10-20-2013, 05:01 PM
والاترین انگیزهای که برای توجیه ترولبازی ارائه میشود آنست که هرکه گفتگو در اینترنت و مباحث مجازی را بیش از اندازه جدی میگیرد و بابت آنها خشمگین یا هیجانزده میشود شایستهی دست افتادن است تا شاید درونتهی و بیهوده بودن چنان موقعیتی را درک بکند. نزد غربی جماعت که برای هر عادت، علاقه، ایدئولوژی، جهانبینی و طرز تفکر یک انجمن، نهاد، مجمع و گروه محلی وجود دارد و فرد مشتاق به بحث و گفتگو پیرامون هر موضوعی میتواند در جهان واقعی کسی را برای همصحبت شدن به نحوی بسیار جدی بیابد، شاید بتوان اقدام برای تمسخر کسانی که گفتگوی آنلاین را چنان جدی میگیرند که بابت نتیجهی آن ساعتها زمان میگذارند را درک کرد، در مدیای فارسیزبان اما، که تنها محیط موجود برای بیان آزادانهی عقاید بیترس از مجازات شدن اینترنت است، ترولبازی چیزی فراتر از عقدهپراکنی نوجوانی فاقد حرفی برای گفتن که میخواهد خود را قاطی بزرگترها بکند، یا طرفی از بحث که در حال شکستی مفتضحانه است و قصد انحراف اذهان از این افتضاح را دارد نمیتواند باشد. ما اگر این گفتگوهای اینترنتی را جدی نگیریم، چه چیز را جدی بگیریم؟ بحثهای ثقیل فلسفی داخل تاکسی را؟ پس این توجیهات درست نیست.
من اما پی بردهام که انگیزهی حقیقی ترولبازی تنها برآوردن اشتیاق به دگرآزاری در شخص ترولباز است. در مردمآزاری لذتی هست بس عمیق! ترول هم روشی است برای کسب همین تذلذ، بدون بهایی که اغلب برای چنان لذتی در جهان واقعی خواهید پرداخت. مردمآزاری اینترنتی(و زیرمجموعهی طبیعی آن، ترولبازی)چه بسی حد نهایت عمل سادیستی باشد، زیرا در آن شکنجهگر ناگزیر به تماشای عذاب قربانی خود و به نوعی مشارکت در آن نیست. فوکو میگفت که شکنجهگر از نظر روانی به اندازهی شخص در حال شکنجه در عذاب درگیر است. در اینترنت اما عواقب آزار و اذیت شما مستقیما قابل درک نیست، تنها سرآغاز آن، که هیجانانگیزترین و جذابترین بخش آنست را میبینید، و بعد شخص آزاردیده میماند و گرفتاریاش. به مثال زیر بنگرید:
[ATTACH=CONFIG]2717[/ATTACH]
در این موقعیت شخصی که صفحهی فیسبوک خود را باز گذاشته در حضور جمع تحقیر و شکنجه میشود، برای LULZ. بیشتر کسانی که در این موقعیت قهقه میزنند و به بدختی کسی که او را نمیشناسند میخندد، در زندگی شخصی احتمالا آدمهای مقید و پایبند و شریفی هستند، اما ناشناسی در اینترنت به وضعیتی میانجامد که در آن پیرامون بچهبازی داستانسرایی کردن در صفحهی شخصی دیگران به نظر همه خنده دار میآید. اینرا پیشتر در «بوی گند پیاز» هم نوشته بودم، که ما گویا در اینترنت با نوعی «اثر لوسیفر» روبرو هستیم که طی آن شخص هرگونه پایبندی اخلاقی که در زندگی حقیقی خود دارد را موقتا فراموش میکند.
من اما پی بردهام که انگیزهی حقیقی ترولبازی تنها برآوردن اشتیاق به دگرآزاری در شخص ترولباز است. در مردمآزاری لذتی هست بس عمیق! ترول هم روشی است برای کسب همین تذلذ، بدون بهایی که اغلب برای چنان لذتی در جهان واقعی خواهید پرداخت. مردمآزاری اینترنتی(و زیرمجموعهی طبیعی آن، ترولبازی)چه بسی حد نهایت عمل سادیستی باشد، زیرا در آن شکنجهگر ناگزیر به تماشای عذاب قربانی خود و به نوعی مشارکت در آن نیست. فوکو میگفت که شکنجهگر از نظر روانی به اندازهی شخص در حال شکنجه در عذاب درگیر است. در اینترنت اما عواقب آزار و اذیت شما مستقیما قابل درک نیست، تنها سرآغاز آن، که هیجانانگیزترین و جذابترین بخش آنست را میبینید، و بعد شخص آزاردیده میماند و گرفتاریاش. به مثال زیر بنگرید:
[ATTACH=CONFIG]2717[/ATTACH]
در این موقعیت شخصی که صفحهی فیسبوک خود را باز گذاشته در حضور جمع تحقیر و شکنجه میشود، برای LULZ. بیشتر کسانی که در این موقعیت قهقه میزنند و به بدختی کسی که او را نمیشناسند میخندد، در زندگی شخصی احتمالا آدمهای مقید و پایبند و شریفی هستند، اما ناشناسی در اینترنت به وضعیتی میانجامد که در آن پیرامون بچهبازی داستانسرایی کردن در صفحهی شخصی دیگران به نظر همه خنده دار میآید. اینرا پیشتر در «بوی گند پیاز» هم نوشته بودم، که ما گویا در اینترنت با نوعی «اثر لوسیفر» روبرو هستیم که طی آن شخص هرگونه پایبندی اخلاقی که در زندگی حقیقی خود دارد را موقتا فراموش میکند.
زنده باد زندگی!