11-06-2013, 10:25 AM
Philo نوشته: دانایی، اخلاقی بودن را ایجاب می کند، و شناختن یک چیز (دانایی) برابر است با توانایی تعریف کردن آن چیز، و ما همه چیز را از قبل می دانسته ایم و فقط باید به روشی (دیالکتیک) این آگاهی را "بزاییم"، جز این سه جمله شدیدا مشکوک (و البته مهم به خاطر اثری که روی افلاطون گذاشتند)، میراثی از سقراط به دست ما نرسیده است، و این ها بسیار کم هستند.همینها البته در مقایسه با کل فلاسفهیِ قبل از سقراط که جمعن پیشاسقراطی نامیده میشوند چیز کمی نیستند، که خود این نامگذاری نشان دهندهیِ میزان تاثیر سقراط است مخصوصا در پرداختن او به اخلاق و عدالت و جامعه.
علت الهام بخش بودن سقراط و نیز دلایل اهمیت روش دیالکتیک او در کشف حقیقت نیز بر من چندان روشن نیست.
..............
پ.ن
من دیدگاه معمول درباره سقراط تاریخی را فرض گرفته ام. می دانید که آنچه از فلسفه سقراط به صورت مکتوب به دست ما رسیده، حاصل نوشته های گزنفون و افلاطون در این باره است که در برخی موارد با هم اختلاف و حتی تضاد دارند، و در اینکه در موارد اختلاف جانب کدام یک از گزنفون یا افلاطون را باید گرفت میان مورخان اختلاف نظر است. در این باره دیدگاه معمول این است که حق به جانب افلاطون است، چرا که گزنفون کمی خل و چل و ساده لوح بوده (البته مخالفان دقیقا به همین دلیل معتقدند که گزنفون آنقدر باهوش نبوده که بخواهد فلسفه سقراط را تحریف کند). همچنین میدانید نوشته های افلاطون به شکل گفتگو هستند و در همه آنها سقراط نقش سخنگوی اصلی را دارد و مطالب مهم فلسفی را در بحث با دیگران پیش می برد. در این باره که چه مقدار از نوشته های منتسب به سقراط، از زبان سقراط واقعی بیان شده باشد باز میان پژوهشگران اختلاف هست. برخی معتقدند همه این سخنان متعلق به سقراط است و افلاطون تنها شارح و گزارش نویس بوده، برخی معتقدند هیچ کدامشان از سقراط نیست، و برخی به یک چیز میانه معتقدند، که این آخری همان دیدگاه معمول درباره سقراط است.
منابع ما هم دربارهیِ یونان باستان محدود هستند و هر نوشتهای مغتنم، علاوه بر گزنفنون که با وجود ظاهر نوشتههایش بگمان من فرد داناییست و با توجه به جو و ملاحظات سیاسی سخن میگفته و اختلافات در نوشتههایِ او با رسالات افلاطون لزومن به معنی تناقض و تحریف حقیقت نیستند؛ و البته ما برای شناخت سقراط نمایشنامهیِ "ابرها" از آریستوفان را هم داریم که آنهم در جای خود ارزشمند است.اگر ما پیچیدگی جامعهیِ یونان آن زمان و این حقیقت که سقراط نهایتا در دادگاه محاکمه و محکوم به مرگ شد را در نظر بگیریم، میبینیم چرا نوشتههایِ گزنفنون میتوانند در نظر ما این اندازه عجیب بنظر برسند.
من البته گفتم سقراط را الهام بخش میدانم، این بیشتر به منش او برمیگردد وگرنه اگر بخواهیم اثر او را در فلسفه با کانت، دکارت، هیوم یا ویتگنشتاین یا... مقایسه کنیم شاید همانطور که گفتید قابل مقایسه بنظر نرسد.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound