08-02-2013, 01:57 PM
Dariush نوشته: چیزی نیست آرش جان، از منظر دوستان مشروطه و دموکراسی از همان روزِ نخست باید یک سوئیس به ما تحویل میدادند، در حالیکه نمونههای در دسترسی چون آمریکا و فرانسه نشان میدهد که دموکراسی چقدر کند و آهسته و پرفراز و نشیب و بالا و پائین میشود تا بالاخره پا بگیرد و مستحکم شود. زدنِ تیرِ آخر بر جانِ یک مشروطه و دموکراسیِ نوپا و افتانِ و خیزان و نابود کردنِ آن به آن شکل، یک جنایت است از منظر من. شما ببینید در سالهای بین 1320 تا 1332 که دوباره قانون و مشروطه و ازادی در مملکت برقرار بود اوضاع چگونه شده بود، به طوری که براستی میتوان آنرا درخشانترین دورانِ تاریخِ معاصرِ ایران نامید و آثارِ همان دورهی بسیار کوتاه هنوز هم به وضوح در امروزِ ایران مشهود است.باور کن گاهی تعجب میکنم از انتظارات حداکثری دوستان از دموکراسی و انتظارات حداقلیشون از دیکتاتوری.
اگر در دیکتاتوری چارتا بنای آموزشی و جاده و راه آهن و... انجام بشه همه به قبر دیکتاتور دعا میکنند ولی تا دموکراسی موردنظر دارای رئیس جمهور یا نخست وزیر و پارلمان فرانسوی/آمریکایی نباشه و مردمانش همه با سواد و فهمیده و قوانینش هم بند بند از روی اعلامیه حقوق بشر نوشته نشده نشده باشه دموکراسی نیست لابد:)))
نقل قول:قانون ماگنا کارتا و حکومت مشروطه سلطنتی در انگلستاناحتمالا اگر کسی میومد و این قانون رو منهدم میکرد با توجه به اینکه چیز چندان دندون گیری دموکراتی نبوده خیلی اشکال نداشت، شما دنبال خدمت هاش باشید:)))مردمان انگلستان هم باید منتظر میموندند به امید روزی که یه نفر بهشون پادشاهی مشروطه دموکرات تحویل بده!
ماگنا کارتا لیبرتاتوم (Magna Carta Libertatum) یا منشور بزرگ آزادی منشوری است که در سال ۱۲۱۵ میلادی نگاشته شده است. علت اصلی بوجود آمدن این منشور، اختلاف بین پاپ اینوسنت سوم، بارونها و اشراف انگلستان، و پادشاه انگلستان بر سر میزان و حد قدرت پادشاه بود. ماگنا کارتا پادشاه را وادار میساخت که بخشی از حقوق خود را واگذار کند، به تشکیلات قانونی احترام بگذارد و قبول کند که قانون بر ارادهٔ شخصی او ارجحیت دارد. یکی از مهمترین بندهای ماگنا کارتا حکمی بود موسوم به Habeas Corpus که برطبق آن، شاه یا کس دیگری حق نداشت هیچ فردی را بدون طی تشریفات قانونی محکوم، زندانی، تبعید یا اعدام کند و یا اموال کسی را مصادره نماید.
ماگنا کارتا گرچه باعث تغییر سریع در رفتار و موقعیت پادشاه انگلستان نشد، اما نقطه آغاز زورآزمایی شاه و اشرافیان برای کنترل حکومت، تکامل نظام پادشاهی در بریتانیا، پیدایش ایدهٔ حکومت مشروطه سلطنتی و تاسیس مجلس اعیان بود. تغییرات بعدی و تاسیس مجلس عوام موازنه قدرت را به سود مردم تغییر داد.
اشارت به اندیشه منجی خواه هم باز عالی بود که میخواستم منم بهش اشاره کنم انگار مردمان ما عادت کردند دنبال پیشرفت های ناگهانی باشند و چه بسا انتظار داشته باشند یک عدد سوشیانت/مهدی/دیکتاتور مصلح دموکراسی و آزادی رو سوار بر اسب سفید و در لباس شوالیه براشون به ارمغان بیاره!:))
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Tacitus-