10-16-2013, 05:21 PM
یک نکته ای درباره آزادی بیان هست.
گاهی بیان کردن یک سخن به مثابه انجام دادن یک عمل است.
مثلا وقتی من بگویم: من هیتلر را محکوم می کنم، همزمان دارم عملِ محکوم کردن را هم انجام می دهم.
یا وقتی بگویم من شما را تحسین می کنم همزمان دارم عمل تحسین کردن را هم انجام می شوم.
یا وقتی فی المثل به یک سیاهپوست بگوییم "کاکاسیاه"، داریم "نژادپرستی" می کنیم.
سخن من این است که گاهی مرز میان "عمل" و "سخن" چندان روشن نیست، و این موضوع، لااقل در ظاهر، ایده "آزادی بیان مطلق" را با مشکل مواجه می کند.
گاهی بیان کردن یک سخن به مثابه انجام دادن یک عمل است.
مثلا وقتی من بگویم: من هیتلر را محکوم می کنم، همزمان دارم عملِ محکوم کردن را هم انجام می دهم.
یا وقتی بگویم من شما را تحسین می کنم همزمان دارم عمل تحسین کردن را هم انجام می شوم.
یا وقتی فی المثل به یک سیاهپوست بگوییم "کاکاسیاه"، داریم "نژادپرستی" می کنیم.
سخن من این است که گاهی مرز میان "عمل" و "سخن" چندان روشن نیست، و این موضوع، لااقل در ظاهر، ایده "آزادی بیان مطلق" را با مشکل مواجه می کند.