06-26-2013, 10:19 PM
در اینکه آموختهها و پشتوانهی آگاهیهای انسان سراسر ساختهی والدیناش نیست، سخن نمیرود، اما تصورِ اینکه فرزندمان میتواند به راحتی از تاثیراتی که ما بر آنها داشتهایم به راحتی بگریزد یا بر آنها چیره شود، سراسر باطل است، چرا که بخشِ اعظمِ زیستِ فکریِ شخص، در تقابل یا همراهی با بخشهایی از تاثیراتِ دیرپای برجامانده از زندگیِ او در کنارِ والدینش است. به خصوص آنگاه که کسی همچون من یا شما در اینجا، علاوه بر آن که در جامعه به شدت در اقلیت هستیم، باورهایی داریم که علاوه بر آنکه در تضادِ مستقیم با اکثریت عظیمی از جامعه ایست که سخت بر باورهای خود پافشاری میکند، پمپاژ عظیمی از اندیشههای فرسوده و قهقرایی در تضاد با اندیشههای ما جریان دارد که هرآینه باعثِ تشکیلِ تضادی عمیق میانِ آنچه که کودک میبیند و آنچه که میشنود، میشود. با اینحال، این موضوع از نگاهِ من میتواند چندان بغرج نباشد، آنچه از نگاهِ من بغرنجتر است، برقراری نوعی هماهنگیست میانِ آنچه شما خواهاناش است یا به هرجهت تصور میکنید درست است، با آنچه که یک ناظرِ بازگشته از سی سالِ آینده از سنجشِ تاثیرها و روشهای پرورشیِ ما نتیجه گرفته. تاثیراتی که ملهم است از رفتارهای خودآگانه و ناخودآگانه، گفتارها، منشها، اندیشهها ، حساسات، علایق ... و در مجموع هرآنچه که بخشی از هویت من یا شما محسوب میشود چنانکه ما را از 7 میلیاردها انسانِ دیگر متمایز میکند. من تصور نمیکنم این چیز سادهای باشد، چنانکه گاه خودم را در آن شرایط قرار میدهم، تصور میکنم بیش از آنکه متعلق به خود باشم، متعلق به همان ناظرِ بازگشته از سیسالِ آینده باشم که باعثِ دوپارگیِ عمیقی میان من و خودم خواهد شد!
کسشر هم تعاونی؟!