08-03-2013, 07:03 PM
agn0stic نوشته: 1-صفات خدا:من در مقام جدل و با هدفِ گیر دادن و دورِ هم بودن و سرگرمی، پاسخ هایی برای شبهاتِ! شما ارائه می کنم:
خدا چگونه عالم مطلق است؟ چگونه از روز ازل می دانسته که محتوای تمامی کتاب ها و فیلم ها و بازی ها چیست؟ چگونه تمامی موسیقی ها و آهنگ ها و شعر ها را حفظ بوده؟ چگونه از نتایج تمامی فوتبال ها با خبر بوده؟2-خدای خودخواه:
چگونه خدا بی نیاز است در حالی که دست به خلقت زده؟ مگر در عالم انسانی هدف از خلق چیزی جز نیاز نیست؟
اگر خدا خیر مطلق است چرا شر های طبیعی وجود دارد؟ هدف از زلزله و سیل و خشکسالی و بلایای طبیعی چیست؟
خدا خیلی تاکید بر این دارد که مشرکان را به جهنم میاندازد در حالی که هر انسان دیگری امکان بخشودگیش هست! اینکه امکان بخشودگی هیتلر هست اما امکان بخشودگی یک آدم درستکار که فقط مشرک هست وجود ندارد خود نشان از خودخواهی خداست و با توجه به تعریف خدا این یک تناقض هست.
3-آفرینش خدا:
با توجه به تعریف خدا نباید آفرینش وی ناقص باشه اما ما شاهد این هستیم که برخی ناقص الخلقه یا منگل هستند. برخی دندان هایشان صدفیست برخی دیگر آهکی. اصلا چرا انسان ختنه شده آفریده نشد؟!
4-جبر و خدا:
با توجه به اعتقاد من به جبر خدا چگونه میخواهد انسان ها را محاکمه کند؟ اصلا خدا چگونه میخواهد بر اساس یک زندگی محدود 80-70 ساله من رو برای همیشه تو بهشت یا جهنم حبس کنه؟
5-خدای ناتوان:
خدای گذشته های دور خیلی سریع العقاب بود اما الان شاهد این هستیم که خدا امروزه خیلی راحت فساد را تحمل میکند! روزگاری قومی را بخاطر لواط به شدیدترین شکل محاکمه کرد اما الان همجنس گرایان راهپیمایی میلیونی میکنند اما خبری از عذاب نیست!
1. اگر ما نتوانیم بدانیم که خدا چگونه همه چیز را می داند، نمی توانیم نتیجه بگیریم که بیخدایی موجه است.
اما خدا می تواند با آگاهی از علت ها، معلول ها را هم بداند. یا با دانستن قوانینی که خود بر اشیاء حاکم کرده، بداند که رفتارشان چیست. این می تواند پاسخی به پرسش "چگونه؟"ی شما باشد.
در مورد پرسش دوم، می توان پاسخ داد که اولا خدا محدود به "عالم انسانی" نیست، پس ویژگی های عالم انسانی لزوما بر او مترتب نیست. ثانیا در عالم انسانی می توان "ساخت"، نمی توان "خلق کرد". ثالثا، حتی می توان انسانی را تصور کرد که بدون نیاز به چیزی، آن را بسازد.
شرهای طبیعی هم از نظر انسان ها "شر" هستند، شاید در سرنوشتِ شخصی که دست و پایش توسط یک حکومت ناعادل زورگو قطع شده و زبانش را از حلقش بیرون کشیده شده و پس از ابتلا به دیابت و ناراحتی قلبی و سنگ کلیه، در اثر شکنجه (یا پدیده ی شُک) در بازداشتگاه فوت شده و بعد قطعه قطعه شده است، خیری باشد که در زمان های آینده که ما وجود نداریم به ظهور برسد. اصلا شاید این شخص علتی باشد بر ظهور سریع تر امام زمان مثلا!
2. این ایرادی است به خدای ادیان. اما موجه نیست، این که الله مشرکان را به جهنم پرتاب می کند، دلیل کافی بر خودخواه بودنش نیست. شاید مشرکان مثل اشخاص جنایتکار یک جامعه باشند که دستگاه قضایی مجازاتشان می کند. توجه کنید که پاسخ دادن به این شایدی که من مطرح کردم و نشان دادن فارق های قیاس من، مدعای خودخواه بودن خدا را ثابت نمی کند. موضوع اصلی اثبات خودخواه بودنِ خدا است، نه رد امکان هایی که به موجب آن ها خدا خود خواه نیست، زیرا که بررسی همه امکان ها امکان پذیر نیست.
3. شاید این نقص ظاهریِ یک جزءِ عالم (یک ناقص الخلقه فقط جزیی از عالم است)، برای کامل بودنِ کل مجموعه ی عالم واجب باشد، مهم این است که "کل" بی نقص باشد، در صورتی که کل بی نقص باشد، می توانیم نتیجه بگیریم که همه اجزا هم کامل هستند.
4. باز هم ایراد به خدای ادیان است، که با توجه به متنِ صریحِ آیات وارد است، اما می توان این اشکال را با نظریات مربوط به تاویل متن، نماد به شمار آوردنِ مفاهیم جهنم و بهشت، و حتی "رویاهای رسولانه"، بر طرف (یا به تعبیر من ماست مالی) نمود.
5. ایراد به خدای ادیان است. پاسخ می تواند این باشد: ما علم خدا را نداریم، حتما خدا چیزی می داند که ما نمی دانیم، و آن چیز باعث می شود که چنین نکند! (این شبیه پاسخی است که درباره مسئله شر هم داده می شود و من به آن اشاره کردم).