02-20-2011, 04:07 AM
راسل ِ عزیز آخر ما داریم با جریان همراهی میکنیم، بجای ِ آنکه به آن شکل بدهیم. بالاخره در یک نقطهای، ما باید خودمان را از پیروان ِ خط امام و حاجیآقاها و رفورمیستها و غیره جدا بکنیم. سوال اینست: کی؟ روشنفکران و سکولارهای ِ قبل از انقلاب هم مثل ما هیچ امیدی به سقوط شاه نداشتند، تا چند ماه پس از پیروزی انقلاب هنوز باورشان نمیشد و منتظر «حرکت بعدی» نظام سلطه بودند. آن حکومت هم به نظر شکست ناپذیر و ابدی میرسید، هیچکس برنامهای برای پس از پیروزی نداشت بجز خمینی، حد نهایت ِ جنبش ساقط کردن شاه بود و بس. شباهتها بیشمارند، هیچ خبری نشده هرکس جزئیترین انتقادی به جنبش سبز، رهبران آن، روشمندی آن و غیره بکند در بالاترین و اینطرف آنطرف بلادرنگ متهم میشود به مزدور بودن و «ساندیس خور» بودن(معادل ساواکی بودن)و غیره. همین الان اگر ما بخواهیم از جنبش ِ خط امام جدا بشویم و اعلام موجودیت بکنیم باید از تودهی همراه با جنبش بیشتر از ج.ا بترسیم. بزرگترین ضربهای که ما خوردهایم اینست که تاریخ را برایمان به دروغ بازسازی کردهاند. همه تصور میکنند مردم ایران در سال 57 مشتی اسلامگرای ِ اسلامزدهی ذوب در خمینیسم و تئوکراسیطلب بودند که مملکت را دو دستی تحویل آخوندها دادند. اگر نگاهی به روزنامههای آن دوران بیاندازید از سطح پیشرو بودن قشر متوسط جامعه، و اینکه چقدر شبیه خود ما در زمان حاضر بودند تعجب خواهید کرد.
به نظر من زمان آن رسیده که از اسلامیت ِ جنبش فاصله بگیریم، قبلا یک بار منتظر پیروزی نهایی و بعد تعیین فاصله شدیم، و اینست آخر و عاقبتش.
به نظر من زمان آن رسیده که از اسلامیت ِ جنبش فاصله بگیریم، قبلا یک بار منتظر پیروزی نهایی و بعد تعیین فاصله شدیم، و اینست آخر و عاقبتش.
زنده باد زندگی!