11-08-2013, 01:47 AM
آلیس نوشته: من که درنیافتم روی سخن شما با من بود یا نه، ولی گفتمان من روی متدشناسی نبود! روششناسیحدس می زدم که روی سخنم با شما نباشد! و حال که می گویید برای یک "غیر علم" به نام معرفت شناسی ارزش قائلید مطمئن شدم. برای همین هم نقل قولی نیاوردم، اما شما در ابتدا جوری سخن گفتید که گویا با داشتن علم از هر آموخته دیگری بی نیازیم، و باسوادتر (=دانستن علوم بیشتر صرفا از لحاظ حجمی) بودن ماها را به رخ دکارت کشیدید، اما توجه نکردید که دکارت خودش معرفت شناس و روش شناس بود، و توجه نکردید که مطالعه تاریخ معرفت شناسی (که خودش از یونان باستان و به خصوص رساله ته تتوس افلاطون آغاز می شود)، خودش بخش مهمی از راهِ مطالعه معرفت شناسی است.
گفتمان جدایی[7] است که در زمینهی فلسفهی تحلیلی و ... بکار میرود و پیوندی به فلسفهی قدیم ندارد!
اگر فردید[8] شما این بود که برای رسیدن به معرفت باید دست به گریبان فلسفه شد سخن درستی است،
ولی فلسفهی "معرفتشناسی" که راه رسیدن به شناخت را نشان بدهد. برای نمونه مزدائیک[9] فلسفه
است، چراکه با روشهای معتبر (قیاس ارستویی و ...) کار میکند. در این کراننمایی[1]، فلسفه را شاخهای
از شناخت که بروی فرنودهای[10] آشکاره[11] و صرفا عقلانی تکیه میکند را میگویند. وانگهی من از ماهیت
"فلسفه" سخن گفتم نه فلسفه تحلیلی یا غیره و ذلک. یا بزبان دیگر فلسفهای که من گفتم مرده است با
هستی سروکار داشت نه روشهای هستیشناسی.
کراننمایی = تعریف ؛ کرانه[12] نمایی کردن
آشکاره = بدیهی