11-01-2013, 07:09 PM
Aria Farbud نوشته: سپاس مزدک گرامی از پاسخ درخورتان،چم زامیدن، همان راهنمایی کردن و بردن چیزی بسوی آماج میباشد
زام . (اِخ ) نام شهری بوده از ولایات شادیاخ که اکنون به نیشابور مشهور شده و زام را معرب کرده جام خواندند و بدین نام معرب معروف است و شارح قاموس و سمعانی و حمویه چنین نوشته اند و شیخ احمد جامی شهیر آن شهر است و مؤلف گوید شاید سام بوده و زام شده چه سین و زاء در فارسی بیکدیگر تبدیل می یابد مانند ایاس و ایاز یا از بناهای زاب پادشاه ایران و با به میم تبدیل یافته باشد. (آنندراج ). سمعانی آرد: زام و باخرز دو قصبه اند که هر دو را جام نام نهاده اند و زام نیز گفته شده است و اصح آن است که باخرز قصبه ای است جداگانه . (از انساب سمعانی ). یاقوت گوید: یکی از شهرستانهای نیشابور و قصبه ٔ (مرکز) آن بوزجان است . این همان شهر است که آن را جام نیز گفته اند زیرا که مانند جام آبگینه گرد و سبز است . زام (جام ) مشتمل بر 80 قریه است و این را ابوالحسن بیهقی گفته است . (از معجم البلدان ). و رجوع به جام شود. دهخدا
آیا چمِ واژه یِ زام دانسته شده است؟
پس فرا- زام / فرازامیدن =(فرزافتن) همان رسیدن به آماج و پیشتر و
بیشتر راهبردن استکه این را هم میتوان به به پایان بردن و هم به کامل
کردن کار و راه و ... (رسیدن به آماج ) برگردان نمود.
•
From: Nyberg
[ATTACH=CONFIG]2836[/ATTACH]
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد