبرده: http://nassimtaleb.org/wp-content/upload...turkey.png
کوتاه شده, از یک بوقلمون در خانهای نگهداری میشود. بوقلمون هر روز میبیند که برایش خوراک و نوشاک رایگان میآورند
و برایش سرپناه گرم و نرم درست کردهاند و از همینرو, هر یک روزی که میگذرد, بوقلمون بیشتر و بیشتر به "نیکسرشتی" و
"مهربانی" این پرورانندگان اش باورمند و دلاستوار میشود, مگر تا آن روزِ ٣٦٤ام و فرارسیدن شبِ سال نو, که وی را گرفته و کباب میکنند:
این چکیدهیِ داستان ما هومنان است و فندآوری; فندآوری هر روز برای شما gadgetهایِ بهتر و زیباتر و خوشگلتر, iPhone
تُندتر, iPad سبکتر, یخچال کمسداتر و ... میفرآورد مگر تا آن تیلی که ناگهان, بشیوهیِ بسیار شگفتانگیز و آهبرانگیزی میبینید شما را نابود کرده و کلک اتان را میکّند.
پارسیگر
بله سپاس
پس اکنون که فنداوری در همه گوی زمین فراگیر شده است. همه مردم فرهنگهای خودشان را دارند یواش یواش از دست می دهند.
فن سالاری بر همه دیگر فرهنگهای بومی چیره شده است. مردم در همبود Geselschaft های گوناگون، آغاز کرده اند به این پرسش روبرو شوند که: آیا سنتها و آیینها و فرهنگهای ما باید پا برجای بمانند؟ مردم با دیدن سودمندی های فنداوری به شدت فرهنگهای بومی خود را زیر پرسش می برند. و خواهی نخواهی در این رویارویی پیروزی از آن فنداوری و فن سالاری است . برای همین فرهنگهای بومی دارد از میان می رود.
و همه گوی زمین به یک یکرنگی و یکفرهنگی همگرا شده است.
این تکنولوژیک شدن فراگیر و جهانگیر، از سوی برخی به عنوان فرهنگ آمریکایی یا باختری بازشناخته می شود.
و گمان می کنند باختری ها میخواهند که فرهنگشان را به جاهای دیگر گسیل دهند.
ولی هیچکس چیزی نمی خواهد، این فرهنگ جهانی global خود بخود سرگرم جهانگشایی برای خود است.
باختریها نمی خواهند ما فرهنگ تکنوپولی داشته باشیم. آسانی-جویی سرشتین ماست که می خواهد ما تکنوپولیک شویم.
اگر به یکی بگوییم که جهانی نشو، در حقیقت به او گفته ایم به جای آسانی ، سختی را برگزین!!!
پارسیگر