06-26-2013, 09:35 PM
من در این مورد بسیار حیران هستم. از دیرگاهان، من همیشه در هنگامهی شک به تاثیر آگاهانه یا ناآگانهی کنشها، گفتارها و هتا رفتارهای خود در ذهن دیگری، با حساسیت فراوان خود را نیشگون میگرفتم؛ چرا که همیشه تصور میکردم مسئولیتِ آنچه میگویم یا میکنم، بیش از آن است که بکنم یا بگویم و رها کنم. در مورد کودکان، این موضوع با فاکتورهای دیگری در آمیخته میشود و مرا وحشتزده میکند که چگونه میتوان بیطرفی را در آموختنِ آموزهها رعایت کنم، همزمان که او را عاشقم و از سویی باورهایم آنقدر منطبق بر راستی و درستیاند که تبدیل به باورم گشتهاند و مسلما رابطهایست میانِ من و آنها، چنانکه نمیتوان بیتاثیر از آنها فرزندم را پرورش دهم! پس از این رفتارها نیز هستند که بس تاثیرگذارتر هستند، چنانکه من همچنان خود را در امتدادِ پدر و مادرِ خود میبینم؛ هرچند که ذهنیتهایم با آنها اختلاف دارند اما منشام تا حد زیادی مشابه آنان است. با این حال، پرسیدنیست که آیا ما مسئولیم یا مختار؟ من به گمانم بس مسئولتر میباشیم. به خصوص در این سرزمینِ نفرینشده، هر روز تصویر و تصورِ فراوان کودکهایی که زاده میشوند و در همان بدو تولد گوشاشان را با صدای نکرهی لااله الا الله آشنا میکنند و نامشان را عبدالعلی و عبدالرضا مینهند، سبب میگردد در این گمانِ خود بیشتر پایورزی کنم.
کسشر هم تعاونی؟!