08-30-2013, 04:42 PM
مزدك بامداد نوشته: نکته ای که فراموش کردید این است که خرد و مغز آدمی که دستگاه همان خردورزی است، خودش فراورده آروین ژنتیک (فراگشتیک) میلیونها سال (feed & feedback = natural selection= try & fail) است. یا همان چکیده ی آروین زادمان ها. به زبان دیگر، ما هیچ چیز دیگری جز آروین برای شناخت در دست نداریم و چیزی که آروین آن بر پاد "خرد" ما باشد، نیاز به بررسی دوباره و بازبینی در "خرد" ما دارد. از اینروست که هیچ نگره ی هرچند برجسته و استوار مزدائیک را هم قانون نمیشـُمارند، مگر اینکه دستکم یکبار در آزمون و آروین پاسخگو باشد. تا زمانی که کژی نور را در گذر از کنار خورشید اندازه نگرفتند، نگره ی انشتین را که میدان گرانش، توانایی خمش اسپاش (space) و نور را دارد، نپذیرفتند. خرد هم میگفت که چگونه اسپاس میتواند خم شود؟ هنوز هم بسیاری از مردم توان دریافت نگره های انشتینی را ندارند چون بر پاد "خرد" آنهاست!
هر یافته ذهنی به قول برتراند راسل باید بر امور واقع (fact) استوار باشه. اگر فرمولی منطبق بر امر واقعی (فکتی) نباشه اون فرمول به کارِ بشر نمیاد. اگر غیر از این بود هر فرمولی میتونست برای خودش در علوم راهی باز کنه. ولی تنها اونهایی که ما به ازاء عینی داشته باشند پذیرفته میشوند.
از طرفی هم شما قبول دارید که در پاره ای موارد نخستین ابزار تشخیص عقل و خرد هست و مشاهده در مرحله بعدی قرار میگیره. عرض من هم همینه. از مقدمه پاراگراف قبلی این منظور رو داشتم که نشان بدم من ابدن قصد ندارم بگم که فکر و پنداشت انفرادن میتونند در جاهایی راه حل باشند. بر این پایه این نتیجه که روش کار شناخت ابتدا به آروین درآمدن پدیده یا محصولات اون پدیده هست باطله. پس اگر کسی بیاد بگه خدا هست، ولی دلیلی براش نداشته باشه ما نمیتونیم بگیم خدا نیست، البته بار اثبات بر دوش اوست و شکی در این نیست. ولی موضع منطقی تر اینه که تا زمان اثبات وجود یا اثبات عدمش لاادری باقی بمونیم. اثبات عدم هم با توجه به تعاریف آن موجود مورد ادعا باید صورت بگیره.
[COLOR="royalblue"]
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
[/COLOR]جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی