08-24-2013, 09:25 AM
Mehrbod نوشته: هر آینه, گرچه رویکرد را وارونه آوردید — کسانی که میخواهند تکنولوژی پیشرفت کند باید بیرون از زمین آنرا بیانجامند, نه وارونه و کسانیکه نخواستند را از زمین به یکجای دیگر روانه! کنند —, ولی با چشپوشیِ آن, بمانند بالا میتواند دید که این تنها یک فانتزی یا رویکردِ خام بیشتر نیست.دلایلی که اوردید باعث شد تا من به گفته شمارویکرد وارونه را پیشنهاد کنم.تعداد کسانی که برای ما قابل توجیه نباشند بسیار بیشتر از انست که بتوان یک همچین سیستمی برای انهاراه انداخت و ان ها را به فضا فرستاد.من نیات خیرخواهانه شما درک میکنم اما مقصود من از بیرون بردن افراد از زمین مردم عادی نیست.بیشتر شامل دانشمندان و تکنیسین هایی است که این موضوع را درک میکنند و میخواهند کناربکشند.بنابراین لازم نیس دل نگران این باشیم که همه را میتوان قانع کرد یا نه.تنها چون نمیتوان برای این نوع زندگی به چندتا دانشمند!اکتفا کرد باید سعی کرد که در همه نوع قشر اجتماعی و شغلی به اندازه کافی طرفدار پیدا کردتا بتوان بیرون از اینجا مدتی دوام اورد.البته من گمان نمیکنم پروژه ای این چنینی را به تنهایی این قشر بتوانند پیش ببرند برای ان نیاز به کمک بهترین تکنیسین ها داریم. که به نظرم دشواری مادروهله اول است که چطور دیگران را قانع کرد به ماکمک کنند.از انجایی که اینکار ماهیچ سودی برای انها ندارد.یک راه متوسل شدن به خشونتی! است که ازخود کازینسکی هم مشاهده کردیم.به هرحال به نظرم بقای نسل انسان های پیشرو درعلم ارزش چنین رویکردی را دارد که بخاطرش چند انسان عادی اینجا وانجا فدا شوند.هرچند که بگویید مانمیخواهیم بقای ارزش های انسانیمان رابرکشت و کشتارو نقض همین ارزش ها بنانهیم
برای اینکه به خام بودن و پیادهساختنی نبودن آن پی ببرید, از خود اتان این پرسش ساده را بکنید:
آیا من در جایگاه onali, میتوانم راه افتاده و این رویکرد اندیشیده شدهیِ خوبِ خود ام را پیاده سازی کنم یا در ترازی[8] جهانی بپذیرانم؟
پاسخ به آن با کمابیش همیشه خیر میباشد (مگر آنکه بمانند بختآزمایی, شانسی شما تاثیرگذار بزرگی باشید). توان من یا شما در گسترش و راستادهی
چنانکه گفتهایم, اگر در بهترین و مردمسالارترین همبودِ[17] شدنی هم باشید, از یک رای ناچیز فرا نمیرود.
Mehrbod نوشته: شما در همین یک خط گفتگو آن چه را دارید که انسانی است و باید همواره نخستین و مِهندترین[25] چیزی باشد که همهیِ ما به آن میاندیشیم.اگر منظورتان از این گفتارها و دومقایسه سیستم کمونیسم و کپیتالیسم اینست که درهرحال درزندگی اجتماعی ،انسان در هرزمان و هرکجایی که باشدخواه ناخواه دراثر فرگشت زیرکنترل تکنولوژی قرار خواهد گرفت و این مسیری است که باید طی میشد.بنابراین پیشنهاد کازینسکی نیزتحت عنوان بازگشت به دوران ماقبل ماشینی شدن نیز بیهوده است.درانصورت بگمانم هیچ راهی جز سرسپردن به ایندهای که توصیف کردیدوجود ندارد.
آماج[26] ما از پیشرفت چه باید باشد؟ آیا جز این است که کیفیت زندگی امان را بالا برده و ارزشهایی که انسانی میدانیم — و نمیتوانیم بدرستی آنها را فرمولیزه کنیم — را پـاسداریـم؟
هر آینه, چنین چیزی در واقعیت کار نمیکند. در واقعیت ما سرمایهداری را نداریم, چون آدمها آنرا از دیدگاهی انسانی بهتر یافتهاند (سرمایهداری و ارزشهایِ انسانی شوخی خوبی است), در واقعیت ما سرمایهداری داریم زیرا که بهتر از کمونیسم و دیگر شیوههایِ همسان خود "کار کرده" و «مایهیِ پیشرفت» میشود.
چرا «مایهیِ پیشرفت» شدگیِ یک سیستم کشورگردانی از بیخ مهند است؟ یک آزمایش اندیشیک ساده کنید:
دو کشور را داریم, یکی میکوشد به ارزشهایِ انسانی پایبند باشد (بگوییم کمونیسم), دیگری میکوشد به ارزشهایِ پیشرفت و فرآوری[27] (progress and development) پایبند باشد (= کپیتالسیم).
پس از چند سال, کشور دومی با زیر پا له کردن آدمهای بیشمار, پیشرفتهایِ اقتصادی و بازرگانی شگرفی کرده و جمعیت بسیار بیشتری را در خود گردآورده و همچنان فرایند پیشرفت و بزرگیِ آن تندا[28] خواهد گرفت.
هر آینه در همسنجیِ[29] آن, کشور کمونیست زمانیکه نتوانست با کشور سرمایهدارِ "پیشرفته" همآوردی کند, روز به روز از شانس فرازیست[30] اش کاسته شده و اقتصاد اش بسوی نداری و بیپولی و کیفت زندگی مردم اش کاهیده و شانس بجاماندگی اش به 0 مینزدیکد[31].
اینکه در برخی زمینهها, بنمونه اینکه میبینیم مردمسالاری (democracy) دوشادوش تکنولوژی پیش رفته است برای این نیست که ارزشهایِ انسانی در مردمسالاری والا شناخته شده و پس پیادهسازی شدهاند, برای این است که کشورهایی که مردمسالاری نداشتهاند (همچون ایران) توانایی همآوردی نداشته و از میدان بدر شدهاند و خواهند شد.
پس,
راستادهندهیِ تکنولوژی نه ارزشهایِ انسانی, بساکه نیازهای تکنولوژیک میباشند.
زمانیکه این راستادهندهیِ زیرین و نهان را بازشناختید, میتوانید ببینید که خواستهیِ من و شما,
ارزشهایِ من و شما و رویهمرفته همهیِ آنچه من و شما میخواهیم هیچکدام هیچ ارزشی ندارند مگر آنکه با ارزشهایِ تکنولوژی سازگار باشند —> ابرسازوارهیِ[32] خودراستادهنده
بهمینسان بهترین شیوهیِ کشورگردانی برای سیستم تکنولوژیک بر پادِ آنچه شاید خاموار به ذهن بیاید, حکومتی تمامیتخواه یا دیکتاتوری نیست, بساکه دموکراسیِ آزاد و مردمی است. شیوهای که سیستم تکنولوژیک
از همه بیشتر برای جوانان میپسندد کسانی پیرو و فرمانـبُـردار نیست, بساکه جوانانِ ساختارشکن و پرانرژیای است که
میخواهند از الگوها و بندهایِ کهنهیِ پیرامون[23] اشان فرارفته و در رویکردهایِ خود نوآور[33] باشند.
برخی از ارزشهایِ بالایِ سیستمِ تکنولوژیک:
پیشرفت (به هر بهایی[34]): این یکی را خوب به یاد بسپارید و ببینید که چه اندازه کاربرد واژگان «پیشرفت», «تولید», "advancement", "production" و از همه بیشتر "progress" و "development" را روزانه پیرامون خود میبینید و میشنوید.
نوآوری
آزادی (در دموکراسی فرایند پیشرفت بس آسانتر و تندتر است تا در بگوییم دیکتاتوری)
ساختارشکنی
...
اما به نظرم میتوان از همین تکنولوژی استفاده کرد و تاهرحدی که مقدور است دران انرژی لازم برای کندوکاو در فضا قرار داد تا سیاره ای قابل سکونت پیدا شود،پایه های زندگی طبیعی رابا کمک همین تکنولوزی بنانهاد سپس ان را دور ریخت.درنظر بگیرید اکنون وصعیت ما با چند هزار سال پیش متفاوت است.ما از اینده این تکنولوژی مطلعیم و میتوانیم در این زمینه برخلاف گذشته که در این گرداب نااگاهانه فرو افتادیم و اینده خود را دست احتمالات دادیم اگاهانه تر برخورد کنیم.تنها بایدجامعه ای طراحی کردکه بعد از پایه گذاری توسط تکنولوژی به ان بی نیاز باشد