دفترچه

نسخه‌ی کامل: آیا فرهنگسازی ها اثر بخش هستند؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3
درود بر دوستان

دوستان اینهمه دولتها می کوشند که فرهنگسازی کنند و فرهنگ مردم را دگرش بدهند. پس چرا کامروا نمی شوند؟
انگار فرهنگها خود به خود پیش می رود. و انگار بیشتر هم به سوی مدرن تر شدن پیش می رود.
هرچه فرمانروایان می کوشند فرهنگی به جز فرهنگ مدرن یا باختر (غرب) را گسترش دهند، مردم خود به خود به سوی مدرنیزم می روند.
چرا اینگونه است؟
آیا راز، در ساختار رسانه ها ست؟؟؟
دیدگاه شما چیست.
خب شاید اینم مثل بحث سرمایه داری و کمونیسم است که بنده اشاره کردم سرمایه داری نظامی طبیعی تر است و نیاز به تحمیل و کنترل کمتری دارد تا کمونیسم. بخاطر همین، سرمایه داری آسیب پذیری کمتری دارد تا کمونیسم.

هرچقدر چیزی طبیعی تر و بنابراین خودکارتر باشد و بخش بیشتری از نیروی پیشرانهء آنرا نیروهای طبیعی که در وجود انسان هم هستند تشکیل دهند، هرچند بیشتر با ذات بشر سازگاری داشته باشد (بخصوص اکثریت و توده ها)، طبیعتا موفق تر خواهد بود.
folaani نوشته: خب شاید اینم مثل بحث سرمایه داری و کمونیسم است که بنده اشاره کردم سرمایه داری نظامی طبیعی تر است و نیاز به تحمیل و کنترل کمتری دارد تا کمونیسم. بخاطر همین، سرمایه داری آسیب پذیری کمتری دارد تا کمونیسم.

هرچقدر چیزی طبیعی تر و بنابراین خودکارتر باشد و بخش بیشتری از نیروی پیشرانهء آنرا نیروهای طبیعی که در وجود انسان هم هستند تشکیل دهند، هرچند بیشتر با ذات بشر سازگاری داشته باشد (بخصوص اکثریت و توده ها)، طبیعتا موفق تر خواهد بود.

خب ذات بشر چی هست ؟ اگر یک چیز ثابت هست چرا فرهنگ ها و رسومات مختلف میبینیم در جوامع مختلف ؟
یکی از بزرگترین راه ها برای فرهنگ سازی آموزش در آموزشگاه هاست!
کشور ما بسیار در این زمینه بد کار کرده!
زبان و ادبسار پارسی را درست نمی آموزد!
زبان های همریشه که باید ایرانی بداند مانند انگلیسی و آلمانی را نیز درست نمیآموزد!
زبان عربی که باید در ایران فراموش شود را می آموزد!
چرت و پرت هایی به نام دینی به خورد دانش آموزان میدهد!
هنوز مانند دیوانه ها دانش آموزان را وامی دارد که باید موی خود را کوتاه کرده
یا دختران چادر به سر کنند.
چیزی به نام گشت ارشاد دارد و برخی مردم میاندیشند این دختران پسران که با هم میروند میایند
کار نادرستی میکنند. نیاز ها را نادیده میگیرند و در ژرفای نادانی دست و پا میزنند!
فرابود این است که مردم ایسلام ستیز و یا به گونه ای دیگر نادان میشوند!
ما در کشور خود با یکدیگر میجنگیم و بزرگترین دشمن خود که هرگز با ما آشتی نمیکند
که کشور عربستان صعودی با فرزندان کوچک دزدیده شده ی آن که برای ایران است(قطر ,بحرین,دبی)
را نادیده گرفته ایم! دشمن امروزه همه جاست...
هم درون کشور و هم بیگانه! تا با دانش نادانی را نابود نکنیم و درستی را درنیابیم
دشمن خود را نابود نمیکنیم و دشمن هر روزه بیشتر بر ما چیره میشود!
پس از این رو فرهنگسازی یک کار بسیار مهند برای ما ایرانیان است!

پارسیگر
درود فلانیشما می فرمایی که همبود به سوی هرچه که طبیعی است می رود. و هرچه به صورت طبیعی برای هومن رخ دهد چیز درستی است.ولی بسیاری چیزها هست که برای هوم روی می دهد، ولی بسیار هم خوشآیند نیست.برای نمونه آدمهایی هستند که به طور طبیعی افسرده می شوند یا تقریباً همیشه خشمگین هستند.در همبود هم چیزهایی روی می دهد مانند تنگدستی، فژاگینی (فساد)، و خُرده فرهنگهای بد. یا بی عدالتی.پس این همه مصلح اجتماعی هم که پدید می آیند و اینهمه ismها آمده اند گره گشای دشواری های فرهنگی باشند.پس هر پویش طبیعی ای درست و خوب نیست در همبود.پرسش اینجاست که چرا هرچه می خواهند فرهنگسازی کنند همه چیز رو به باختری (غربی) تر شدن می گراید؟؟؟پارسیگر
Spehr نوشته: درود فلانیشما می فرمایی که همبود به سوی هرچه که طبیعی است می رود. و هرچه به صورت طبیعی برای هومن رخ دهد چیز درستی است.ولی بسیاری چیزها هست که برای هوم روی می دهد، ولی بسیار هم خوشآیند نیست.برای نمونه آدمهایی هستند که به طور طبیعی افسرده می شوند یا تقریباً همیشه خشمگین هستند.در همبود هم چیزهایی روی می دهد مانند تنگدستی، فژاگینی (فساد)، و خُرده فرهنگهای بد. یا بی عدالتی.پس این همه مصلح اجتماعی هم که پدید می آیند و اینهمه ismها آمده اند گره گشای دشواری های فرهنگی باشند.پس هر پویش طبیعی ای درست و خوب نیست در همبود.

به سخن ایشان میگویند کژفرنود دست‌آویز به طبیعت: Appeal to nature - WiKi



Spehr نوشته: پرسش اینجاست که چرا هرچه می خواهند فرهنگسازی کنند همه چیز رو به باختری (غربی) تر شدن می گراید؟؟؟پارسیگر

ما امروز چیزی به نام فرهنگ ایرانی آنچنانی دیگر نداریم, یک فرهنگ شلم شوربا داریم که از عرب و مغول
و انگلیس و فرانسه و ... هر کدام یک چیزی وام گرفته شده (یا زورچپان شده) و اسلام هم مانند یک چسب با کثافت‌کاری همه‌یِ آنها را بهم چسبانده.

در دست دیگر, فرهنگ غرب هم واژه‌یِ گنگی است, کدام غرب؟ فرهنگ استرالیایِ شرق
همان غرب است؟ یا فرهنگ آمریکا؟ یا شاید فرهنگ اروپا؟ آنهم اروپایی که هر کشور فرهنگ خود اش را دارد؟

پس زمانیکه درباره‌یِ فرایافتی چنین گنگ سخن میگوییم روشنه هر کس میتواند هر چیزی بگوید و راهی برای شناخت درستی و نادرستی آن نباشد.
یکی میگوید فرهنگ ما دارد روز به روز غربی‌تر میشود, ولی ما که هنوز نمیدانیم فرهنگ غربی درست چیست, چگونه میتوانیم این را بررسیده و دریابیم؟


پارسیگر
Mehrbod نوشته: در دست دیگر, فرهنگ غرب هم واژه‌یِ گنگی است, کدام غرب؟ فرهنگ استرالیایِ شرق
همان غرب است؟ یا فرهنگ آمریکا؟ یا شاید فرهنگ اروپا؟ آنهم اروپایی که هر کشور فرهنگ خود اش را دارد؟

پس زمانیکه درباره‌یِ فرایافتی چنین گنگ سخن میگوییم روشنه هر کس میتواند هر چیزی بگوید و راهی برای شناخت درستی و نادرستی آن نباشد.
یکی میگوید فرهنگ ما دارد روز به روز غربی‌تر میشود, ولی ما که هنوز نمیدانیم فرهنگ غربی درست چیست, چگونه میتوانیم این را بررسیده و دریابیم؟


پارسیگر

درود مهربد
بله شاید واژه باختر خوب نبود. اگر می گفتم فرهنگها دارند تکنولوژیک تر می شوند بهتر بود.
برای اینکه یک روندی در همبود دیسه گیرد، مهم نیست که آن روند به کام من خوش بیاید یا نه.
مهم آن است که به کام تکنولوژی خوش بیآید.
برای همین هرکس فرهنگسازی ای بخواهد کند که سازگار نباشد به پیشرفت تکنولوژی ،
اصلاً آن فرهنگسازی پا نمی گیرد.
ما همه مان در یک تکنوپولی Technopoly یا فن-شهر زندگی می کنیم.
و کارشناسها تکنوکرات یا فنسالار هستند.
برای همین تکنولوژی بسیار اثر دارد روی زندگی ما.
نمی خواهم بگویم تکنولوژی بد است و این چیزها. ولی فردیدم این است که آنها بدنبال پدید آوردن دگرش در همبود هستند بهتر است خود را خسته نکنند.
و در چیزهایی که با تکنولوژی همسو نیست سرمایه گذاری نکنند.
از همان آغاز ببینند چه چیزی فنداوری پسند است در همان راه گام بگذارند.
برای نمونه در همبود خودمان این فرهنگ آمد که مردم هی لیسانس بگیرندو ارشد بخوانند و سپس دکترا. گمان می کنم تکنولوژی به این روند اُکی داده.
ولی سران همبود می خواستند فرهنگ زود همسرگزینی را روایی (رواج ) دهند، ولی چون زیاد با تکنولوژی همسو نبوده، چندان پا نگرفت.

پارسیگر
Spehr نوشته: درود مهربد
بله شاید واژه باختر خوب نبود. اگر می گفتم فرهنگها دارند تکنولوژیک تر می شوند بهتر بود.
برای اینکه یک روندی در همبود دیسه گیرد، مهم نیست که آن روند به کام من خوش بیاید یا نه.
مهم آن است که به کام تکنولوژی خوش بیآید.
برای همین هرکس فرهنگسازی ای بخواهد کند که سازگار نباشد به پیشرفت تکنولوژی ،
اصلاً آن فرهنگسازی پا نمی گیرد.
ما همه مان در یک تکنوپولی Technopoly یا فن-شهر زندگی می کنیم.
و کارشناسها تکنوکرات یا فنسالار هستند.
برای همین تکنولوژی بسیار اثر دارد روی زندگی ما.
نمی خواهم بگویم تکنولوژی بد است و این چیزها. ولی فردیدم این است که آنها بدنبال پدید آوردن دگرش در همبود هستند بهتر است خود را خسته نکنند.
و در چیزهایی که با تکنولوژی همسو نیست سرمایه گذاری نکنند.
از همان آغاز ببینند چه چیزی فنداوری پسند است در همان راه گام بگذارند.
برای نمونه در همبود خودمان این فرهنگ آمد که مردم هی لیسانس بگیرندو ارشد بخوانند و سپس دکترا. گمان می کنم تکنولوژی به این روند اُکی داده.
ولی سران همبود می خواستند فرهنگ زود همسرگزینی را روایی (رواج ) دهند، ولی چون زیاد با تکنولوژی همسو نبوده، چندان پا نگرفت.

پارسیگر

درسته!

تنها پراسنج در پیشرفت ولی فندآوری یا همان تکنولوژی نیست, امروزه ولی فندآوری همیشه همانا هموارترین راهِ پیش روی ما است.

روند پیشرفت هومنی را مانند آبی ببینید که از راهی می‌شارد که از همه هموارتر باشد: Path of least resistance - WiKi

این شیوه راهیابی از دیرباز تا به امروز کاربرد داشته و جان نیاکان ما را نجات میداده.
ب.ن. اگر میخواستید از جنگل رد شوید, از راهی میرفتید که دیگران پیش از شما رفته بودند:

[عکس: 5.png]

یا زبانزد زیبایی که مزدک سرور آوردند:
رَه برو بیرَه مرو هر چند که رَه دُشوار بُود.

به این میگویند یک یافتیگِ ناب, یا قانون سرانگشتی که با پیرویِ آن هومنی
برای میلیون‌ها سال جان اش را بدر برده و در ژن‌هایِ من و شما خود را نِهادینه کرده.

نکته‌یِ ریزی ولی در همه‌یِ اینها هست, آنهم اینکه هر رویکردی بازه‌یِ زمانیِ کارکرد و سودمندی خود اش را دارد.

این یافتیگ هم در جهانِ امروز دیگر مفت نمیارزد و بسا نه تنها نمی‌ارزد, که آسیب‌رسان‌ترین کُنشرویکردی است که میتوان در پیش‌گرفت.

در اینجا به همانندیِ اندیشمند نسیم طالب میتوانیم گذری بزنیم که بفرنام «پُرسمان بوقلمون» از آن نامبرده: http://nassimtaleb.org/wp-content/upload...turkey.png

[عکس: 6.png]

کوتاه شده, از یک بوقلمون در خانه‌ای نگهداری میشود. بوقلمون هر روز میبیند که برایش خوراک و نوشاک رایگان میآورند
و برایش سرپناه گرم و نرم درست کرده‌اند و از همینرو, هر یک روزی که میگذرد, بوقلمون بیشتر و بیشتر به "نیک‌سرشتی" و
"مهربانی" این پرورانندگان اش باورمند و دلاستوار میشود, مگر تا آن روزِ ٣٦٤ام و فرارسیدن شبِ سال نو, که وی را گرفته و کباب میکنند:

[عکس: 19.jpg]

این چکیده‌یِ داستان ما هومنان است و فندآوری; فندآوری هر روز برای شما gadget‌هایِ بهتر و زیباتر و خوشگلتر, iPhone
تُندتر, iPad سبک‌تر, یخچال کم‌سدا‌تر و ... می‌فرآورد مگر تا آن تیلی که ناگهان, بشیوه‌یِ بسیار شگفت‌انگیز و آه‌برانگیزی میبینید شما را نابود کرده و کلک اتان را میکّند.

پارسیگر
Mehrbod نوشته: درسته!

تنها پراسنج در پیشرفت ولی فندآوری یا همان تکنولوژی نیست, امروزه ولی فندآوری همیشه همانا هموارترین راهِ پیش روی ما است.

روند پیشرفت هومنی را مانند آبی ببینید که از راهی می‌شارد که از همه هموارتر باشد: Path of least resistance - WiKi

این شیوه راهیابی از دیرباز تا به امروز کاربرد داشته و جان نیاکان ما را نجات میداده.
ب.ن. اگر میخواستید از جنگل رد شوید, از راهی میرفتید که دیگران پیش از شما رفته بودند:


یا زبانزد زیبایی که مزدک سرور آوردند:
رَه برو بیرَه مرو هر چند که رَه دُشوار بُود.

به این میگویند یک یافتیگِ ناب, یا قانون سرانگشتی که با پیرویِ آن هومنی
برای میلیون‌ها سال جان اش را بدر برده و در ژن‌هایِ من و شما خود را نِهادینه کرده.

نکته‌یِ ریزی ولی در همه‌یِ اینها هست, آنهم اینکه هر رویکردی بازه‌یِ زمانیِ کارکرد و سودمندی خود اش را دارد.

این یافتیگ هم در جهانِ امروز دیگر مفت نمیارزد و بسا نه تنها نمی‌ارزد, که آسیب‌رسان‌ترین کُنشرویکردی است که میتوان در پیش‌گرفت.

در اینجا به همانندیِ اندیشمند نسیم طالب میتوانیم گذری بزنیم که بفرنام «پُرسمان بوقلمون» از آن نامبرده: http://nassimtaleb.org/wp-content/upload...turkey.png

[عکس: 6.png]

کوتاه شده, از یک بوقلمون در خانه‌ای نگهداری میشود. بوقلمون هر روز میبیند که برایش خوراک و نوشاک رایگان میآورند
و برایش سرپناه گرم و نرم درست کرده‌اند و از همینرو, هر یک روزی که میگذرد, بوقلمون بیشتر و بیشتر به "نیک‌سرشتی" و
"مهربانی" این پرورانندگان اش باورمند و دلاستوار میشود, مگر تا آن روزِ ٣٦٤ام و فرارسیدن شبِ سال نو, که وی را گرفته و کباب میکنند:

[عکس: 19.jpg]

این چکیده‌یِ داستان ما هومنان است و فندآوری; فندآوری هر روز برای شما gadget‌هایِ بهتر و زیباتر و خوشگلتر, iPhone
تُندتر, iPad سبک‌تر, یخچال کم‌سدا‌تر و ... می‌فرآورد مگر تا آن تیلی که ناگهان, بشیوه‌یِ بسیار شگفت‌انگیز و آه‌برانگیزی میبینید شما را نابود کرده و کلک اتان را میکّند.

پارسیگر

بله سپاس
پس اکنون که فنداوری در همه گوی زمین فراگیر شده است. همه مردم فرهنگهای خودشان را دارند یواش یواش از دست می دهند.
فن سالاری بر همه دیگر فرهنگهای بومی چیره شده است. مردم در همبود Geselschaft های گوناگون، آغاز کرده اند به این پرسش روبرو شوند که: آیا سنتها و آیینها و فرهنگهای ما باید پا برجای بمانند؟ مردم با دیدن سودمندی های فنداوری به شدت فرهنگهای بومی خود را زیر پرسش می برند. و خواهی نخواهی در این رویارویی پیروزی از آن فنداوری و فن سالاری است . برای همین فرهنگهای بومی دارد از میان می رود.
و همه گوی زمین به یک یکرنگی و یکفرهنگی همگرا شده است.
این تکنولوژیک شدن فراگیر و جهانگیر، از سوی برخی به عنوان فرهنگ آمریکایی یا باختری بازشناخته می شود.
و گمان می کنند باختری ها میخواهند که فرهنگشان را به جاهای دیگر گسیل دهند.
ولی هیچکس چیزی نمی خواهد، این فرهنگ جهانی global خود بخود سرگرم جهانگشایی برای خود است.
باختریها نمی خواهند ما فرهنگ تکنوپولی داشته باشیم. آسانی-جویی سرشتین ماست که می خواهد ما تکنوپولیک شویم.
اگر به یکی بگوییم که جهانی نشو، در حقیقت به او گفته ایم به جای آسانی ، سختی را برگزین!!!

پارسیگر
Spehr نوشته: بله سپاس
پس اکنون که فنداوری در همه گوی زمین فراگیر شده است. همه مردم فرهنگهای خودشان را دارند یواش یواش از دست می دهند.
فن سالاری بر همه دیگر فرهنگهای بومی چیره شده است. مردم در همبود Geselschaft های گوناگون، آغاز کرده اند به این پرسش روبرو شوند که: آیا سنتها و آیینها و فرهنگهای ما باید پا برجای بمانند؟ مردم با دیدن سودمندی های فنداوری به شدت فرهنگهای بومی خود را زیر پرسش می برند. و خواهی نخواهی در این رویارویی پیروزی از آن فنداوری و فن سالاری است . برای همین فرهنگهای بومی دارد از میان می رود.
پارسیگر

چند نکته:
١- چیزهای خوب خود به خود فراگیر نمیشوند (خوب بودن یک چیز ≠ فراگیری آن چیز)

٢- چیزی دست مردم نیست, گرچه در پندار اینجور به دیده بیاید: در روند فرگشت, کشوریکه
هر چه بیشتر به زیرساختهایِ تکنولوژیک روی نیاورد خود به خود نابود میشود (= بایستگی, نه دلبخواهی)

٣- فرهنگ جهانیِ کنونی خوب و بارها بهتر بار از فرهنگ‌هایِ بومی است, اگر که پایستگی داشت.
همانجورکه تکنولوژی‌هایِ کنونی خوب و کارآمد هستند, اگرکه مایه‌یِ نابودی در بلندزمان نمیشدند.
صفحات: 1 2 3