09-13-2013, 11:25 AM
سلمانی = آرایشگر، پیرایشگر
در برخی جاها نوشته اند که چون گویا سلمان پارسی موهای محمد را میتراشیده،
به آرایشگر سلمانی گفته اند، که این نادرست است. خود عرب هم به آرایشگر
سلمانی نمیگوید. همچنین، بنمایه ی استواری برای انیکه کار سلمان موتراشی
محمد بوده در دست نیست. چنان که ما میدانیم او آدمی آشنا به فند هنداسگری
ارتشتاری بوده ( مهندسی ارتش)، میتوانسته خندق و منجنیق بسازد و آرایش
سپاهیان را میدانسته بگونه ایکه در جنگ بدر با آرایش ارتشتاری که در ایران یاد
گرفته بود، توانست گروهی اندک را به گروهی بیش تر، چیره سازد ولی از هنر
آرایشگری او گواهی استوار در دست نیست. (ارتشتاری = نظامی)
این واژه ی سلمانی هم بنگر میاید که ، واژه ی کهنی نیست و شاید از زمان
فرمانروایی صفویان این روا شده باشد و آنهم در میان شیعیان، و داستان آن
باید این باشد که شیعیان برای نشان دادن شیعه گری خود، موی سر خود
( و فرزندان پسر نوزاد خود) را میتراشیده اند، تا گرفتار قزلباش نشوند که
سنی ها را میکشتند و می ارزدند. چرا که حدیث ( بگفته مجلسی) میگوید
که علی پس از مرگ محمد گفت که هر کس که می خواهد با من بیعت کند،
سر خود را تراشیده و نزد من اید و تنها سه تن این کار را کردند که پرآوازه ترین
آنها، سلمان پارسی بوده. در گزارش ها هم آمده که شیعیان عراق، نخستین
بار موی فرزند خود را در کنار گور سلمان در شهر "سلمان پاک" میتراشند و
بدینگونه او را همانند سلمان (=سلمانی) میسازند و بدین گونه پیمان خود
را با علی میبندند .. پس زمانی که میگفتند " او را سلمانی کن" برابر این
بوده که همچون سلمان سر خود را ( از ته?) بتراشد تا شیعه ی علی شود.
و کم کم این واژه " مانند سلمان کردن" شده نام " کسی که موهارا میتراشد" !!
•
[ATTACH=CONFIG]2386[/ATTACH]
در برخی جاها نوشته اند که چون گویا سلمان پارسی موهای محمد را میتراشیده،
به آرایشگر سلمانی گفته اند، که این نادرست است. خود عرب هم به آرایشگر
سلمانی نمیگوید. همچنین، بنمایه ی استواری برای انیکه کار سلمان موتراشی
محمد بوده در دست نیست. چنان که ما میدانیم او آدمی آشنا به فند هنداسگری
ارتشتاری بوده ( مهندسی ارتش)، میتوانسته خندق و منجنیق بسازد و آرایش
سپاهیان را میدانسته بگونه ایکه در جنگ بدر با آرایش ارتشتاری که در ایران یاد
گرفته بود، توانست گروهی اندک را به گروهی بیش تر، چیره سازد ولی از هنر
آرایشگری او گواهی استوار در دست نیست. (ارتشتاری = نظامی)
این واژه ی سلمانی هم بنگر میاید که ، واژه ی کهنی نیست و شاید از زمان
فرمانروایی صفویان این روا شده باشد و آنهم در میان شیعیان، و داستان آن
باید این باشد که شیعیان برای نشان دادن شیعه گری خود، موی سر خود
( و فرزندان پسر نوزاد خود) را میتراشیده اند، تا گرفتار قزلباش نشوند که
سنی ها را میکشتند و می ارزدند. چرا که حدیث ( بگفته مجلسی) میگوید
که علی پس از مرگ محمد گفت که هر کس که می خواهد با من بیعت کند،
سر خود را تراشیده و نزد من اید و تنها سه تن این کار را کردند که پرآوازه ترین
آنها، سلمان پارسی بوده. در گزارش ها هم آمده که شیعیان عراق، نخستین
بار موی فرزند خود را در کنار گور سلمان در شهر "سلمان پاک" میتراشند و
بدینگونه او را همانند سلمان (=سلمانی) میسازند و بدین گونه پیمان خود
را با علی میبندند .. پس زمانی که میگفتند " او را سلمانی کن" برابر این
بوده که همچون سلمان سر خود را ( از ته?) بتراشد تا شیعه ی علی شود.
و کم کم این واژه " مانند سلمان کردن" شده نام " کسی که موهارا میتراشد" !!
•
[ATTACH=CONFIG]2386[/ATTACH]
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد