08-10-2013, 06:39 PM
undead_knight نوشته: من سرچ کردم انگار به شاعری به نام "الهام دیداریان" منتسب شده،البته تکرار در منابع فارسی هیچ دلیل خوبی برای اطمینان نیست:))البته به نظرم قضیه دلارا بیشتر به خاطر اضافه کردن به گیرایی و جذابیت شعر بوده نبایدجدی گرفت ، من فکر میکردم این شعر رو باید یک مرد گفته باشه ،به همین دلیل از هر بهانه ای استقبال میکنم، بله اقا این روزا به تن ماهی هم نمیشه اطمینان کرد.

ایرج:اقوال پر از مکر و فسون تو چه شد؟
الطاف ز حد و عد برون تو چه شد؟
با آن همه وعده ها که بر من دادی
غاز تو چه شد ؟بوقلمون تو چه شد؟
ملک التجار:
ایرج ز خراسان طلب غاز نمود
باب طمع و آز به من باز نمود
غافل بود او که غاز با بوقلمون
چون دانه نبود جمله پرواز نمود!
ایرج:
حیف است که خلف وعده آغاز کنی
با شعر مرا از سر خود باز کنی!؟
با داشتن هزارها بوقلمون
از دادن یک بوقلمون ناز کنی!؟
ملک التجار:
ای آنکه سزد خوانم اگر شهبازت
طوطیست همی کلک شکر پردازت
چون صرفه نبردم از تو غازی همه عمر
هرگز ندهم بوقلمون و غازت
و ایرج با این رباعی به این مناظره پایان داد:
ای وعده تو تمام بوقلمونی
یادآر از آن وعده در بیرونی
از آن همه ثروت وکیل آبادت
یک غاز به من نمی دهی ای ....؟
الطاف ز حد و عد برون تو چه شد؟
با آن همه وعده ها که بر من دادی
غاز تو چه شد ؟بوقلمون تو چه شد؟
ملک التجار:
ایرج ز خراسان طلب غاز نمود
باب طمع و آز به من باز نمود
غافل بود او که غاز با بوقلمون
چون دانه نبود جمله پرواز نمود!
ایرج:
حیف است که خلف وعده آغاز کنی
با شعر مرا از سر خود باز کنی!؟
با داشتن هزارها بوقلمون
از دادن یک بوقلمون ناز کنی!؟
ملک التجار:
ای آنکه سزد خوانم اگر شهبازت
طوطیست همی کلک شکر پردازت
چون صرفه نبردم از تو غازی همه عمر
هرگز ندهم بوقلمون و غازت
و ایرج با این رباعی به این مناظره پایان داد:
ای وعده تو تمام بوقلمونی
یادآر از آن وعده در بیرونی
از آن همه ثروت وکیل آبادت
یک غاز به من نمی دهی ای ....؟