04-23-2013, 01:57 AM
سمکینگِ گرامی، تنها دلیلی که شما برای مضر بودنِ همجنسگرایی ارائه دادهاید این است که در آینده ممکن است همهگیر شده و جهان دچارِ کمبود زاد و ولد شود. با روشِ خودتان پیش رفتیم و نشان دادیم که حداقل 3000 سال است همجنس گرایی رواج داشته، اما جمعیتِ زمین همیشه به طور تصاعدی در حالِ افزایش بوده و هست.حال که ما دلیل تاریخی آوردیم که امکان عالمگیر شدن همجنسگرایی وجود ندارد شما به جای اینکه از ما بخواهید برهانی برای رد نظر شما مبنی بر امکانِ همهگیر شدنِ همجنسگرایی ارائه کنیم، خودتان باید دلیلِ علمی بیاورید که چرا باید نظر شما بپذیریم و اگر دلیل آوردید باید نشان دهید مخاطرهاش آنقدر هست که شما میخواهید این چنین آن را به مرزِ هشداردهنده برسانید یا خیر؟ یعنی اگر مثلا احتمالش یک دهم درصد باشد که ارزشِ این همه نگرانی را ندارد. فعلا که دانستیم 3000 سال گذشته و همجنسگرایی همچنان همهگیر نشده.
حال فرض کنیم امکان دارد همهگیر شود و احتمالش هم بالاست که تا 500 سال دیگر مثلا سه چهارم جمعیتِ جهان همه همجنسگرا شوند. اما همجنسگرایی ربطی به گرایشِ ذاتی انسان به زاد و ولد ندارد و به هیچ وجه آنرا تهدید نمیکند. همجنس گرایان در اکثر موارد متمایل به داشتنِ فرزند هستند و فرزند داشتن هم امروز و به خصوص 100 سال دیگر دشواری چندانی ندارد.هتا اکر در همجنس گرایان میل به داشتن فرزند هم نداشته باشند بازهم جای هیچ نگرانی نیست. چرا که هماکنون میتوانیم بچه تولید کنیم(از شبیهسازی جنین گرفته تا شبیهسازی رحم و لقاح مصنوعی و...) بدونِ اینکه نیاز به همخوابگیِ زن و مرد باشد.پس این مخاطرهای که میفرمایید قابل توجه نیست.
اما هتا اگر باشد، باز به هیچ عنوان کسی حقِ سرکوب گرایشاتِ فردی کسی را ندارد. نگاهِ شما به آزادیهای فردی قدری کوتهبینانه و سطحی است بزرگوار. آزادیِ فردی بخشی از آزادیهاییست که جهانشمول بوده و چنین است : هر کس آزاد است هر کاری که دلش خواست بکند جز آنکه آسیبِ مستقیم به کسی وارد کند. آزادی فردی هم با تطبیقِ و رعایتِ الگوی بالا در ادامه چنین است :In a free society, each and every person has legal control (or "ownership") of their own body and mind.نمیتوانیم اینجا مثلِ شما بیاییم مثلا بگوییم که حالا که سیگار کشیدن را ممنوع کردهاند من به خاطرِ داریوشِ سیگاری نمیآیم هنجرهام را پاره کنم؛ میخواهد بعد از اینکه شامش را خورد و دارد در حیات خانهاش قدم میزند سیگار بکشد؟ خب نکشد، نمیمیرد که! اینجا تنها سیگار کشیدنِ داریوش نیست که ممنوع شده، بلکه بخشی از آزادیهای فردی قربانی شده است که به هیچ وجه مشروع نمیباشد و هرکس در جامعه احساسِ مسئولیتِ اجتماعی میکند باید از آزادیهای فردی سیگاریها دفاع کند. نمیشود خودمان انتخاب کنیم و هر چه خوشمان آمد از آن دفاع کنیم و از هرچه خوشمان نیامد بگوییم به ما چه! این با اصولِ آزادیخواهی در تضاد است.
سپس اینکه شما گاهی مساله را تقلیل میدهید انتخابِ میانِ یک سیب و پرتغال و گاه ترکِ همجنسگرایی را با ترکِ مواد مخدر مقایسه میکنید. در حالی که همجنسگرایی یک تمایلِ جنسی قدرتمند است و نمیتوان به سادگی آنرا به انتخاب میان سیب و پرتغال تقلیل داد و بعد گفت همانطور که من میتوانم به جای سیب پرتغال بخورم، به جای مرد هم میتوانم زن را انتخاب کنم. هتا اگر فرض کنیم چندان تمایلِ قدرتمندی نباشد، سرکوبِ آن آثارِ روانی متعددی در کوتاه مدت و واحتمالا وخیم و ناگوار در بزرگسالی دارد.شما از یک کودک حق انتخابهای موجهش را همیشه و بیدلیل تا سنین بزرگسالی بگیرید ، پس از مدتی اندک اندک عقدههای روحی روانی در او پدیدار شده و این عقدههای در دیگر عرصههای زندگی خود را نشان خواهند و گرفتاریهای بزرگی پیش خواهند آورد.در سرکوبِ گرایشاتِ جنسی این مشکلات چند برابر خواهند بود.تنها کافیست قدری به لجنزارِ ایران نگاه کنید تا ببینیند همین ممنوعیتهای نیمبند چه بلایی بر سر جوانان آورده.
بعد از اینها ازدواج که یک استانداردِ بینالمللی نیست که یک تعریفِ مشخص و غیرقابلِ تغییر و تعویض داشته باشد.یک مراسمِ کاملا تشریفاتی است و هیچ معنایی جز این ندارد و گرنه کسانی که بخواهند در کنارِ هم با عشق (!) تا ابد زندگی کنند همان عشقشان نقشِ تعهد را ایفا کرده و نیازی به تعهد محضری نیست چنانکه در صورتِ نبودِ عشق، آن تعهد نیز با خایههای شتر یکسان خواهد از بس مضحک و هتا رنجآور میشود. حال چه میشود که مثلا دو انسانِ همجنس آنقدر به هم علاقه داشته باشند که بخواهند تا آخرِ عمر با هم زندگی کرده و این خواسته را رسمی هم بکنند؟حال که ازدواجِ حیوانات نیز در برخی از کشورها رسمی شده، ازدواج با انسان با همجنسِ خود چرا نباشد؟ (نکند آنجا که کسی میرد مثلا با سگِ خود ازدواج میکند قرار است بعد از ازدواج بروند دِ بکن؟)
بماند که از این سخنانِ شما بیشتر به نظر میرسد که مخالفتِ شما بیشتر از روی نفرت است:
پس دیدیم که همجنس گرایی همهگیر شدنی نیست، هیچ مشکل یا خطری ندارد ، جز آزادیهای فردی است(هتا اگر سلیقهای باشد) و کسی حقِ سرکوبِ آنرا ندارد.
حال فرض کنیم امکان دارد همهگیر شود و احتمالش هم بالاست که تا 500 سال دیگر مثلا سه چهارم جمعیتِ جهان همه همجنسگرا شوند. اما همجنسگرایی ربطی به گرایشِ ذاتی انسان به زاد و ولد ندارد و به هیچ وجه آنرا تهدید نمیکند. همجنس گرایان در اکثر موارد متمایل به داشتنِ فرزند هستند و فرزند داشتن هم امروز و به خصوص 100 سال دیگر دشواری چندانی ندارد.هتا اکر در همجنس گرایان میل به داشتن فرزند هم نداشته باشند بازهم جای هیچ نگرانی نیست. چرا که هماکنون میتوانیم بچه تولید کنیم(از شبیهسازی جنین گرفته تا شبیهسازی رحم و لقاح مصنوعی و...) بدونِ اینکه نیاز به همخوابگیِ زن و مرد باشد.پس این مخاطرهای که میفرمایید قابل توجه نیست.
اما هتا اگر باشد، باز به هیچ عنوان کسی حقِ سرکوب گرایشاتِ فردی کسی را ندارد. نگاهِ شما به آزادیهای فردی قدری کوتهبینانه و سطحی است بزرگوار. آزادیِ فردی بخشی از آزادیهاییست که جهانشمول بوده و چنین است : هر کس آزاد است هر کاری که دلش خواست بکند جز آنکه آسیبِ مستقیم به کسی وارد کند. آزادی فردی هم با تطبیقِ و رعایتِ الگوی بالا در ادامه چنین است :In a free society, each and every person has legal control (or "ownership") of their own body and mind.نمیتوانیم اینجا مثلِ شما بیاییم مثلا بگوییم که حالا که سیگار کشیدن را ممنوع کردهاند من به خاطرِ داریوشِ سیگاری نمیآیم هنجرهام را پاره کنم؛ میخواهد بعد از اینکه شامش را خورد و دارد در حیات خانهاش قدم میزند سیگار بکشد؟ خب نکشد، نمیمیرد که! اینجا تنها سیگار کشیدنِ داریوش نیست که ممنوع شده، بلکه بخشی از آزادیهای فردی قربانی شده است که به هیچ وجه مشروع نمیباشد و هرکس در جامعه احساسِ مسئولیتِ اجتماعی میکند باید از آزادیهای فردی سیگاریها دفاع کند. نمیشود خودمان انتخاب کنیم و هر چه خوشمان آمد از آن دفاع کنیم و از هرچه خوشمان نیامد بگوییم به ما چه! این با اصولِ آزادیخواهی در تضاد است.
سپس اینکه شما گاهی مساله را تقلیل میدهید انتخابِ میانِ یک سیب و پرتغال و گاه ترکِ همجنسگرایی را با ترکِ مواد مخدر مقایسه میکنید. در حالی که همجنسگرایی یک تمایلِ جنسی قدرتمند است و نمیتوان به سادگی آنرا به انتخاب میان سیب و پرتغال تقلیل داد و بعد گفت همانطور که من میتوانم به جای سیب پرتغال بخورم، به جای مرد هم میتوانم زن را انتخاب کنم. هتا اگر فرض کنیم چندان تمایلِ قدرتمندی نباشد، سرکوبِ آن آثارِ روانی متعددی در کوتاه مدت و واحتمالا وخیم و ناگوار در بزرگسالی دارد.شما از یک کودک حق انتخابهای موجهش را همیشه و بیدلیل تا سنین بزرگسالی بگیرید ، پس از مدتی اندک اندک عقدههای روحی روانی در او پدیدار شده و این عقدههای در دیگر عرصههای زندگی خود را نشان خواهند و گرفتاریهای بزرگی پیش خواهند آورد.در سرکوبِ گرایشاتِ جنسی این مشکلات چند برابر خواهند بود.تنها کافیست قدری به لجنزارِ ایران نگاه کنید تا ببینیند همین ممنوعیتهای نیمبند چه بلایی بر سر جوانان آورده.
بعد از اینها ازدواج که یک استانداردِ بینالمللی نیست که یک تعریفِ مشخص و غیرقابلِ تغییر و تعویض داشته باشد.یک مراسمِ کاملا تشریفاتی است و هیچ معنایی جز این ندارد و گرنه کسانی که بخواهند در کنارِ هم با عشق (!) تا ابد زندگی کنند همان عشقشان نقشِ تعهد را ایفا کرده و نیازی به تعهد محضری نیست چنانکه در صورتِ نبودِ عشق، آن تعهد نیز با خایههای شتر یکسان خواهد از بس مضحک و هتا رنجآور میشود. حال چه میشود که مثلا دو انسانِ همجنس آنقدر به هم علاقه داشته باشند که بخواهند تا آخرِ عمر با هم زندگی کرده و این خواسته را رسمی هم بکنند؟حال که ازدواجِ حیوانات نیز در برخی از کشورها رسمی شده، ازدواج با انسان با همجنسِ خود چرا نباشد؟ (نکند آنجا که کسی میرد مثلا با سگِ خود ازدواج میکند قرار است بعد از ازدواج بروند دِ بکن؟)
بماند که از این سخنانِ شما بیشتر به نظر میرسد که مخالفتِ شما بیشتر از روی نفرت است:
نقل قول:که مثلن 50% بیشتر لذت ببرند!! خوب میخواهم که 100 سال سیاه نبرند...
از سویی با کار دولتی مانند فرانسه هم مخالفم که بر خلاف مخالفت عده ای از مردمش با پافشاری و اصرار ازدواج اونها رو رسمی هم میکنه
به گمانم بیخوداست که به زور این ازدواج رسمی بشود تا دو تن، رسمی از سکسشان 50% بیشتر لذت ببرند!
خوب غیر رسمی ببرند نمیمیرند که
نقل قول:من برای این چیز بی ارزش حاضر نیستم بروم مثلن در خیابان حلقومم را پاره کنم و شعار بدم در حمایت از همجنسگرایان
پس دیدیم که همجنس گرایی همهگیر شدنی نیست، هیچ مشکل یا خطری ندارد ، جز آزادیهای فردی است(هتا اگر سلیقهای باشد) و کسی حقِ سرکوبِ آنرا ندارد.
کسشر هم تعاونی؟!