06-16-2013, 11:25 AM
چند تا نکته:
1-برخی گمان می کنند که رای دادن مانند بکارت است که هرکسی از دست داد یعنی آبرویش را از دست داده که این بسی خنده دار است.و خواهشا یک نفر برای ما روشن کند که بر فرض که تمام نکاتی که من در ادامه می گویم نادرست است، آنهایی که رای داده اند چه از دست داده اند و چه هزینه ای را متحمل شده اند؟
2-من شخصا هرچه با خود اندیشیدم نتوانستم دریابم که تحریم چه کنش سیاسی ای است و اینکه چه سودی برای تغییر رژیم یا تغییر وضعیت اکنون دارد و خوشحال می شوم یکی از دوستان به من نشان دهد.
3-یکپارچه پنداشتن حکومت و اینکه بگوییم اینها همه از خودشان هستند هم ساده لوحانه است چراکه اگر نگاهی به لیست زندانیان سیاسی بیندازیم میبینیم اکثریت کسانی هستند که زمانی از حکومتیان بودند.از طبرزدی بگیریید که زمانی به خامنه ای امام می گفت و حال سخن از سکولاریسم میزند تا تاج زاده که وزیر کشور خاتمی بود و چندی پیش حرف از آزادی حجاب و حجاب اختیاری می زد.اینکه تصور کنیم انسانها همیشه عقیده شان ثابت است و تغییر نمی کند هم به دید من اشتباه است.
4-اینکه می گویند نظام سر مردم کلاه گذاشت هم بی معنی است چراکه این عقب نشینی نظام حاصل خون هایی بود که 4 سال پیش ریخته شد و اینها دیدند با اینکه بسیاری از مخالفان تحریم کرده اند و گمان می کردند بی شک رای اصولگرایان بیشتر است اما جا خوردند و اینبار می دانستند که تقلب برایشان در این اوضاع بسیار هزینه آور است و به نگرم جای خوشحالی دارد چراکه عقب نشینی نظام به معنی پیروزی مردم است.در پیک دیگری هم گفتم که چه اندازه مردم از طبقه ی محروم جامعه به روحانی رای دادند و در این 4 سال باورهایشان تغییر کرده.
5-کسانی که ایران هستند میتوانند تاثیر همین اندک عقب نشینی نظام را مشاهده کنند که چگونه دیشب شهرهایی که صدای مخالفت از آنها در نمی آمد صحنه ی جولان مخالفان نظام شده بود و مردم هر شعاری که دلشان می خواست را می دادند.برای من به شخصه یک پیروزی است که در این شهری که زندگی میکنم 4 سال پیش هیچ اتفاقی نیافتاد اما دیشب حداقل در این تجمعی که من دیدم 30 هزار نفر شعار علیه حکومت می دادند و مرگ بر دیکتاتور و زندانی سیاسی آزاد باید گردد کمترین شعار و خواسته شان بود و همینکه آن پلیس های احمق دستور برخورد نداشتند و باید می ایستادند و گوش می دادند بزرگترین پیروزی بود.به دید من اون جوون هایی که روی کول رفقایشان سوار می شدند و با شهامت لیدر مردم بودند هزار برابر از منی که شهامت رای دادن هم نداشتم و از ترس اینکه بقیه پیش خود نگویند این دیگر چه آدمی است رای ندادم شجاع تر هستند چرا که همین "من" دیشب در این تجمع هر لحظه ترس این داشتم که دستگیر شوم و حتی زمانی که مردم شعار "استقلال آزادی جمهوری ایرانی" سر دادند دلهره داشتم.
6-به دید من گرسنگی مردم نه تنها هیچ کمکی به پیشبرد آزادی و افزایش درک و شعور سیاسی نمی کند بلکه حتی به زیان این راه هم هست.چنانکه میبینیم در 4 سال گذشته انجمن اسلامی و دفتر تحکیم وحدت که روزگاری همه کاره دانشگاه بودند و محفل روشنفکران دانشگاه امروز به خرابه هایی بدل شده اند که هیچ دانشجویی از ترس چماق به دست های بسیجی شهامت شرکت در مجلس هایشان را ندارد.دانشجویانی که من شخصا هرگاه 4 سال پیش در تجمعاتی که قرار بود در شهرمان شکل بگیرد شرکت میکردم با خود می گفتم پس کجایند اینها و دیشب گویی مانند قارچ یک شبه سر از خاک در آورده بودند و با شهامت تو دهن خامنه ای می زدند.اینها همه برای "من" پیروزی است وکاری ندارم که یک عده نخاله هم پیدا می شوند که وضعیت امروز را بهار آزادی میدانند و گمان میکنند آخوندی چون روحانی منجی شان است.
آخرین نکته هم اینکه به دید من بوارونه آنچه بسیاری از دوستان گمان میکنند این حکومت بود که بازی خورد.با حضور تیم سوم! مردم پای صندوق باید چه می کرد؟یا قالیباف و جلیلی را از صندوق در می آوردند که مطمئنا با اعتراض مردم و هزینه ی گزاف مواجه می شدند یا به خواست مردم تن میدادند و عقب نشینی می کردند که این آغاز عقب نشینی هاست و خود به خوبی میداندند باید بیش از اینها به مردم باج دهند.بگذریم از اینکه خامنه ای و دارو دسته اش فهمیدند چه مایه در این مملکت تنها شده اند و دیگر آن عده ی قلیل که 4 سال پیش هم به آنها رای دادند امسال یک بیلاخ بزرگ به او نشان دادند.
1-برخی گمان می کنند که رای دادن مانند بکارت است که هرکسی از دست داد یعنی آبرویش را از دست داده که این بسی خنده دار است.و خواهشا یک نفر برای ما روشن کند که بر فرض که تمام نکاتی که من در ادامه می گویم نادرست است، آنهایی که رای داده اند چه از دست داده اند و چه هزینه ای را متحمل شده اند؟
2-من شخصا هرچه با خود اندیشیدم نتوانستم دریابم که تحریم چه کنش سیاسی ای است و اینکه چه سودی برای تغییر رژیم یا تغییر وضعیت اکنون دارد و خوشحال می شوم یکی از دوستان به من نشان دهد.
3-یکپارچه پنداشتن حکومت و اینکه بگوییم اینها همه از خودشان هستند هم ساده لوحانه است چراکه اگر نگاهی به لیست زندانیان سیاسی بیندازیم میبینیم اکثریت کسانی هستند که زمانی از حکومتیان بودند.از طبرزدی بگیریید که زمانی به خامنه ای امام می گفت و حال سخن از سکولاریسم میزند تا تاج زاده که وزیر کشور خاتمی بود و چندی پیش حرف از آزادی حجاب و حجاب اختیاری می زد.اینکه تصور کنیم انسانها همیشه عقیده شان ثابت است و تغییر نمی کند هم به دید من اشتباه است.
4-اینکه می گویند نظام سر مردم کلاه گذاشت هم بی معنی است چراکه این عقب نشینی نظام حاصل خون هایی بود که 4 سال پیش ریخته شد و اینها دیدند با اینکه بسیاری از مخالفان تحریم کرده اند و گمان می کردند بی شک رای اصولگرایان بیشتر است اما جا خوردند و اینبار می دانستند که تقلب برایشان در این اوضاع بسیار هزینه آور است و به نگرم جای خوشحالی دارد چراکه عقب نشینی نظام به معنی پیروزی مردم است.در پیک دیگری هم گفتم که چه اندازه مردم از طبقه ی محروم جامعه به روحانی رای دادند و در این 4 سال باورهایشان تغییر کرده.
5-کسانی که ایران هستند میتوانند تاثیر همین اندک عقب نشینی نظام را مشاهده کنند که چگونه دیشب شهرهایی که صدای مخالفت از آنها در نمی آمد صحنه ی جولان مخالفان نظام شده بود و مردم هر شعاری که دلشان می خواست را می دادند.برای من به شخصه یک پیروزی است که در این شهری که زندگی میکنم 4 سال پیش هیچ اتفاقی نیافتاد اما دیشب حداقل در این تجمعی که من دیدم 30 هزار نفر شعار علیه حکومت می دادند و مرگ بر دیکتاتور و زندانی سیاسی آزاد باید گردد کمترین شعار و خواسته شان بود و همینکه آن پلیس های احمق دستور برخورد نداشتند و باید می ایستادند و گوش می دادند بزرگترین پیروزی بود.به دید من اون جوون هایی که روی کول رفقایشان سوار می شدند و با شهامت لیدر مردم بودند هزار برابر از منی که شهامت رای دادن هم نداشتم و از ترس اینکه بقیه پیش خود نگویند این دیگر چه آدمی است رای ندادم شجاع تر هستند چرا که همین "من" دیشب در این تجمع هر لحظه ترس این داشتم که دستگیر شوم و حتی زمانی که مردم شعار "استقلال آزادی جمهوری ایرانی" سر دادند دلهره داشتم.
6-به دید من گرسنگی مردم نه تنها هیچ کمکی به پیشبرد آزادی و افزایش درک و شعور سیاسی نمی کند بلکه حتی به زیان این راه هم هست.چنانکه میبینیم در 4 سال گذشته انجمن اسلامی و دفتر تحکیم وحدت که روزگاری همه کاره دانشگاه بودند و محفل روشنفکران دانشگاه امروز به خرابه هایی بدل شده اند که هیچ دانشجویی از ترس چماق به دست های بسیجی شهامت شرکت در مجلس هایشان را ندارد.دانشجویانی که من شخصا هرگاه 4 سال پیش در تجمعاتی که قرار بود در شهرمان شکل بگیرد شرکت میکردم با خود می گفتم پس کجایند اینها و دیشب گویی مانند قارچ یک شبه سر از خاک در آورده بودند و با شهامت تو دهن خامنه ای می زدند.اینها همه برای "من" پیروزی است وکاری ندارم که یک عده نخاله هم پیدا می شوند که وضعیت امروز را بهار آزادی میدانند و گمان میکنند آخوندی چون روحانی منجی شان است.
آخرین نکته هم اینکه به دید من بوارونه آنچه بسیاری از دوستان گمان میکنند این حکومت بود که بازی خورد.با حضور تیم سوم! مردم پای صندوق باید چه می کرد؟یا قالیباف و جلیلی را از صندوق در می آوردند که مطمئنا با اعتراض مردم و هزینه ی گزاف مواجه می شدند یا به خواست مردم تن میدادند و عقب نشینی می کردند که این آغاز عقب نشینی هاست و خود به خوبی میداندند باید بیش از اینها به مردم باج دهند.بگذریم از اینکه خامنه ای و دارو دسته اش فهمیدند چه مایه در این مملکت تنها شده اند و دیگر آن عده ی قلیل که 4 سال پیش هم به آنها رای دادند امسال یک بیلاخ بزرگ به او نشان دادند.