Nonprofits in Japan help get out into the open | The Japan Times
In Japan, roughly 700,000 individuals are in a state of hikikomori, according to government figures released in July 2010. Their average age is 31. The oldest among them, known as the “first-generation hikikomori,” are now in their 40s, having isolated themselves from almost all human contact for more than 20 years. Then there are the borderline cases, the 1.55 million people the government finds are more or less on the verge of shutting themselves up in their rooms.
Hikikomori - WiKi
هیکیکوموری (به ژاپنی: ひきこもり or 引き籠もり, Hikikomori) واژهای ژاپنی است که به کسانیکه بیاندازه گوشهگیر و افسرده باشند گفته
میشود. هیکیکوموری در واژه به معنی کناره گرفتن است. هیکیکوموری را در پارسی «توزی» می گویند. کسانی که از بیخ و بن از همبود خود بریدهاند.
پارسیگر
Mehrbod نوشته: همانجورکه تکنولوژیهایِ کنونی خوب و کارآمد هستند, اگرکه مایهیِ نابودی در بلندزمان نمیشدند.
نمیشوند ! انقدر بد بین نباشید .
فرض کنید به جای اینکه یک سری روبات بسازیم که با هوش مصنوعی و قدرتشان بزنند پدر ما را در بیاورند ! از خودمان سایبورگ بسازیم .
یعنی یک نیمه پُر لیوانی هم هست .
Anarchy نوشته: خب ذات بشر چی هست ؟ اگر یک چیز ثابت هست چرا فرهنگ ها و رسومات مختلف میبینیم در جوامع مختلف ؟
خب چیزی که از طبیعت برآمده.
بطور مثال انسان ذاتا آزادی طلب است.
چون در طبیعت عمدتا اینطوره.
موجودات اکثرا از درجهء قابل توجهی از آزادی برخوردار هستند.
آزادی در مکان و روش زندگی، آزادی در مالکیت و در اختیار درآوردن ولو با زور و خشونت! حتی آزادی در عرعر کردن!! (حالا به هر دلیلی میخواد باشه).
فرهنگ و رسومات هم چیزی جدای از همین طبیعت که از مغز و افکار پیچیدتر ما بعنوان ابزار استفاده کرده نیستن.
اشکال مختلف و تنوعشون هم تاحد زیادی تصادفی و سطحی و ظاهریه.
نهایت اکثر اینها هدفهای مشابهی داشتن.
طبیعت به موجودات قویتر/برتر پاداش میدهد.
یک موجود قویتر میتواند قلمرو بزرگتری را در اختیار بگیرد، با ماده ها آمیزش کند، بهتر و راحتتر غذا بخورد، ...
در نظامهای انسانی نیز، بطور ناخودآگاه هم که شده، انسانهای قویتر/برتر این گرایش و احساس این حق را میکنند.
در یک نظام سرمایه داری بخشی از این مسئله بصورت خودکار لحاظ میشود. یعنی انسانهایی که خود را قویتر/باانگیزه تر/با اراده تر/کوشاتر می یابند، امکان رسیدن به پاداش درخورشان را می یابند. البته نه همیشه و تضمین شده، ولی بهرحال جلوی این برتری جویی از آنها گرفته نشده است.
اما در یک نظام بطور مثال کمونیستی، این امکان یا نیست یا بصورت محدود شده تر و کنترل شده تری است؛ احساس آزادی و حق برتری داشتن، در اینطور نظامها قاعدتا باید برای افراد خاص کمتر باشد.
درحالیکه همین افراد هستند که خیلی از تغییرات و پیشرفت ها را موجب میشوند (هرچند ممکن است در مواردی مخرب هم باشند).
گفتم «حتی آزادی در عرعر کردن».
منظورم چه بود؟
منظورم این بود که حتی برای اعمال و رفتار احمقانه و زشت هم نباید محدودیت زیادی وجود داشته باشد و افرادی که میخواهند بتوانند درحد لازم و تاحدی که خطر و تجاوز جدی در حق دیگران نباشد، خودشان را تخلیه کنند.
همواره افرادی هستند احمق، نادان، پرخاشگر، ماجراجو، مغرور، خودنما و غیره.
در نظام اجتماعی باید راههایی برای تخلیه و ارضای این افراد هم وجود داشته باشد.
چون اگر بحث حقوق و اختیارات طبیعی هم بگذریم، اگر این افراد امکان تخلیه شدن نداشته باشند، در اجتماع به شکلهای مختلف اقدام به عقده گشایی و اختلال و ناهنجاری خواهند کرد.
نظامهای اجتماعی ای که جلوی این افراد را میگیرند، و راهی و جایی برای تخلیه و مشغول کردن آنها نگذاشته اند، این هزینه و خطر را به دوش خود میاورند.
بنده شخصا به این نتیجه رسیده ام که یکسری افراد همان بهتر است که با مشغولیت های احمقانه خودشان مشغول باشند و وقت و انرژیشان اینطور صرف بشود. اینطور بهتر است تا اینکه بروند و به جان اجتماع و دیگران بیفتند. حتی اگر ممکن است خودشان را به فاک بدهند، خب بگذار بدهند. با زور جلوی این افراد را گرفتن و سعی در کنترل یا تربیت و پیشرفت آنها، همیشه ممکن و عاقلانه نیست، و هزینه ها و خطراتی را نیز برای بقیه ایجاد میکند.
البته بنده همهء افرادی را که گرایشهای ظاهرا غیرعادی و احمقانه دارند تحقیر نمیکنم. نه شاید واقعا بعضی هم به دلایل قابل توجیهی گرایشهای خاصی دارند. بهرحال باید به این افراد هم حق داد.
تمام افراد نمیتوانند در یک سطح و خلق و خو باشند.
بعضی برترند، بعضی پست ترند، بعضی خاص و متفاوت هستند.
نظامهایی که سعی میکنند اجتماع و افراد را کاملا یکدست کنند و تحت کنترل و محدودیت های جدی قرار دهند، بنظر بنده عاقلانه نیستند.
همچنین فرهنگ ها.
شاید بعضی از فرهنگ ها بخاطر ترس و کنترل همین افراد و منافع شخصی بقیهء افراد اجتماع طراحی شده اند.
فرهنگ سازی هم تاحدی تاثیر دارد. بعضی وقتا زیاد بعضی وقتها کم.
بستگی به پارامترها دارد که چه وقت روی چه کسانی چقدر تاثیر داشته باشد یا نداشته باشد.
البته فکر میکنم ما سعی میکنیم توده ها و اکثریت را ملاک قرار دهیم دیگر! بحث افراد خاص به کنار.
بهرحال فرهنگ هم نمیتواند تحمیل و تلقین کامل شود و باید زمینه و پارامترهای دیگر هم بقدر کافی با آن هماهنگی داشته باشند.
هرچیزی بهرحال باید بر یک پایه های طبیعی و تعادل خودکار هم استوار باشد. وگرنه باید به زور نیرو و تصنعی آن را پیش برد و حفظ کرد. مادامیکه این نیرو و منبع دائمی انرژی هست، میتوان آنرا حفظ کرد، ولی بعدش به مرور نتایج آن ممکن است تحلیل بروند و حتی در مدت کوتاهی دچار فروپاشی شوند.
اینکه نظامهایی که به ذات موجودات و تعادل طبیعی نزدیکتر هستند ثبات بیشتری دارند، بنظرم بدیهی باشد بخصوص با این توضیحات اخیر.
هرچیزی هرچقدر ساده تر، خودکارتر، مستقل تر و بی نیازتر باشد، طبیعتا پایدارتر و بهینه تر و به صرفه تر است.
بطور معمول البته!
حالت پیشفرض.
یعنی مگر اینکه شرایط و دلایل و اسناد مخالفی در مورد خاصی موجود باشند.
سلام علیکم
نظر کنید فرهنگ سازی توسط ماهواره و اینترنت بر باد می رود. مثلا بیش از 35 سال است در نظام شکوهمند اسلامی فرهنگ احترام به دیگران و احترام به مردم کشورها توسط روحانیون ارجمند به مردم تعلیم داده شده بعد می بینیم در صفحه فیسبوک مسی فحاشی می کنند. 1400 سال است ایرانیان با مکتب اسلام از توحش بدر آمده اند و 35 سال است تحت تعلیم روحانیت بوده اند ولی می بینیم معدودی در عرصه سایبری به مسی توهین کرده اند. اگر فیسبوک نباشد شاهد چنین فحاشی ها نخواهیم بود. کاش دسترسی بانوان به فیسبوک قطع شود چون مثل استادیوم آزادی محل فحاشی شده.
ببینید همین فحاشی به مسی خودش حکمت ممنوع بودن تماشای فوتبال برای بانوان را تبیین می کند. ارزش های ما آسمانی است و باید با ممنوعیت دسترسی به فیسبوک از ارزش ها دفاع کنیم.
در مورد فرنگ سازی باید به فیلم سازی غرب اشاره کنیم. تلویزون کشورمان داشت سری جنگهای سن=تارگان را نشان میداد. قبل از فیلم نقدهای پر بار و قشنگ و حکیمانه ای داشت. می گفت در این فیلم اصلا خبری از ادیان و احکام نبود و نمادهای دینی معروف در آن نبود و همچنین انتقاد کردند که منجی کهکشان بجای اینکه توسط دین از قبل تعیین شده باشد یک جوان بی دین بود و ...
اینها همه فرهنگ سازی است که به هدف گمراه کردن ملت ساخته شده و همگان می دانند که منجی جهان آقا امام زمان است انشا الله با پیشرفت روز افزون تکنولوژی که در ایران داریم و با آن تکنولوژی هواپیمای قاهر 313 را به هوا فرستادیم با همان تکنولوژی جنگ ستارگان را ساخته منجی حقیقی جهان را معرفی خواهیم کرد.
Mehrbod نوشته:
Nonprofits in Japan help get out into the open | The Japan Times
In Japan, roughly 700,000 individuals are in a state of hikikomori, according to government figures released in July 2010. Their average age is 31. The oldest among them, known as the “first-generation hikikomori,” are now in their 40s, having isolated themselves from almost all human contact for more than 20 years. Then there are the borderline cases, the 1.55 million people the government finds are more or less on the verge of shutting themselves up in their rooms.
Hikikomori - WiKi
هیکیکوموری (به ژاپنی: ひきこもり or 引き籠もり, Hikikomori) واژهای ژاپنی است که به کسانیکه بیاندازه گوشهگیر و افسرده باشند گفته
میشود. هیکیکوموری در واژه به معنی کناره گرفتن است. هیکیکوموری را در پارسی «توزی» می گویند. کسانی که از بیخ و بن از همبود خود بریدهاند.
پارسیگر
چه شگفت و بامزه!
ولی با خواندن این داستان گوشه گیری به شیوه ژاپنی یاد یک جستار دیگر هم افتادم که شاید پیوند داشته باشد به همین گوشه گیری ژاپنی، شاید هم پیوند نداشته باشد.
خب تا اینجا دریافتیم که تکنولوژی مثل یک پادشاه جهانگشای است که با لبخند و نرمخویی همه را زیر چیرگی خود برده، و حتی فرهنگها را دارد دگرش می دهد.
او برای رسیدن به آماجهایش مانند دیگران از زورورزی بهره نمی برد ولی با همان گیرایی و رنگ و رخش(زرق وبرق) همیشگی دارد جهان را میگیرد.
ولی گرچه او بسیار نرمخوی به ظاهر مهربان هست ولی خیلی از ماها داریم میبینیم که او زیادی کامروا (موفق) است. او زیادی دارد بر زندگی ما ها اثر می گذارد.
و مثل این ژاپنی ها می خواهیم راه گریزی از چیره جویی او بجوییم. و همین گریز ما از فنداوری آغازی است برای پیدایش خیلی چیزها.
برای نمونه مردم، روی می آورند به پناه بردن به چیزهای ساده یا روستایی، برخی از مردم همیشه در آرزوی خوراکی ها و سبک زندگی های روستایی هستند.
یا پناه میآورند به نوستالژی و اندیشیدن در باره گذشته. همیشه برای بیشتر ماها گذشته چیز شیرینی است. " ای کاش آنروزها یک بار دیگر روی می داد!"
و یا روی می آورند به کناره گیری یا گوشه گیری. هرکسی دنبال پیدا کردن سرچشمه هایی پاک و ناب است که به این فرهنگ فنداوری آکیده نشده باشد.
نمی خواهم بگویم من از فنداوری بیزارم . ولی میگویم بسیاری از این "در جستجوی یک چیز ناب بودن ها" برگرفته از همین گریز از تکنولوژی است.
پارسیگر
Mehrbod نوشته: ٣- فرهنگ جهانیِ کنونی خوب و بارها بهتر بار از فرهنگهایِ بومی است, اگر که پایستگی داشت.
همانجورکه تکنولوژیهایِ کنونی خوب و کارآمد هستند, اگرکه مایهیِ نابودی در بلندزمان نمیشدند.
گمان می کنم، تکنولوژی در زمانه ما دست در دست سرمایه داری داده ، و ایندو با هم همدست شده اند.
شما اگر بخواهی در یک سرزمینی جلوی سرمایه داری را بگیری. سرمایه داران با آن رنگ و رخش تکنولوژی می آیند آوازه گری می کنند برای سرمایه داری.
و می گویند ببین فندآوری چه چیزهای دلربایی دارد ولی تو از آن بی بهره ای.
از سوی دیگر اگر جلوی تکنولوژی در همبودی گرفته شود، سرمایه داران برای پر کردن جیب خود، وادارند مردم را به فنداوری خوگر کنند.
مردم در همین ایران همش ماهنامه های اتوموبیل، موبایل می خرند.
و یا مجله آسیا و خلاقیت را می خوانند که چیزی جز تبلیغ دوربینهای دیجیتال، یا سردوش دیجیتالی ای که اگر آن را بر دوش استوار کنی، زیباتر می شوی!
یا شیر آب دیجیتالی که نیتراتها را می زداید. و .... . همه این گیرایی های تکنولوژی دستمایه ای است برای سرمایه داران.
مردم از روستاها یا سبک زندگی های ساده، روی می آورند به گیراییهای فندیک، و اینگونه هم فرهنگها دگرش می یابد، و هم سرمایه داری از رهگذر بیشتر کردن خریداران خود به نان و نوایی نو می رسد.
البته من نمی خوام بگم کومونیسم خوب است ولی سرمایه داری اینجوری کار می کند دیگه.
پارسیگر