10-25-2013, 03:14 PM
Mehrbod نوشته: نزدیکترین برابرهای انگلیسی این واژگان را میدهید @مزدك بامداد گرامی:کارا Wirksam effective (کاری)کارا
کارایی
کارآمد
کارآمدی
راندمان
کژکار
پارسیگر
کارایی Wirksamkeit {f} effectuality; effectivity
کارآمد --- wirkungsvoll, Leistungsfähig -skilled, efficient
کارآمدی skill, efficiency (كفایت ، عرضه)
کارآمد | لغت نامه دهخدا
آنکه کارها را به نیکوئی انجام دهد. آنکه کار داند، گوئیم : مردی یا زنی کارآمد است
:
بجز فرهاد کورا تیشه ٔ آخر بکار آمد
به این فرزانه ده یک مرد کارآمد نمی آید.
راندمان -->راندمان خودش فرانسه است و همان بازده در پارسی output, [machinery.] efficiency
کژکار : misdeed ( سوء عمل) + (Missetat + Missetäter) a wrongdoer
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد