11-03-2013, 09:56 PM
homayoun نوشته: اره ولی خیلی ها میگویند به جای میباشد بگویید است :D بن هم میشه باش . باشیدن نداریم :D بودن درسته
[TABLE]
[TR]
[TD][TABLE]
[TR]
[TD]از واژه نامه یِ دهخدا:
[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD][/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: dictionaryfootnote justifytext"]باشیدن . [ دَ ] (مص ) بودن . (ناظم الاطباء) : در تنها باشیدن وسواس غلبه کند. (کیمیای سعادت ). با چنین امانت مغفل زیستن و بیکار باشیدن ظلومی باشد و جهولی . (کتاب المعارف ). و این مصلح باشیدن اهل ایمان و سلامت باشیدن اهل ایمان از غفلت و معصیت بوی آن آب ایمان است . (کتاب المعارف ). || ایستادن . توقف کردن . ماندن . (آنندراج ). منزل کردن . اقامت داشتن . اقامت کردن . مقیم شدن . زیستن . (ناظم الاطباء) (شعوری ) : و علی بن الحسین بغرب رفت و سیزده ماه آنجا باشید. (تاریخ بخارای نرشخی ص 102). و آن را کوشک مغان [ به بخارا ] میخوانند و آنجا مغان باشیده اند. (تاریخ بخارای نرشخی ). و از بعد آن یکسال عمرولیث بنیشابور باشید غمناک و اندوهگین و پشیمان . (تاریخ بخارای نرشخی ص 105). و امیراسماعیل سه روز آنجا باشید. (تاریخ بخارای نرشخی ص 106). گفتند جوانی است صاحب وجد، و حالتی دارد و ریاضتی شگرف میکند، ابراهیم گفت مرا آنجا برید تا او را ببینم . ببردند. جوان گفت مهمان من باش ، تا سه روز آنجا باشید و مراقبت حال آن جوان کرد. (تذکرة الاولیاء عطار).
مرا تا بود امیدی که داری شاد باشیدم
چو دانستم که با خوی تو کار افتاد من رفتم .
سیف اسفرنگ .
و اکثر اوقات که حضرت خواجه در قصر عارفان میبودند در آن حجره می باشیدند. (انیس الطالبین نسخه ٔ خطی مؤلف ص 45). خواجه فرمودند که اینجا مصلحت باشیدن نیست زود عزیمت راه حج کردند. (انیس الطالبین ص 107). چند روز در بخارا باشیدم و بضرورت بطرف نسف با اندوه و بار و قبض عظیم متوجه شدم . (انیس الطالبین ص 130). آنگاه سلطان اشارت کرد که این مرد را بخانه ٔخود گسیل کنند که من بعد باشیدن او در اینجا مصلحت نیست . (دولتشاه در شرح حال ذوالفقار شیروانی ). || شدن . صیرورة. (فرهنگ شعوری ج 1 ص 180). || در فرهنگ ناظم الاطباء بمعنی پایمال کردن و پاسپردن نیز آمده است اما این معنی مخصوص آن فرهنگ است .
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD][/TD]
[/TR]
[/TABLE]